برخی از مدیران چنین فکر می کنند که حتما با انقلاب کردن میتوانند آن طوری که خودشان دلشان میخواهد سازمانشان را هدایت کنند؛ این مدیران از یک موضوع مهم غافل هستند و آن اینکه در حافظه سازمانی، چیزهای ارزشمند زیادی وجود دارد که سازمان فعلی حاصل آن است. در واقع ایجاد تغییر در سازمان به هیچ وجه با تغییر نیروها امکانپذیر نیست و این کار، حقیقتا کاری عبث و بیهوده است. ضمن اینکه در نهایت هم این مدیران موفق نمیشوند و مسئولیت این عدم موفقیت سازمان نیز بر عهدهی آنان خواهد بود. از همین رو آن چیزی که برای پویایی در یک سازمان نیاز است، بهره گیری درست از توان نیروهاست؛ اگر شما به عنوان مدیری جدید در مسند کار قرار میگیرید لازم است ابتدا به ساکن با برقرار ارتباط صحیح با نیروها، حس همدلی و کار تیمی را در آنها ایجاد کرده و از آبشخور این مسئله مقاصد سازمانی خود را به درستی پیاده سازید. اینکه بتوانید نیروهای فعلی را به درستی مدیریت کنید، نشان دهنده این است که شما توانمندی مدیریت را دارید. و اینکه به خاطر عدم توانِ تسلطِ درست بر نیروهای فعلی، در صدد حذف و تعویض و تعدیل آنها بر میآیید، نشان دهنده آن است که در آینده که نیروهای جدیدی بر مسند کار می آینده نیز شما دچار مشکل خواهید شد. |
در جامعه مدرن امروزی، بسیاری از ما به دنبال راههایی هستیم تا به موفقیت در زندگیمان دست یابیم. اما گاهی اوقات فکر میکنیم که درهای موفقیت تنها می تواند و باید با تغییرات بزرگ و رادیکال در زندگی ما باز شود. اما حقیقت این است که موفقیت نیاز به تغییر زیادی ندارد و میتوان با قدمهای کوچک و مداوم به آن دست یافت.
تغییرات کوچک، نتایج بزرگ
اگر به دقت به زندگی افراد موفق نگاه کنیم، خواهیم دید که آنها بر خلاف باور عمومی، به تغییرات بزرگ نیاز نداشتهاند. آنها با شروع به انجام تغییرات کوچک، در طول زمان به موفقیت رسیدهاند. به عنوان مثال، ممکن است یک فرد با شروع به ورزش روزانه و تغییرات کوچک در رژیم غذایی خود، در طول مدتها به وزن ایدهآل خود برسد و به تغییرات بزرگ در سلامتیاش برسد.
پیوند بین تغییرات کوچک و استقرار عادات
تغییرات کوچک در زندگیمان به معنای ایجاد عادات جدید است. این عادات، با مداومت و استمرار، به تبدیل شدن به بخشی از روند زندگیمان میپردازند و به موفقیت ما کمک میکنند. بنابراین، برای دستیابی به موفقیت، کافی است که آغاز به ایجاد عادات جدید و تغییرات کوچک در زندگیمان کنیم و به مداومت در این راه ادامه دهیم.
تغییر فکری به عنوان یکی از تغییرات کلیدی
یکی از تغییرات کلیدی برای رسیدن به موفقیت، تغییر فکری است. زمانی که ما باور داریم که با تغییرات کوچک میتوانیم به موفقیت دست یابیم، این باور کمک میکند تا به اهدافمان نزدیک شویم. بنابراین، باید به تغییر فکری در مورد مفهوم موفقیت پرداخته و باور داشت که میتوانیم با قدمهای کوچک به آن دست یابیم.
تغییرات کوچک، تمایز بزرگ
احتمالا با اصل لبه پیروزی آشنا هستید. این اصل میگوید که تغییرات کوچک در زندگی ما میتواند تفاوت بزرگی در موفقیت ما ایجاد کند. به عنوان مثال، اگر دو نفر با هم مسابقه بدهند و یکی از آنها برنده شود، احتمالا دلیل برتری او در چیزهای کوچکی است که در زمان مسابقه انجام داده است. مثل:
- مسافت کوتاهی که نفر اول از نفر دوم جلوتر بوده
- امتیاز کمی که نفر اول از نفر دوم بیشتر کسب کرده
- زمان اندکی که نفر اول کار را زودتر از نفر دوم به اتمام رسانده
و ….
بنابراین، عموما برای دستیابی به موفقیت در زندگی، نیازی به تغییرات بزرگ نداریم. کافی است که شروع به انجام تغییرات کوچک کنیم و به آنها مداومت و تمرکز کنیم. این تغییرات کوچک میتوانند به تبدیل شدن به عادتهای سالم و موثر در زندگیمان منجر شوند و به موفقیت ما کمک کنند.
بنابراین، برای دستیابی به موفقیت، به جای دنبال کردن تغییرات بزرگ و رادیکال، به انجام تغییرات کوچک و مداوم در زندگیمان اهمیت بدهیم و به مداومت در این راه ادامه دهیم. تغییرات کوچک میتوانند تمایز بزرگی در زندگیمان ایجاد کنند و ما را به موفقیت هدایت کنند.
نتیجهگیری
به طور خلاصه، حقیقت این است که برای دستیابی به موفقیت نیاز به تغییرات بزرگ نداریم. با شروع به تغییرات کوچک و مداوم در زندگیمان و ایجاد عادات جدید، میتوانیم به موفقیت دست یابیم. بنابراین، باید به تغییر فکری در مورد مفهوم موفقیت پرداخته و با اعتقاد به این حقیقت، به راهی برای دستیابی به موفقیت پیش روی خود بیفکنیم.
و بخوانید:
یک پاسخ
من یکی که کلا با انقلاب مخالفم. خخخخخخ