بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

اساس رسیدن به موفقیت: تحول درونی، تعریف و تأثیر بر عملکرد

تحول درونی

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

بی شک “تحول درونی” اساسی ترین و کلیدی ترین راه برای رسیدن به موفقیت است و قطعاً راه موفقیت از “تحول درونی” می گذرد.

تحول درونی چیست؟

لازمه موفقیت تمام انسان ها “تحول درونی” می باشد و این بدون شک کلیدی ترین و اساسی ترین مولفه برای رسیدن به موفقیت است. به بیان دیگر می توان گفت، راه رسیدن به موفقیت تنها و تنها از تحول درون می گذرد؛
اما در تعریف این مولفه می توان چنین گفت که تحول درون یافتن توانمندی ها و ابزارهای درونی، کسب مهارت ها و ساخت عادت های سازنده و مثبت است، به گونه ای که با عمل و به کارگیری این مهارت ها، ابزارها، عادت ها و … بتوانیم بیشتر و بهتر از قبل در راستای تحقق اهدافمان قدم برداریم.

و لازمه رشد و پویایی هر کس همین است که بتواند فکر و عمل خود را در این راستا همسو و همراه کند. در واقع افراد موفق نیز همیشه به همین صورت اقدام می کنند و بیش از اینکه منتظر اتفاقات بیرونی باشند، روی افکار و اعمال درونی خود تمرکز کرده و به نوعی گام برمی دارند که حاصل آن با تحول درونی شان گره بخورد.

البته توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که تحول درونی بدون مولفه هایی همچون پشتکار، استمرار و صبر چندان معنی و مفهومی ندارد و هر کس که درصدد متحول ساختن درون خود است، باید این را نیز به خوبی بداند که این کار بدون وجود مولفه هایی همچون موارد فوق امکان پذیر نیست.

مرتبط: ۸ نوع انگیزه برای رسیدن به اهداف

تحول یا دگرگونی درونی:

دگرگونی درونی به فرآیندی از رشد و تغییر شخصی اطلاق می‌شود که در یک سطح عمیق‌تر، عاطفی یا معنوی در درون فرد رخ می‌دهد. این شامل کنار گذاشتن باورها، الگوها و رفتارهای قدیمی است که دیگر به آنها خدمت نمی کند و ایجاد بینش، دیدگاه ها و ارزش های جدیدی است که منجر به زندگی واقعی تر و کامل تر می شود. دگرگونی درونی اغلب شامل یک سفر خودشناسی، خودآگاهی و پذیرش خود است و می تواند منجر به انعطاف پذیری، شفقت و رفاه کلی بیشتر شود.

چرا تحول درونی؟

اگر مروری بر زندگی خود داشته باشید، خیلی زود در خواهید یافت که تاکنون تصمیمات بسیار زیادی در زندگی خود گرفته اید که در صورت اجرایی شدنشان، زندگی شما نیز در مسیر مثبت و کمال کاملا دگرگون می شد؛ اما غالبا این تصمیمات با چند صباحی کوشش و سپس توقف مواجه شده اند و یا حتی برخی از این تصمیمات در همان ابتدا در نطفه خفه شده و هر گاه شما برای اجرایی شدن آنها قدمی برنداشته اید.

شاید در ابتدا بتوان مسئله فوق را به گردن شرایط بد جامعه، خانواده ضعیف، عدم همکاری آشنایان و … انداخت؛ اما همین که کاملا منصفانه و بدور از هر گونه تعصب و خودخواهی به این موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید که این مسئله صرفا به توقف و جا زدن های خود ما بر می گردد و نه چیزی دیگر.
و با بررسی دقیق تر این داستان، احتمالا خیلی زود در خواهیم یافت که دلیل اصلی اینکه ما در این رویه مقصر (و یا بهتر است بگوییم مسئول) هستیم، این است که همیشه قصد داشته ایم تمام تصمیماتِ ناکام خودمان را با همان شیوه و روشی به نتیجه برسانیم که همیشه از آن بهره برده ایم و البته نتیجه ای نیز ازش نگرفته ایم (و یا نتیجه ای بسیار اندک و خورد برایمان در بر داشته است)

  • تلاش هایی برای رشد مالی، آن هم با اندک آگاهی که از قبل داشته ایم
  • تصمیم به ساخت اندامی متناسب و زیبا، آن هم با همان شیوه های خورد و خوراک و تحرک اندک و … گذشته
  • قصد کردن برای تربیت متفاوت و اثرگذار فرزندان، بدون در نظر گرفتن نیاز به برقراری ارتباطی سازنده تر
  • امید به داشتن مزرعه ای بزرگ در آینده، بدون تلاش به کاشتن حتی یک گل در زمان حال
    و …

و اینجا است که مسئله تحول درون جدی تر نمود می کند. در واقع تا زمانی که ما بخواهیم با همان شیوه ناکارآمد سابق خود در مسیر موفقیت گام برداریم، بی شک نتیجه ای درخورد برای خود کسب نخواهیم کرد و اندک نتایج ما نیز قطعا مقطعی و گذرا خواهند بود.
پس کاملا واضح است که برای موفقیت باید ابتدا از درون خود شروع کرده و مواردی را در خود به صورت دائمی و همیشگی تغییر دهیم.

اهمیت تحول درونی:

دگرگونی درونی مهم است زیرا به افراد اجازه می‌دهد تا رشد کنند و به بهترین شکل خود تکامل یابند. این شامل یک تغییر عمیق و معنادار در دیدگاه، سیستم های اعتقادی، رفتارها و نگرش ها است. این دگرگونی افراد را قادر می‌سازد تا از الگوها و باورهای محدودکننده رهایی یابند، خودآگاهتر شوند و حس شفقت و عشق به خود را بیشتر پرورش دهند.

تحول درونی همچنین منجر به رشد و توسعه شخصی، افزایش انعطاف پذیری عاطفی و بهبود روابط با خود و دیگران می شود. می‌تواند به افراد کمک کند تا بر چالش‌ها و موانع غلبه کنند، حس هدف و معنای بیشتری را در زندگی تقویت کنند و در نهایت منجر به وجودی کامل‌تر و معتبرتر شوند. علاوه بر این تحول درونی این قدرت را دارد که عمیقاً بر هر جنبه از زندگی یک فرد تأثیر بگذارد و منجر به شادی، رضایت بیشتر و رفاه کلی شود.

تحول درونی چگونه اتفاق می افتد؟

حال سوال اصلی این است که چگونه می توان تحول درونی را برای خود ایجاد کرد و چه راهکارهایی برای رسیدن به این خواسته مهم و اساسی وجود دارد. در پاسخ به این سوالات، می توان راهکارهای زیر را مدنظر قرار داد.

۱- نیازتان را پیدا کنید

احساس نیاز یکی از عوامل درونی است که هرکس را در مسیر خواسته خود به خوبی حرکت می دهد و این مولفه موتور محرکی فوق العاده برای حرکت و اقدام بجا و درخور است. اگر بدون احساس نیاز در مسیری پا بگذارید، احتمال اینکه خیلی زود میلتان به حرکت در آن مسیر به اتمام برسد و موجب توقف شما شود خیلی زیاد است.

این مسئله بسیار مهم است که پیش از گرفتن تصمیمی قاطع، به دنبال نیازهای واقعی خود که به تصمیمتان انگیزه ای دوچندان می دهد بگردید. این نیاز واقعی برای هرکس می تواند متفاوت باشد اما به طور کلی با مواردی همچون موارد زیر گره می خورد:

  • صیانت از جان خود
  • بهبود شرایط مالی و افزایش ثروت
  • رسیدن به قدرت یا شهرت
  • عشق و علاقه عاطفی
  • دنیای پس از مرگ (سعادت در دنیای اخروی)
    و …

پس باز هم توصیه می شود تا در مسیر تحول درونی خود نیارهای واقعی خود را پیدا کنید و اگر هنوز این شناخت را نسبت به خود ندارید تا نیازهای واقعی تان را به درستی از درون خود واکاوی کنید، می توانید با نیازسازی هایی که با خواسته های فعلی تان سازگاری دارند، این نیروی درونی را در درون خود تشدید کنید؛ البته توجه به اینکه نیز ضروری است که در نیازسازی نباید به هیچ وجه افراط و زیاده روی شود.

۸ راه مدیریت انگیزه ی درونی / ۹ روش تقویت انگیزه ی خود

۲- استعدادیابی کنید

اگرچه پا گذاشتن در مسیر تحول درونی کاری بسیار پسندیده و سازنده است، اما اگر مسیر تحول شما با مسیر علایق، سلایق، استعدادها، توانایی ها و … شما همسو نباشد، نه تنها کار را برای شما سخت و طاقت فرسا خواهد کرد، بلکه احتمال ایجاد ناامیدی و یاس برای شما در انتهای راه را نیز تشدید می کند.

این را باید به خوبی بدانید که مسیر تحول درونی، قطعا مسیری با چالش ها و ناملایمات خاصِ خودش است، و زمانی پذیرش چالش ها و مشکلات پیش رو راحت تر می شود که شما در مسیر استعدادهای خود پا گذاشته باشید؛ چراکه در این صورت، پیمودن مسیر نیز می تواند به اندازه رسیدن به مقصد برایتان جذاب و شیرین شود و همین سبب خواهد شد که طولانی شدن مسیر چندان خللی در انگیزه و حسِ شما وارد نکند.

۳- اصل تعهد را رویه کار خود کنید

نیروی تعهد همچون نیروی انگیزه و احساس نیاز، می تواند محرکی قوی برای شما در حرکت به سمت جلو باشد؛ اگر شما در مسیر رسیدن به تحول درونی متعهد نباشید و خود را موظف و ملزم برای رسیدن به این خواسته بسیار مهم ندانید، احتمال انحطاط و انحراف شما از مسیر اصلی تان بسیار زیاد خواهد شد.

و مسئله مهم تر اینکه اگر شما به دفعات در مسیر تحول درونی قرار بگیرید و هر دفعه در این مسیر توقف داشته باشید، رفته رفته این روند شما به یک عادت بی تعهدی بدل خواهد شد که همچون مانعی بسیار قوی و سخت در مقابل شما برای رسیدن به این خواسته عمل خواهد کرد و کار شما را دوچندان سخت خواهد نمود.

۴- اثر مرکب داشته باشید

همان طور که شاعر سعدی می گوید:

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود،
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.

در مسیر تحول درونی اگر بخواهیم با سرعتی غیرمتعارف و بسیار بالا به نتایج خیره کننده برسیم، احتمال ایجاد خستگی مفرط روحی، روانی و جسمی وجود دارد و اگر با روالی خیلی تند استارت این حرکت را داشته باشیم، به احتمال زیاد خیلی زود هم قید ادامه مسیر را خواهیم زد و بی خیال رسیدن به خواسته خود – که همان تحول درونی باشد – خواهیم شد.

اما قطعا اگر در مسیر ایجاد تغییرات درونی از گام های کوچک اما مستمر شروع کنیم، با وجود کوتاه بودن قدم ها، چندی نمی گذرد که متوجه تغییرات بزرگ در درون خود خواهیم شد و به خواسته مهم خودمان به خوبی دست پیدا خواهیم کرد.

قانون ۱۵ دقیقه چیست و چه کاربردی دارد؟

۵- استمرار داشته باشید

همان طور که بیان شد، اثر مرکب گام های کوچکی است که البته همراه با استمرار و مداومت است. اگر در مسیر رشد فردی و تحول درونی بخواهیم به صورت گسسته و نامنظم اقدام به برداشتن قدم ها کنبم، علاوه بر اینکه برای هر بار استارت و شروع به حرکت، نیازمند صرف هزینه جسمی و روحی زیادی خواهیم بود، این گسستگی و عدم استمرار موجب خواهد شد تا این روال به یک عادت سازنده و البته همیشگی در وجود ما بدل نشود، و همین موضوع نیز سبب خواهد شد که روند طی کردن مسیر برای ما دوچندان سخت شود.

۶- عادت بسازید

از مورد قبل کاملا مشخص است که یکی از مسائل مهمی که موجب می شود مسئله استمرار از اهمیت بالایی برخوردار باشد، گره خوردن استمرار با رویه ها و خو های تکرار شونده جسمی، روحی و روانی – یا همان عادت ها – است.
در واقع اگر چه در مسیر تغییر و تحولات درونی، بهره گیری از نیروهایی مثل انگیزه، تعهد و … بسیار می تواند در ابتدای راه موثر و کارساز باشد، اما این را نیز باید خوب بدانیم که این نیروها همیشگی و دائمی نخواهند بود و پس از مدتی استفاده مکرر، همچون یک سوخت خودرو به انتها می رسند.
از همین رو ساخت عادت امری کاملا ضروری است که در انتهای بهره گیری از نیروهای درونی یاد شده می تواند مسیر حرکت ما را هموار کرده و ما را در سراشیبی حرکت به سوی تحولات درونی بیاندازند. به زبانی دیگر، زمانی که شما عادت انجام کاری را در خود ایجاد کنید، همچون خودرویی که در یک سراشیبی همیشگی قرار گرفته است، بدون نیاز به هرگونه سوخت و محرک، می توانید مسیر خود را طی کنید و به جلو بروید.

برای موفقیت عادت های مثبت در خود ایجاد کنید

۷- با افراد پرتلاش و موفق مرتبط شوید

همان طور که بیان شد، نیروهای درونی زیادی وجود دارد که می تواند شما را در مسیر رسیدن به تحول درونی ثابت قدم نگاه دارد؛ اما تا زمانی که به یک ثبات نسبی در این مسیر نرسیده باشید و عادت های مثبت و سازنده را برای خود ایجاد نکرده باشید، کار برای شما مقداری سخت و طاقت فرساست.
برای جلوگیری از مشکلات شروع حرکت تان، می توانید از نیروی انرژی، تجربه، حس خوب و … افراد پرتلاش، خوش فکر و موفق نیز بهره بگیرید؛ در واقع هم نشینی و همراهی با افرادی که در مسیرهای مشابه با مسیر شما پا گذارده اند و حداقل مقداری در این راستا از شما جلوتر هستند، می تواند نیرویی مضاعف برای شما ایجاد کند و احساس خستگی و درماندگی را برای حرکت شما کاهش دهد.
البته مسئله بهره گیری از وجود چنین افرادی صرفا به ابتدای راه شما محدود نمی شود، بلکه شما می توانید در جای از مسیرتان با برقراری ارتباط موثر با چنین افرادی، کار را برای خود بسیار ساده تر و سهل الوصول تر کنید.

و بخوانید:

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

5 پاسخ

    1. سلام

      مراحل تحول درونی یه فرد ممکنه بسته به شخصیت و تجربه‌هاش متغیر باشه. ولی عموماً می‌شه مراحل زیر رو به عنوان مراحل تحول درونی توصیف کرد:

       

      1. سطح ناخودآگاه: در این مرحله، فرد به طور غیرارادی متوجه انگیزه‌ها، تمایلات و هویت خودش نمی‌شه. یعنی از قدرت ناخودآگاه خودش آگاهی نداره و عملکردش بیشتر بر اساس نمودار برنامه‌ریزی شده هست.
      2. سطح پراکندگی: در این مرحله، فرد آگاهی از بعضی از انگیزه‌ها، احساسات و نیازهای خود پیدا می‌کنه. ولی ممکنه واکنش‌ها و رفتارهایی داشته باشه که مطابق با درونش نباشه.
      3. سطح پیوستگی: در این مرحله، فرد آگاهی کامل تری از انگیزه‌ها، احساسات و نیازهای خود پیدا می‌کنه. و به طور آگاهانه تصمیم می‌گیره در زندگیش چه کارهایی انجام بده و بر این اساس به صورت پایدار از رفتارهای خودش استفاده می‌کنه.
      4. سطح همکاری و هموازی: در این مرحله، فرد قادر به هماهنگی بیشتر با خودش و دیگرانه. حالا مطالبی رو با دیگران به اشتراک می‌گذاره و توانایی همکاری در تیم و یا جمعیتی رو داره.
      5. سطح دریافت: در این مرحله، فرد به صورت عمیق‌تری سطح درک خودش و دیگران رو درک می‌کنه و قادر به تفهیم و تعبیر گسترده‌تری از واقعیته. اینجا قادر به دیدن همبستگی‌ها و الگوهای عمده تریه.
      6. سطح ابداع و تنظیم: در این مرحله، فرد قدرت خلاقیتش رو بیشتر می‌کنه و قادر به ایجاد تغییرات نوآورانه در زندگی خودش و دیگران می‌شه.

      هرچند که مراحل بالا به صورت تدریجی و یک‌طرفه طی نمی‌شن و هر فرد در هر زمانی ممکنه در سطوح مختلفی قرار داشته باشه. و همین‌طور، این مراحل می‌تونند در هر زمینه‌ای از زندگی (مثل شخصیت، روابط، شغل و غیره) تجربه بشن.

    2. البته به طور اجمال، مراحل تحول درونی رو می‌شه براساس یه چارچوب ۴ مرحله‌ای هم تعریف کرد

      • مرحله ۱: ناخودآگاه (ناآگاه)
      • مرحله ۲: خودآگاهی (بیداری)
      • مرحله ۳: تغییر خود (هدف)
      • مرحله ۴: خود انحلال (آزادی)
  1. بررسی های عمیق و تحقیقات دقیق شما نشان دهنده تفکر دقیق و عمیق شماست. ممنونم بابت مقاله ارزشمندتان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *