بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

روانشناسی یادگیری: تعریف، انواع و مثال ها

روانشناسی یادگیری

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

روانشناسی یادگیری به محققان، مربیان و کارفرمایان کمک می کند تا فرآیندهای یادگیری و نحوه عملکرد آنها را درک کنند. روانشناسان موافق هستند که روش‌های یادگیری متفاوتی وجود دارد و برخی از افراد ممکن است روش‌های یادگیری را آسان‌تر از دیگران بدانند. تمایز بین رویکردهای یادگیری می تواند به شما کمک کند تا درک کنید که چگونه محیط می تواند بر نحوه یادگیری افراد تأثیر بگذارد.

در این مقاله از ایوسی، به روانشناسی یادگیری می پردازیم، انواع یادگیری رفتاری را فهرست می کنیم و برای هر نوع مثال هایی ارائه می دهیم.

روانشناسی یادگیری چیست؟

روانشناسی یادگیری رشته ای از علم است که شامل نظریه هایی در مورد چگونگی ارتباط روانشناسی با روش های یادگیری افراد می شود. دانشمندان نظریه های زیادی در مورد یادگیری بر اساس رشته های مختلف ایجاد کرده اند، از جمله:

  • رفتارگرایی

  • علوم اعصاب

  • شناخت اجتماعی

  • سازه انگاری اجتماعی

مطالب مرتبط: ۸ نوع متداول از سبک های یادگیری

اگرچه این رشته دارای سابقه طولانی در توسعه تئوری است، اما کاربردهای مدرنی را ارائه می دهد. تحقیقات اخیر بر چگونگی یادگیری دانش‌آموزان، چه در داخل و چه در خارج از کلاس، متمرکز شده است تا رویکردهای جدیدی برای آموزش، تست کردن و تکالیف درسی ایجاد کنند و انگیزه و مشارکت دانش‌آموز را افزایش دهند.

نظریه یادگیری رفتاری چیست؟

نظریه یادگیری رفتاری، اولین و برجسته ترین دیدگاه روانشناسی یادگیری، مفهومی است که بر چگونگی تأثیر رویدادهای قابل مشاهده در محیط بیرونی افراد بر نحوه یادگیری رفتارهای جدید تمرکز دارد. رفتارگرایان اولیه به دنبال جایگزینی برای تکیه بر احساسات و خاطرات درونی بودند تا توضیح دهند که چگونه و چرا مردم به روشی که انجام می دهند یاد می گیرند. آنها احساس می کردند که یک روش قابل اندازه گیری و مشاهده، مطالعه موضوع را قابل دسترس تر و قابل اعتمادتر می کند. روانشناسان به پیشبرد این نظریه ادامه می دهند و برخی از مربیان تکنیک های یادگیری رفتاری را در کلاس درس اجرا می کنند تا دانش آموزان را برانگیخته و به یادگیری موثرتر کمک کنند.

مطالب مرتبط: روانشناسی رفتاری چیست؟ تعاریف، انواع و کاربردها )

۳ نوع اصلی یادگیری رفتاری

بر اساس تئوری یادگیری رفتاری، مشاهده عینی بهترین رفتار را دارد. معمولاً شامل مفاهیم زیر است:

۱. شرطی سازی کلاسیک

شرطی سازی کلاسیک فرآیند یادگیری از طریق تداعی را با پیوند دادن یک محرک به یک پاسخ توصیف می کند. فیزیولوژیست ایوان پاولوف این مفهوم را کشف کرد و آن را به طور گسترده مورد مطالعه قرار داد. او ابتدا از یک سگ به عنوان سوژه خود استفاده کرد و بعداً کودکان را در کار خود مشارکت داد.

به عنوان مثال، پاولوف شرطی سازی کلاسیک را در آزمایش های معروف خود با سگ ها آزمایش کرد. قبل از شروع تمرین، پاولوف ثابت کرد که سگ با دیدن غذا ترشح بزاق می دهد زیرا می دانست که به زودی غذا می خورد. او سپس زنگ را به عنوان یک محرک خنثی معرفی کرد. سگ هیچ ارتباطی بین زنگ و غذا ایجاد نکرد. پاولوف سگ را با زدن زنگ و سپس دادن غذا به سگ شرطی کرد. در نهایت سگ متوجه شد که صدای زنگ به این معنی است که به زودی غذا دریافت می کند، بنابراین هر بار که پاولوف زنگ را به صدا در می آورد، بزاقش ترشح می شود. شرطی سازی کلاسیک شامل چهار عنصر است:

  • محرک غیرشرطی: یک محرک غیرشرطی به طور طبیعی پاسخی را تحریک می کند. در تمرین پاولوف، غذا یک محرک بی قید و شرط است زیرا باعث ترشح بزاق سگ می شود.

  • محرک شرطی: یک محرک شرطی با محرک غیرشرطی جفت می شود تا همان پاسخ را ایجاد کند. به عنوان مثال، پاولوف از زنگ به عنوان محرک شرطی برای ترشح بزاق سگ استفاده کرد.

  • پاسخ بدون شرط: پاسخ غیرشرطی به طور طبیعی به عنوان یک واکنش به محرک غیرشرطی رخ می دهد. به عنوان مثال، ترشح بزاق سگ به غذا طبیعی بود، زیرا این کار را بدون هیچ درخواستی از سوی پاولوف انجام داد.

  • پاسخ شرطی: یک پاسخ شرطی، مانند ترشح بزاق سگ هنگام به صدا در آمدن زنگ، زمانی رخ می دهد که یک محرک خنثی قبلی یک پاسخ خودکار ایجاد کند. پاسخ های شرطی نیاز به آموزش شرطی سازی کلاسیک دارند.

مطالب مرتبط: شرطی سازی کلاسیک در مقابل عامل: تفاوت چیست؟

۲. شرطی سازی عامل

ایده شرطی سازی عامل ابتدا توسط روانشناس ادوارد تورندایک مورد مطالعه قرار گرفت و بعدها توسط روانشناس BF Skinner گسترش و توسعه یافت. این تئوری بیان می کند که پیامدهای اعمال قبلی ما نحوه انتخاب رفتارها را تعیین می کند. اگر فردی کاری انجام دهد که منجر به تنبیه شود، احتمال تکرار آن کمتر است. اگر رفتار آنها منجر به جایزه شود، احتمالاً دوباره آن را انجام خواهند داد. شرطی سازی عامل به دلیل ارتباط بین رفتارها و پیامدها، دو مفهوم کلیدی دارد:

تقویت

یادگیری تقویتی به رویدادی اطلاق می شود که دفعات رفتاری را که به دنبال آن اتفاق می افتد افزایش می دهد. این می تواند منفی یا مثبت باشد، زیرا هر دو استفاده باعث افزایش رفتار می شود. با استفاده از برنامه‌های تقویتی، که تعیین می‌کند چه زمانی و چند وقت یک‌بار شرطی‌سازی عامل رخ می‌دهد، محققان و مربیان می‌توانند تعیین کنند که فرد چقدر سریع و کارآمد رفتار جدید را یاد می‌گیرد. در موقعیت های تقویت مثبت، فرد برای رفتار خاصی پاداش دریافت می کند. در موقعیت های تقویت منفی، رفتار فرد منجر به حذف یک رویداد نامطلوب می شود.

مثال: سوزی متوجه می‌شود که وقتی به کودکش لبخند می‌زند، نوزادش هم به او لبخند می‌زند. او از پیامد عمل خود لذت می برد، بنابراین به انجام آن ادامه می دهد. لبخند کودک یک تقویت کننده مثبت است. سوزی همچنین می داند که وقتی کودکش نیاز به تعویض پوشک دارد، گریه می کند. سوزی همیشه پوشک کودک را فورا عوض می کند تا گریه او متوقف شود. گریه نوزاد یک تقویت کننده منفی است.

تنبیه

تنبیه مفهوم کلیدی دیگر شرطی سازی عامل است. تنبیهات مثبت و منفی هر دو با کاهش رفتار مرتبط با پیامد آن بر رفتار تأثیر می گذارند. تنبیه مثبت چیزی است که فرد دریافت می کند که منجر به نتیجه منفی می شود، در حالی که تنبیه منفی شامل برداشتن چیزی پس از وقوع یک رفتار نامطلوب است.

مثال: اگر دانش‌آموزی فراموش کند که برای امتحان درس بخواند و در نتیجه نمره ضعیفی بگیرد، احتمالاً دفعه بعد که امتحان دارد یادش می‌رود که مطالعه کند. از آنجایی که فراموشی آنها برای مطالعه کاهش می یابد، با تنبیه مثبت مواجه می شوند. اگر والدین دانش‌آموز به دلیل نمره ضعیف کنسول بازی آن‌ها را بردارند، تنبیه منفی را تجربه می‌کنند، زیرا حذف چیزی مطلوب مانع از تکرار این رفتار می‌شود.

مرتبط: تفاوت‌های بین شرطی‌سازی کلاسیک در مقابل عملیاتی

۳. یادگیری مشاهده ای

یادگیری مشاهده ای زمانی اتفاق می افتد که فرد رفتاری را با دیدن رفتار دیگران بیاموزد. این روش یادگیری نشان می دهد که افراد می توانند اطلاعات محیط بیرونی خود را درونی کنند و بر اساس مشاهدات عادات جدیدی ایجاد کنند. هنگامی که یک فرد به نحوه واکنش دیگران به یک موقعیت ناآشنا نگاه می کند، معمولاً به همان شیوه به آن رویداد واکنش نشان می دهد. این موارد نیاز به شرطی شدن را از بین می برد.

مثال: دانش آموزی در مدرسه ای جدید ثبت نام می کند و متوجه می شود که روال صبحگاهی کلاس با روال قبلی مدرسه اش متفاوت است. آنها با تماشای کارهایی که سایر دانش‌آموزان انجام می‌دهند و دنبال کردن آن‌ها تا زمانی که رفتارها تبدیل به عادت شوند، خود را آشنا می‌کنند. دانش آموز در این مورد رفتار خود را بر اساس آنچه در اطراف خود مشاهده می کرد تغییر داد. 

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

یک پاسخ

  1. سلام! من مدتی است که سایت شما را دنبال می کنم و در نهایت جرات پیدا کردم و از Lubbock Tx یک صدای بلند به شما بدهم! فقط می خواستم به شما بگویم کار عالی را ادامه دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *