همه انسانها همیشه به دنبال رسیدن به حالی خوب هستند؛ اما این یک واقعیت است که حال ما در همه روزهایمان یکسان نیست؛ در برخی از روزها حالی خوب داریم و در بعضی از روزها حالی بد؛ اصلا تفاوت روزهای زندگی ما را حال ما تعیین میکند. در این مواقع باید به خاطر داشت که همه ما روزهای خوب و بدی داریم و باید با توجه به این واقعیت با تغییر شرایط و روشهای مدیریت خودمان برای افزایش خوبی روزهایمان سختی کشیدن نکنیم. برخورد ما با این روزهای سخت میتواند نشاندهنده قدرت و تقوای ما در مقابل مواقع دشوار باشد و ما را به سمت رسیدن به هدفها و آرزوهایمان بیشتر بیاندازد. از این رو برای داشتن یک زندگی خوب و موثر باید به خودمان اجازه دهیم که تغییر روزهای بدمان را مدیریت کنیم و از هر روزی برای یادگیری و رشد شخصی استفاده کنیم.
چرا حال ما بد میشود؟
اما چرا حال ما همیشه خوب نیست که همهی روزهای ما مثل هم و عالی باشد؟
اگر به دنبال عواملی که حال بد ما از آن ناشی میشود بگردیم، موارد زیادی را در زندگی خود خواهیم یافت که بر حس خوب ما تاثیر سوء گذاشته و این حس و حال خوب را به حسی بد بدل میکند؛ این موارد میتوانند خصوصی باشند یا عمومی، میتوانند اختصاصی باشند یا اجتماعی، میتوانند از عملکرد خودمان ناشی شوند و یا عملکرد دیگران. از همین رو نمیتوان پاسخی ثابت و یکسان برای سوال فوق پیدا نمود؛ و اگرچه مواردی همچون موضوعات زیر را میتوان جزو شایعترین دلایل قلمداد کرد، اما این نیز قطعی و برای همه یکسان نیست:
- ایجاد ارتباطات نامناسب با دیگران (درگیریها، کشمکشها و …)
- استرسها، اضطرابها و بروز عواملی که مسبب این دو هستند
- توقعات افراطی و زیاد از خود (زیادهخواهیهای بیش از توانِ خود، حرص و طمع)
- عواملِ محیطی (آب و هوای بد و …)
- مشکلات جسمی (کسالتها، کمبود برخی از ویتامینها بویژه ویتامین D و …)
- اتفاقات و خاطرات تلخ و رخدادهایی که یادآور آنها هستند
- افکار منفی و بد و افتادن در حلقهی منفیبافیها
- بروز مشکلات مالی و فشارهای اقتصادی
- مشاهدهی رفتارهایی از عزیزان، آشنایان و یا همکاران که با تفکرات ما در تضادند
- از دست دادن چیزی که به آن علاقه یا وابستگی داریم
اما آنچه که میتوان با قاطعیت عنوان نمود اینکه قویترین عامل در بروز و نمود دلایلی که به یک حس و حال خوب یا یک حال بد منجر میشود چیست.
عوامل درونی، مهمترین و اثرگذارترین عوامل در حال ما
اگر در جستن علتی واحد و مهمتر از هر علت دیگری باشیم، درخواهیم یافت که تمام عواملی که به نوعی در اطراف ما موجب تاثیرگذاری بر روی حس و حال ما میشود، به دلیل نوع نگاه و ذهنیت ما به آن عوامل هستند که این اثرگذاری را دارند. چراکه همین عامل میتواند با همین کیفیت و شرایط برای شخصی دیگر نیز رخ دهد اما اثری کاملا متفاوت بگذارد.
یک مثال:
شخصی در طرح تعدیل نیروی یک شرکت، از کار خود اخراج میشود، و از آنجا که این اخراج شدن را نقطهی پایان تمام تلاشهای چندین سالهی کارمندیاش دانسته و فکر میکند که با این رخداد آرامشها از زندگی او رخت بر میبندند، احساس ناامیدی، شکست و فلاکت به او دست میدهد و حال او بسیار بد میشود.
اما
شخصی دیگر که در همان طرح از همان شرکت و در همان سمت از کار خود اخراج میشود، این مسئلهی اخراج را توفیقی اجباری برای حرکتی جدید و ایجاد کسب و کاری منحصر به خود میداند؛ از این رو، او این رخداد را پایان راه و آرامش نمیداند، بلکه شروعی برای رشدی بسیار زیاد در نظر میگیرد که تا پیش از این تردیدهای اشتباه مانع دست یافتن به آن شده بودند و حال …، از این رو، وی نه تنها حال بدی نخواهد داشت، بلکه احتمالا حال او خوب نیز خواهد بود.
بنابراین، عوامل درونی ما، از جمله نگاه و ذهنیت ما نسبت به رویدادها، اثرگذاری بسیار زیادی بر روی حس و حال ما دارند. از این رو، مهمترین و اثرگذارترین عوامل در حال ما، عوامل درونی ما و نحوهی تعامل ما با رویدادها و مواجهه با آنها است. از این رو، اهمیت دارد که به آگاهی و آموزش برای توسعهی نگاه و ذهنیت مثبت و سازنده در برابر رویدادها توجه کنیم تا بتوانیم با هر چالشی که روبرو هستیم، به بهترین شکل ممکن آن را مدیریت کنیم و از آن سوالگری برای رشد و پیشرفت خودمان داشته باشیم.
انگیزههای درونی و تغییرات حس و حال در انسان
به گفتهی ناپلئون هیل (Napoleon Hill – تولد و مرگ ۱۸۸۳-۱۹۷۰ میلادی – نویسندهی آمریکایی و یکی از پیشگامان سبک مدرن ادبیات موفقیتِ شخصی است که عامل موفقیتهای مالی بسیاری از ثروتمندان امروز شد)، همهی انسانها صرفا بر مبنای امیال و انگیزههای زیر است که در مسیری خاص شروع یه حرکت و تکاپو میکنند و تنها همین عواملِ اصلی هستند که انسان را از رکود و سکون خارج میکنند.
- میل به قدرت
- میل به ثروت
- میل به شهرت
- میل به مسائل جنسی
- میل به عشق (جدای از مسائل جنسی)
- میل به معنویت
- میل به جاودانگی (و زندگی پس از مرگ)
- میل به انتقام
- میل به سلامتی (و فرار از مرگ)
و در این میان هر کس بسته به میزان شدت و ضعفش به هر یک از این امیال و انگیزههای درونی، نوع حرکت و پویاییاش متفاوت خواهد بود. اما موضوعی که در کنار این بیان ناپلئون هیل وجود دارد، این است که دقیقا توجه و تمرکز در همین موارد است که تعریف ما از حس و حال خوب و بد را تعریف میکند.
از همین رو احتمال دارد اینکه شخصی مبلغی پول را از دست بدهد، به خاطر میل شدیدش به ثروت، درگیر حالی بسیار بد و وخیم شود؛ از طرفی، شخصی به همان میزان پول از دست بدهد اما چندان مشکلی در شرایط حس و حال او پدید نیاید.
یا شخصی دنبال کنندگان خود را در یکی از شبکههای اجتماعی از دست بدهد و به خاطر میلش به شهرت دچار مشکل روحی سنگینی شود؛ اما شخصی دیگر چنین موضوعی کاملا برایش بیاهمیت و حتی مسخره به نظر برسد.
درون، کنترل کننده عوامل بیرونی
پس همانطور که میبینید، عامل بیرونی، تحت تاثیر نگاه درونی فرد، میتواند کاملا برداشت و احساسی متفاوت را برای هر فرد در پی داشته باشد، و از همین رو بیشک در عملکرد بعدی هر فرد نیز کاملا تاثیر میگذارد.
اگر درون شخص قدرتمند باشد، میتواند از هر رخداد بیرونی به ظاهر منفی، استفادهای کاملا مثبت داشته باشد. از این رو فردی که از درونی قدرتمند بهره میبرد، فارغ از اتفاقات به ظاهر تصادفی – خواه مثبت و خواه منفی – که در بیرون وی رخ میدهد، همیشه پیامدها و نتایجی کاملا مثبت برای او به وقوع میپیوندد.
در واقع، کنترل کننده ی عوامل بیرونی، کلید موفقیت در زندگی است. هر چه شما بیشتر دارای کنترل و تعادل درونی باشید، برتری بیشتری در مقابل چالشها و موقعیتهای مختلف خواهید داشت. به عبارت دیگر، اگر شما قدرتمند باشید، میتوانید هر چیزی را که زندگی برایتان به ارمغان میآورد، به موقعیتی برای رشد و پیشرفت خود تبدیل کنید.
بنابراین، پیشنهاد میشود همیشه به تقویت و پرورش قدرت درونی خود به منظور مقاومت بیشتر در برابر تاثیرات بیرونی توجه کنید. اینکه چگونه با واقعیتهای خارجی برخورد کرد و در نهایت چگونه آن را بهرهمندی خود تبدیل کنید، تا حد زیادی به تواناییهای درونی شما بستگی دارد.
درون خود را بهبود ببخشید
اگر به دنبال داشتن یک حال خوبِ دائمی در زندگی خود هستید و میخواهید در زندگی خود از بیشترین حال خوب بهره ببرید و شادترین زندگی را برای خود رقم بزنید، لازم است حال خوب را با تقویت ذهن خود و بهبود وضعیت درونی خود برای خود ایجاد کنید؛ پس تمام تلاش خود را به کار ببندید تا مثبتاندیشی را تبدیل به عادتی محکم در درون خود کنید.
و البته بیان مسئلهی فوق به معنی نادیدهگرفتن انگیزههای درونی نیست؛ بلکه باید خود را به حدی از نظر درونی قوی سازید که در کنار توجه ویژهای که به انگیزههای مثبت درونی خود دارید، بتوانید شیوهی بیخیال بودن در مقابل چالشهای مرتبط با آنها را نیز به خوبی و با ظرافت فرا گرفته و به کار بندید.
قطعا در همین رابطه، مطالعهی کتاب هنر ظریف بی خیالی نوشتهی مارک منسون (Mark Manson – نویسندهی آمریکایی که علاوه بر کتاب یاد شده، کتابهای همه چیز به فنا رفته و شاد بودن کافی نیست را نیز تألیف نموده) نیز میتواند بسیار برای شما مفید و اثربخش باشد.
برای بهبود درونی خود و ایجاد حال خوب دائمی، میتوانید به روشهای زیر توجه کنید:
- خودآگاهی: با شناخت دقیق از خودتان و درک عمیق از احساسات، افکار و رفتارهایتان، میتوانید بهترین راهها برای بهبود وضعیت درونی خود را پیدا کنید.
- مثبتاندیشی: با تمرین همیشگی اندیشههای مثبت و ایجاد افکار سازنده، میتوانید از بدنبالی افکار منفی و خودسرانه خود دوری کنید.
- مراقبت از خود: به سلامتی و آرامش روحی خود توجه کنید، ورزش کنید، به تغذیهی سالم توجه داشته باشید و برای رفع استرس و اضطراب از روشهای مدیتیشن و روشهای تنفسی استفاده کنید.
- ارتباطات موثر: با دوستان و خانوادهتان در ارتباط باشید، مشکلات و احساساتتان را با آنها به اشتراک بگذارید و از حمایت و تقویت روابط اجتماعیتان بهره ببرید.
- اهداف و برنامهریزی: اهداف و آرزوهای خود را برای زندگی دنبال کنید و برنامهریزی دقیق برای رسیدن به آنها را داشته باشید.
- زمان برای خود: وقتی برای استراحت و لذت بردن از لحظههای زندگی خود تخصیص دهید و از فعالیتهایی که شادی و رضایت برایتان به همراه دارد لذت ببرید.
با توجه به این نکات و تلاش همیشگی برای بهبود وضعیت درونی و تقویت ذهن خود، میتوانید به روزهای خوبتری در زندگیتان دست یابید و از لحظههای شادتری بهرهمند شوید.
و بخوانید:
2 پاسخ
چگونه باور بر زندگی ما تأثیر می گذارد؟
و آیا شادی از درون می آید؟
سلام
باورهای ما در مورد زندگی و خودمون می تونه تأثیر بسیار زیادی بر زندگی ما داشته باشه. اگه باورهای مثبت و سازنده داشته باشیم، احتمالاً زندگیمون بهتر خواهد بود و خوشبختی بیشتری داره. از طرف دیگه، باورهای منفی و مخرب می تونند موجب افسردگی، استرس و ناراحتی بشند.
و درخصوص سوال دوم هم؛ شادی در واقع از درون ما نشات می گیره. اگه باورهای مثبت و سازنده داشته باشیم، می تونیم بهتر با چالش های زندگی روبرو بشیم و از زندگی لذت ببریم. شادی و رضایت داشتن نیاز به تعادل درونی، قبول کردن احساسات و تصمیم به شادابی داشتن داره. این امر نیاز به کار کردن بر روی باورها و ارزشهای خود داره، تا ذهن و قلب ما در حالت مثبت قرار بگیره و ما بتونیم شادی رو در زندگی تجربه کنیم.