بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

ایگو به عنوان بخش منطقی شخصیت

تعریف و معنی ایگو (نفس) در روانشناسی

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

به عقیده زیگموند فروید، ایگو بخشی از شخصیت ماست که واسطه خواسته های id، سوپرایگو و واقعیت است. فروید id را اساسی ترین بخش شخصیت توصیف کرد که افراد را به برآوردن اولیه ترین نیازهای خود ترغیب می کند.

از سوی دیگر، سوپرایگو، بخش اخلاقی شخصیت است که در اواخر دوران کودکی به دلیل تربیت و تأثیرات اجتماعی شکل می گیرد. وظیفه ایگو این است که بین این دو نیرو، اغلب رقیب، تعادل ایجاد کند و اطمینان حاصل کند که برآورده کردن نیازهای اید و سوپرایگو با خواسته های واقعیت مطابقت دارد.

در یک نگاه

ایگو مؤلفه ای از شخصیت است که تعادلی واقع بینانه بین خواسته های تمایلات اولیه id و وجدان اخلاقی سوپرایگو برقرار می کند. فروید همچنین معتقد بود که نفس بر مکانیسم های دفاعی (مانند انکار و سرکوب) تکیه دارد تا از ما در برابر اضطراب و پریشانی محافظت کند.

در استفاده روزمره، ایگو نشان‌دهنده احساس خود بزرگ‌بودن است (فکر کنید: “او دارای منیت بزرگی است!) داشتن یک نفس سالم به این معنی است که می‌توانیم حس سالمی از خود را حفظ کنیم، اما عدم تعادل می‌تواند منجر به مشکلاتی از جمله خود بیش از حد شود. -مرکز بودن

نگاهی دقیق تر به ایگو

بنابراین نفس چه عملکردی در شخصیت دارد؟ ایگو ما را از عمل به خواسته های اساسی خود باز می دارد (که توسط id ایجاد شده است) اما همچنین برای رسیدن به تعادل با معیارهای اخلاقی و ایده آلیستی خود (که توسط سوپرایگو ایجاد شده است) کار می کند.

در حالی که ایگو هم در پیش‌آگاه و هم در خودآگاه عمل می‌کند، پیوندهای قوی آن با id به این معنی است که در ناخودآگاه نیز عمل می‌کند.

ایگو بر اساس اصل واقعیت عمل می کند، که برای ارضای خواسته های id به شیوه ای واقع گرایانه و از نظر اجتماعی مناسب عمل می کند. اصطلاح قوت نفس برای اشاره به توانایی ایگو در میانجیگری بین این خواسته های متضاد استفاده می شود.

به عنوان مثال، اگر شخصی در ترافیک ارتباط شما را قطع کند، نفس از تعقیب خودرو و حمله فیزیکی به راننده متخلف جلوگیری می کند. ایگو به ما این امکان را می دهد که ببینیم این پاسخ از نظر اجتماعی غیرقابل قبول است، اما همچنین به ما این امکان را می دهد که بدانیم ابزارهای مناسب تری برای تخلیه ناامیدی ما وجود دارد.

مشاهدات فروید در مورد ایگو

فروید در کتاب «سخنرانی‌های مقدماتی جدید در روانکاوی» در سال ۱۹۳۳، رابطه بین id و ایگو را با رابطه یک اسب و سوار مقایسه کرد. سوار نمایانگر نفس است، نیروی هدایت کننده ای که قدرت id را به سمت هدف هدایت می کند.

با این حال، فروید خاطرنشان کرد که این رابطه همیشه طبق برنامه پیش نمی رود. در موقعیت‌های کمتر ایده‌آل، سوارکار ممکن است خود را به سادگی برای سواری پیدا کند، زیرا به اسب خود اجازه می‌دهد به سمتی برود که حیوان می‌خواهد برود.

همانطور که یک سوارکار ممکن است همیشه نتواند اسب را کنترل کند، تمایلات اولیه شناسه ممکن است گاهی آنقدر قوی باشد که نفس نتواند آن را کنترل کند.

مکانیسم های دفاعی Ego

آنا فروید در کتاب خود به نام «ایگو و مکانیسم‌های دفاع» در سال ۱۹۳۶ می‌گوید که تمام دفاعیات ایگو در برابر id در پشت صحنه انجام شده است. این اقدامات در برابر id به عنوان مکانیسم های دفاعی شناخته می شوند که به صورت بی صدا و نامرئی توسط ایگو انجام می شوند.

در حالی که ما نمی‌توانیم دفاع‌ها را در عمل مشاهده کنیم، آنا فروید پیشنهاد کرد که می‌توان آنها را در گذشته مشاهده کرد. سرکوب یک نمونه است.وقتی چیزی از آگاهی سرکوب می‌شود، نفس از گم شدن اطلاعات آگاه نیست.

تنها بعداً وقتی آشکار می شود که بخشی از اطلاعات یا حافظه از بین رفته است، اعمال نفس آشکار می شود.

نقل قول در مورد ایگو

گاهی اوقات نگاه کردن به منبع اصلی این ایده ها کمک می کند تا دیدگاه بهتری در مورد موضوع پیدا کنید. پس فروید در مورد مفهوم خود از ایگو چه می گفت؟ او به طور گسترده در مورد ایگو و همچنین رابطه آن با سایر جنبه های شخصیت نوشت.

در اینجا فقط چند مورد از نقل قول های معروف او در مورد ایگو آورده شده است:

در مورد ریشه های ایگو

“به راحتی می توان فهمید که ایگو بخشی از شناسه است که تحت تاثیر مستقیم دنیای بیرونی تغییر یافته است. (زیگموند فروید، ۱۹۲۳، از خود و هویت)

It is easy to see that the ego is that part of the id which has been modified by the direct influence of the external world.

در مورد تأثیر نفس

“ایگو در خانه خودش استاد نیست” (زیگموند فروید، ۱۹۱۷، از مشکل در مسیر روانکاوی)

The ego is not master in its own house.

“ایگو نمایانگر چیزی است که ما آن را عقل و خرد می نامیم، برخلاف شناسه ای که شامل احساسات است.” (زیگموند فروید، ۱۹۲۳، از خود و هویت)

The ego represents what we call reason and sanity, in contrast to the id which contains the passions.

“ایگوی بیچاره دوران سخت تری دارد. باید به سه ارباب خشن خدمت کند، و باید تمام تلاش خود را به کار گیرد تا ادعاها و خواسته های هر سه را با هم تطبیق دهد… سه ظالم عبارتند از دنیای بیرونی، سوپرایگو، و id.” (زیگموند فروید، ۱۹۳۲، از سخنرانی های مقدماتی جدید در مورد روانکاوی)

The poor ego has a still harder time of it; it has to serve three harsh masters, and it has to do its best to reconcile the claims and demands of all three… The three tyrants are the external world, the superego, and the id.

“به هر حال، به نظر می‌رسد که ایگو خطوط مشخص و واضحی از مرزبندی را به سمت بیرون حفظ می‌کند. تنها یک حالت وجود دارد – مسلماً یک حالت غیرعادی، اما نه حالتی که بتوان آن را بیمارگونه انگ زد – که در آن این کار را انجام نمی دهد.

در اوج عاشقی، مرز بین ایگو و شی تهدید می‌کند که از بین برود. برخلاف تمام شواهد حواسش، مردی که عاشق است، اعلام می‌کند که «من» و «تو» یکی هستیم و آماده است طوری رفتار کند که انگار یک واقعیت است.” (زیگموند فروید، ۱۹۲۹، از تمدن و نارضایتی های آن)

Towards the outside, at any rate, the ego seems to maintain clear and sharp lines of demarcation. There is only one state—admittedly an unusual state, but not one that can be stigmatized as pathological—in which it does not do this.

At the height of being in love the boundary between ego and object threatens to melt away. Against all the evidence of his senses, a man who is in love declares that “I” and “you” are one, and is prepared to behave as if it were a fact.

معانی دیگر ایگو

کلمه ‘ego’ از کلمه لاتین برای ‘I.’ خود فروید از آن به عنوان ‘das Ich’ به معنی “من” به زبان آلمانی. اصطلاح ‘ego’ توسط مترجم فروید اضافه شد.

در استفاده روزمره، اصطلاح “خود” اغلب برای توصیف احساس خود اهمیتی یک فرد استفاده می شود. وقتی کسی می گوید که یک شخص منیت بزرگی دارد، به این معنی است که آن شخص متکبر است یا احساس اغراق آمیزی از خود بزرگی دارد.

به طور مشابه، خود بینی به خود محوری و ناتوانی در در نظر گرفتن دیدگاه دیگران اشاره دارد. در دوران کودکی شایع تر است، اما می تواند در طول زندگی نیز به درجات مختلف رخ دهد.

گاهی اوقات، این حس متورم نفس ممکن است با یک وضعیت سلامت روان مرتبط باشد. اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) وضعیتی است که شامل داشتن احساس بزرگ اهمیت، خود محوری و عدم همدلی با دیگران است. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نیز گاهی اوقات در طول دوره های شیدایی احساس بزرگی می کنند.

توجه به این نکته مهم است که خودشیفتگی و خود محوری دقیقاً یکسان نیستند. افراد مبتلا به NPD علائم دیگری مانند احساس استحقاق و اشتغال به موفقیت خود را نیز تجربه می کنند. آنها همچنین ممکن است دیگران را برای جلب توجه و تحسین مورد نظرشان دستکاری کنند.

این چه معنایی برای شما دارد

ایگو در روانشناسی چند معانی مختلف دارد. در نظریه کلاسیک روانکاوانه فروید، به بخش واقع گرایانه شخصیت اشاره می کند که بین تمایلات اولیه و وجدان اخلاقی ما تعادل برقرار می کند. در موارد دیگر، مردم از آن برای اشاره به احساس هویت و خود اهمیتی فرد استفاده می کنند. داشتن یک نفس سالم مهم است، اما داشتن احساس متورم از خود می تواند منجر به مشکلات شود. یک نفس متورم ممکن است نشانه ای از یک بیماری روانی مانند اختلال شخصیت خودشیفته یا اختلال دوقطبی باشد.

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *