اغلب، ما فکر می کنیم که ضعیف و دارای نقص هستیم؛ احساس می کنیم که باید از دیگران تقلید کنیم تا کمبودهای خودمان را با نسخه برداری کورکورانه از آنها از بین ببریم. این روندی است که جامعه ی امروزی خیلی بهتر از هر وقت دیگر آن را اثبات کرده
از یک طرف، افرادی هستند که زندگی خود را به سخاوت می گذرانند. آنها نه تنها از لذت چیزهای ضروری حضّ کافی را می برند، بلکه آنچه را که می خواهند و بدان میل دارند نیز در اختیار دارند. یک زندگی مجلل که به آنها راحتی بیشتری می دهد. از
حتی اگر ترجیح می دهید کار و زندگی شخصی خود را جدا نگه دارید، باز هم مفید است که خود واقعی خود در محل کار باشید. اگرچه ممکن است لازم باشد برای یک محیط حرفه ای کمی خود را تنظیم کنید، اما خود واقعی بودن به شما امکان می دهد شخصیت
در مقالات مکرری بر این نکته‌ی بسیار بسیار مهم تاکید کردیم که: رمز موفقیت این است که باورهای گذشته را پاک کنید و باورهای جدیدی جایگزین کنید. از همین رو، شما باید در وهله‌ی نخست با آنالیز خود، باورهایتان را به خوبی واکاوی کنید، آنها را کشف کنید و تشخیص
تجربه ثابت کرده که وضعیت حقوقی خوب یا بد، هیچ یک ارتباط چندانی به شرایط مالی که هر یک از ما برای خودمان رقم می‌زنیم ندارد؛ در حقیقت آنچه که در ایجاد یک شرایط مالی خوب موثر بوده و می‌تواند برای هر کس استقلال مالی را به ارمغان بیاورد؛ هوش
احتمالا شما نیز این را شنیده اید که یک روز فردی از آنتونی رابینز (Anthony Robbins) سوال کرد: من چطور می توانم ذهنم را درمان کنم و موفق شوم؟ و آنتونی رابینز هم در پاسخ به او گفت: تو انسان بسیار موفقی هستی! چراکه توانسته ای ذهن انسانی خود با
عبارت “من برتر” به معنای این است که فردی در خودش اعتماد دارد و باور دارد که دارای توانایی‌ها، مهارت‌ها و قابلیت‌هایی است که او را بهتر و برتر از دیگران می‌کند. این عبارت ممکن است به صورت یک جمله ساده و خلاصه‌ای از خود اظهار کننده اعتماد به نفس
بسیار خوب، در ادامه مقاله‌ای بسیار جذاب و آموزنده با عنوان “من برتر، با شکست دیروز به پیروزی فردا برسید!” را با شما به اشتراک می‌گذارم. هر کسی در طول زندگی خود با چالش‌هایی روبرو می‌شود. بعضی از این چالش‌ها به صورت حاد و شدید هستند و بعضی دیگر نیز
موضوع سرمایه گذاری برای رشد و بهبود شرایط مالی، جلوگیری از وقوع مشکلات مالی، ممانعت از ایجاد مخاطرات در معیشت زندگی و … مسئله‌ای است که امروزه نیاز همه است. اما در این بین، تشخیص اینکه چه روش هایی وجود دارد؟ چه روشی را باید در پیش گرفت؟ و کدام
ایجاد فروش یک چیز است، اما یافتن سیستمی که رشدی مقیاس‌پذیر، قابل اندازه‌گیری و تکرارپذیر را ارائه دهد، کاملاً چیز دیگری است. اینجاست که روش‌های فروش وارد می‌شوند. شرکت‌ها روش‌های فروش را در سازمان خود پیاده‌سازی می‌کنند تا قابلیت پیش‌بینی را فراهم کنند و هرج و مرج نامطمئن را به
