داستان سرایی: عناصر یک داستان خوب و چگونگی توسعه فرآیند

بسیاری از متخصصان هر روز از داستان سرایی برای آموزش، اطلاع رسانی، برانگیختن احساسات و ایجاد انگیزه استفاده می کنند. این بخش مهمی از برقراری ارتباط با مشتریان و سایر اعضای مخاطب مانند سرمایه گذاران، فروشندگان، مدیران و همتایان برای جلب پاسخ است. بازاریابان، متخصصان روابط عمومی و نویسندگان محتوا اغلب از داستان سرایی در کار خود استفاده می کنند، اما هرکسی می تواند داستان سرا باشد.

در این مقاله از ایوسی، ما در مورد چیستی داستان گویی، چرایی اهمیت آن، عناصر داستان سرایی خوب و چگونگی توسعه روند داستان گویی بحث می کنیم.

قصه گویی چیست؟

داستان گویی فرآیند استفاده از کلمات، عطف ها و اعمال برای برانگیختن پاسخ دلخواه است، خواه این یک احساس باشد یا یک عمل. داستان سرایی به رشد تخیل مخاطب کمک می کند تا بتواند داستان شما را جذب کند و احساس کند که بخشی واقعی از آن است. داستان سرایی شامل استفاده از عناصر واقعی به روشی خلاقانه برای برقراری ارتباط با مخاطبان و توضیح هدف، ارزش‌ها یا اینکه چه کسی هستید به عنوان یک برند یا شرکت است. ممکن است بخواهید از داستان سرایی برای فروش محصول استفاده کنید، مخاطبان خود را سرگرم کنید تا بتوانید ارتباط برقرار کنید یا آموزش دهید.

مبانی داستان نویسی

در اینجا برخی از دلایل اصلی استفاده از داستان سرایی به عنوان تکنیکی برای دستیابی به مخاطبان آورده شده است:

• داستان سرایی درباره مخاطب شماست. مهم نیست که هدف داستان شما چیست، مخاطب و اعمال و احساسات او تعیین کننده چگونگی توسعه داستان است.
• قصه گویی جذاب است. دلیل قدرتمند بودن داستان ها این است که مخاطب را درگیر می کند. مخاطب می تواند خود را در داستان تصور کند و به همین دلیل احتمال بیشتری دارد که دست به اقدام بزند.
• داستان سرایی اطلاعات مفیدی را ارائه می دهد. حتی اگر داستان‌ها برای ارتباط با احساسات مخاطبین طراحی شده‌اند، اطلاعاتی را نیز ارائه می‌کنند که مخاطبان می‌توانند از آن استفاده کنند. این اطلاعات مفید به صورت روایی ارائه می شود و برای مخاطب بسیار راحت تر و سرگرم کننده تر است.
• قصه گویی یک تعامل ارزشمند است. حتی اگر داستان خود را شخصاً برای مخاطبان مورد نظر خود تعریف نکنید، داستان شما در هر رسانه ای همچنان تعاملی بین شما یا برند شما و شنونده شما است.

چرا قصه گویی مهم است؟

داستان سرایی مهم است زیرا جامعه ای را با مخاطبان مورد نظر شما ایجاد می کند. شما ممکن است مشتریان خود را متقاعد کنید که یک محصول یا خدمات را خریداری کنند یا به سادگی به برند شما اعتقاد داشته باشند. مخاطبان شما می توانند شامل مشتریان، سرمایه گذاران یا حتی همتایان و مدیران در محل کار باشند.

همچنین مهم است زیرا با داستان سرایی، می‌توانید ارتباط بیشتری با مخاطبان خود برقرار کنید و اطلاعات ارزشمندی را در قالبی قابل هضم در اختیار آنها قرار دهید. داستان گویی می تواند افراد با پیشینه های مختلف را گرد هم آورد تا احساس مشترکی را تجربه کنند یا رویکردی مشترک به داستان داشته باشند.

داستان سرایی راهی برای ایجاد انگیزه و الهام بخشیدن به دیگران است. وقتی بتوانید احساسات یک نفر را درک کنید و در آن سطح با آنها ارتباط برقرار کنید، می توانید وفاداری به برند را ایجاد کنید، خود یا شرکتتان را انسانی کنید و مخاطبان خود را به اقدام وادار کنید. به طور خلاصه، داستان سرایی یک ابزار بازاریابی است که می تواند برند شما را به دیگران بفروشد.

عناصر داستان سرایی خوب

چندین عنصر داستان سرایی خوب وجود دارد. داستان ها باید:

تعاملی باشید.

حتی زمانی که یک داستان یک طرفه است، زیرا مخاطب مستقیماً در مقابل شما نیست، احساساتی که برانگیخته می‌شوید به تعاملی بین قصه‌گو و شنونده تبدیل می‌شود.

از کلمات استفاده کنید.

چه کلامی، چه دیداری یا شنیداری، داستان سرایی از قدرت کلمات برای به اشتراک گذاشتن یک پیام استفاده می کند. داستان ها ممکن است دارای عناصر گرافیکی نیز باشند، اما هسته داستان سرایی کلماتی است که شما استفاده می کنید.

احساسات را درگیر کنید.

داستان های متقاعد کننده احساسات مخاطب را درگیر می کند و انرژی تولید می کند که شنونده را به اقدام وادار می کند.

شخصیت داشته باشید.

شخصیت داستان باید به گونه ای با مخاطب ارتباط برقرار کند که شنونده بتواند خود را به عنوان شخصیت یا به عنوان یک فرد کلیدی در تعامل با شخصیت اصلی تصور کند. هرچه شخصیت شما بیشتر بتواند با شنونده ارتباط برقرار کند، احتمال اینکه شنونده شما عمل خاصی را انجام دهد بیشتر خواهد بود.

تعارض را معرفی کنید.

برخی از بهترین داستان ها نوعی تضاد دارند. این می‌تواند تصمیم سختی باشد که شخصیت اصلی باید می‌گرفت یا یک موقعیت مرگ یا زندگی است، اما نشان دادن یک چالش مهم است. تعارض راهی فوق‌العاده برای ایجاد احساسات در شنونده است، زیرا تعلیق را فراهم می‌کند که او را درگیر نگه می‌دارد.

قطعنامه ارائه کنید.

حل یک داستان مهم است، بنابراین شنونده می داند که درگیری چه شد. با این حال، بسته به احساسی که می‌خواهید برانگیزید، همه تصمیم‌ها نباید مثبت باشند. به عنوان مثال، اگر فراخوانی برای اقدام شما برای ترغیب مشتری به خرید محصول شما باشد، راه حل داستان شما می تواند این باشد که وقتی شخصیت از محصول استفاده نکرده است چه اتفاقی افتاده است.

مطالب مرتبط: ۴ سبک اصلی نوشتن: چه زمانی و چگونه باید از آنها استفاده کنید

چگونه فرآیند داستان گویی را توسعه دهیم

مهم است که یک روند داستان سرایی داشته باشید تا بتوانید مطمئن باشید که تمام نکاتی را که می‌خواهید به آن‌ها منتقل کنید و داستان را برای یک فرد یا گروه مورد نظر برای حداکثر تأثیر می‌نویسید. این مراحل را هنگام توسعه روند داستان سرایی خود در نظر بگیرید:

۱. مشخص کنید که مخاطبان شما چه کسانی خواهند بود

یکی از مهم‌ترین بخش‌های هر کمپین بازاریابی، ارائه به همتایان، پیام‌رسانی شرکت یا ایجاد محصول این است که بدانید مخاطب شما چه کسی است. اگر قبلاً این کار را نکرده اید، به این فکر کنید که مخاطب مورد نظر شما برای داستان شما چه کسانی هستند. به اندازه کافی در مورد هر دو مخاطب هدف خود تحقیق کنید تا انگیزه ها، خلق و خوی، خواسته ها، نقاط درد و نیازهای آنها را کاملاً درک کنید. شخصیت هایی ایجاد کنید که نشان دهنده گروه های مختلف مخاطب هستند تا بتوانید محتوایی ایجاد کنید که برای هرکسی که نیاز دارد جذاب باشد.

بسته به هدف داستان خود، ممکن است متوجه شوید که سعی دارید بخش هدفمندتر و خاصی از مخاطبان فعلی خود را جذب کنید، و این اشکالی ندارد. نکته مهم این است که پایه ای ایجاد کنید تا بدانید چه کسی داستان شما را می خواند یا به آن گوش می دهد و چگونه باید و می تواند بر آنها تأثیر بگذارد. شما می توانید از طریق نظرسنجی ها، تجزیه و تحلیل جریان کاربران وب سایت خود، رسانه های اجتماعی و گروه های متمرکز اطلاعات بیشتری در مورد مخاطبان خود کسب کنید. این اطلاعات به شما کمک می کند داستانی بسازید که احساساتی را که برای موفقیت باید برانگیزد.

مطالب مرتبط: تعریف مخاطب هدف: چیست و چرا مهم است

۲. تصمیم بگیرید که هدف از داستان شما چیست

با داشتن یک هدف در ذهن، باید در نهایت داستانی را با جهت بنویسید و این باعث می شود گیرنده داستان شما درگیر آنچه می گویید باشد. این اهداف داستانی رایج ممکن است به شما در شروع کار کمک کند:

الهام بخش عمل کنید.

داستانی که هدف آن الهام بخشیدن به کنش است باید قابل ربط و واقع بینانه باشد تا مشتری شما بتواند خود را در داستان قرار دهد و احساس کند که مجبور است قدم بعدی را بردارد. این داستان ممکن است بر موقعیت مشابهی تمرکز کند که ممکن است یک مشتری در آن قرار داشته باشد و اینکه چگونه اقدام کردن اوضاع را به سمت بهتر شدن تغییر داد.

به مخاطبان خود آموزش دهید.

افراد معمولاً درگیر داستان هایی هستند که به آنها آموزش می دهد، به خصوص اگر موضوعی باشد که به آن علاقه دارند. این داستان ممکن است در مورد موقعیتی صحبت کند که در آن قهرمان داستان مشکل خود را از طریق اطلاعات جدید، مانند یک فرآیند یا ابزار جدید، حل کرده است.

اطلاعاتی در مورد شرکت ارائه دهید.

اگر هدف داستان شما این است که بیشتر درباره شما به عنوان یک شخص یا سازمان به مخاطب بگویید، ممکن است بخواهید داستانی را در نظر بگیرید که واقعی، قابل ربط و به جزئیات باشد. همچنین ممکن است ایده خوبی باشد که مشکلاتی را که شرکت شما داشته به اشتراک بگذارید، زیرا مشتریان می دانند که همه موفقیت ها آسان به دست نمی آیند. آنها ممکن است واقعاً از شنیدن داستانی که به آنها اجازه می دهد بدانند کسب و کار از طریق سخت کوشی، چالش ها و در نهایت پشتکار ایجاد شده است، قدردانی می کنند.

ارزش‌ها را به نمایش بگذارید.

برای مشتریان مهم است که بتوانند با مأموریت و ارزش های یک شرکت ارتباط برقرار کنند تا برای خرید محصولات یا ثبت نام برای خدمات احساس راحتی و هیجان داشته باشند. داستانی با این هدف ممکن است بر فراخوانی احساساتی تمرکز کند که مشتری را وادار می کند خود را در داستان تصور کند. همین امر در مورد کارمندان جدید نیز صدق می کند – اگر ارزش های یک شرکت را از طریق یک داستان درک کنند، ممکن است بیشتر به شرکتی که نمایندگی می کنند اعتقاد داشته باشند.

با دیگران همکاری کنید.

اگر می خواهید یک جامعه بسازید یا با دیگران همکاری کنید، داستان شما ممکن است الهام بخش مخاطبان شما برای برقراری ارتباط با یکدیگر باشد. شما این پتانسیل را دارید که با این هدف مورد توجه طیف وسیعی از مخاطبان قرار بگیرید، زیرا همه با یک تجربه منحصر به فرد به بحث می آیند.

در طول همین مرحله، به این فکر کنید که می‌خواهید مخاطبتان در طول یا بعد از داستان چه اقدام خاصی انجام دهد. می توانید از آنها دعوت کنید تا برای کسب اطلاعات بیشتر از یک وب سایت بازدید کنند، اطلاعات تماس خود را در لیست ایمیل شما قرار دهند، به یک هدف کمک مالی کنند، خریدی انجام دهند یا داستان خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.

دعوت به اقدام شما برای مخاطب شما هر چه باشد، مطمئن شوید که برای آنها واضح است و داستان شما به گونه ای منطقی به اکشن مرتبط است. به عنوان مثال، اگر در داستان خود عمیقاً در مورد علت صحبت نکنید تا مخاطبانتان بتوانند به آن ارتباط برقرار کنند، احتمالاً نمی خواهید از کسی بخواهید که به یک هدف کمک مالی کند.

۳. بر پیام اصلی خود تمرکز کنید

پیام شما همان چیزی است که می خواهید مخاطب از داستان حذف کند. این به هدفی که شما در مورد آن تصمیم گرفته اید مرتبط است و لحن اساسی تقریباً کل داستان است. به این فکر کنید که داستان شما در مورد چه چیزی است و از خود بپرسید که می خواهید مخاطب شما پس از جذب داستان شما چه کاری انجام دهد. اگر مطمئن نیستید، مهم است که به اصلاح داستان خود ادامه دهید تا زمانی که آن را بفهمید.

در کنار پیام اصلی خود، داده‌هایی را انتخاب کنید که برای متقاعد کردن مخاطبان خود به داستان یا نتایجی که می‌توانند انتظار داشته باشند، استفاده کنید. به عنوان مثال، یک داستان احساساتی را القا می کند که باعث می شود مشتریان با شما یا برند شما ارتباط برقرار کنند، در حالی که داده ها شواهدی را به آنها می دهد که به آنها نیاز دارند تا در تصمیم خرید خود احساس اطمینان کنند.

۴. نحوه بیان داستان خود را انتخاب کنید

راه های زیادی برای روایت داستان وجود دارد، و ممکن است بخواهید بسته به مخاطب هدف، بودجه، هدف و موارد دیگر از یکی یا همه آنها استفاده کنید. در اینجا رسانه های مختلفی وجود دارد که می توانید استفاده کنید:

• صوتی: می‌توانید یک داستان صوتی را از طریق پادکست، نمایش رادیویی، یادداشت صوتی یا هر ضبط دیگری که مخاطب به آن گوش می‌دهد، تعریف کنید.
• نوشته شده: شما می توانید یک داستان را از طریق یک پست وبلاگ، یک صفحه درباره وب سایت خود یا مقاله های فردی بگویید. بسته به جایی که داستان نوشته شده شما ظاهر می شود، می توانید به راحتی پیوندهایی به قطعات مکمل اضافه کنید یا به مخاطبان خود دعوت به عمل کنید.
• شفاهی: داستان شفاهی با داستان صوتی متفاوت است زیرا داستان‌های صوتی ضبط می‌شوند و داستان شفاهی کاری است که بیشتر با یک عنصر زنده انجام می‌دهید. ارائه، بحث میزگرد یا طرح سرمایه گذار همه نمونه هایی از داستان های شفاهی هستند.
• دیجیتال: رسانه های دیجیتال یک رسانه رایج برای روایت داستان هستند. مصرف کنندگان در پلتفرم های دیجیتال مانند رسانه های اجتماعی هستند و این مکان مناسبی برای ارتباط با مخاطبان هدف شما است.

مطالب مرتبط: نحوه شروع یک ارائه: مراحل برای ارائه برنده

۵. بنویسید

بخشی از روند داستان نویسی نوشتن داستان شما است، زمانی که مخاطب خود را شناسایی کردید، هدف خود را مشخص کردید و تمام جزئیات را آماده کردید. نوشتن چیزی بیش از قرار دادن داستان شما در رسانه انتخابی شماست. این به شما این فرصت را می دهد تا هر قسمتی را که از دست داده اید شناسایی کنید و در صورت نیاز داستان خود را اصلاح کنید.