بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

تئوری محدودیت ها چیست؟ (به علاوه ۱۲ مثال)

نظریه محدودیت ها (TOC)

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

تئوری محدودیت ها روشی است که کسب و کارها می توانند از آن برای بهبود فرآیندهای خود استفاده کنند. هدف آن کمک به شناسایی موانع موفقیت و رفع آنها برای عملکرد بهینه است. به عنوان یک رهبر در یک سازمان، ممکن است علاقه مند به یادگیری در مورد انواع مختلف محدودیت ها باشید و چگونه می توانید آنها را از ایجاد موانع دور نگه دارید.

در این مقاله از ایوسی، تئوری محدودیت ها را به همراه مفاهیم مرتبط تعریف می کنیم و ۱۲ مثال را برای کمک به درک شما از این نظریه بررسی می کنیم.

تئوری محدودیت ها چیست؟

تئوری محدودیت ها روشی است که به شناسایی عوامل محدودکننده کمک می کند، که هر گونه خطر یا تنگنای است که باعث مشکلات کارایی در یک فرآیند می شود. به طور کلی، چهار نوع محدودیت وجود دارد که معمولاً کسب‌وکارها تجربه می‌کنند، از جمله:

  • فیزیکی: محدودیت فیزیکی یک شی یا موجودی ملموس است که مانع موفقیت یک تلاش می شود.

  • خط مشی: محدودیت خط مشی یک عامل محدود کننده در چارچوب یک شرکت یا صنعت است، مانند قوانین، مقررات و قراردادها.

  • پارادایم: محدودیت پارادایم یک عادت یا استاندارد اجتماعی-فرهنگی تثبیت شده در محل کار است که پیشرفت را محدود می کند.

  • بازار: محدودیت بازار عاملی است که تولید را محدود می کند، از جمله رقبا، مصرف کنندگان و قوانین عرضه و تقاضا.

هدف تئوری محدودیت‌ها حذف چنین محدودیت‌هایی از طریق یک رویکرد سیستماتیک است. رویکردی که بیشترین ارتباط را با این تئوری دارد، پنج مرحله تمرکز است، چارچوبی برای بهبود مستمر که به شرح زیر است:

  1. محدودیت را شناسایی کنید. این مستلزم یافتن بزرگترین گلوگاه یا عامل محدود کننده است.

  2. از محدودیت استفاده کنید. این شامل بهترین استفاده از موقعیت است. با منابع موجود خود، تغییرات سریع را برای بهینه سازی وضعیت اعمال کنید.

  3. تابع و تراز با محدودیت. در این مرحله، کسب‌وکارها منابع خود را تغییر می‌دهند تا همه چیز از رفع تنگنا حمایت کند.

  4. در صورت لزوم محدودیت را افزایش دهید. اگر سه مرحله قبلی مشکل را حل نکرد، منابع بیشتری را در این مرحله وارد کنید.

  5. تکرار. پس از حل بزرگترین عامل محدود کننده، توجه خود را به بزرگترین محدودیت بعدی در این آخرین مرحله معطوف کنید.

تئوری محدودیت ها یک رویکرد علمی است که سابقه ای در تولید ناب دارد، اگرچه در سایر صنایع نیز قابل اجرا است. در واقع، کسب‌وکارها در بخش‌های مختلف از این نظریه برای افزایش کارایی و سود استفاده می‌کنند.

۱۲ مثال نظریه محدودیت ها

این ۱۲ مثال را همراه با راه حل های بالقوه آنها در نظر بگیرید تا به شما در درک بهتر نظریه محدودیت ها کمک کند:

۳ مثال از محدودیت های فیزیکی

سه مثال زیر نشان دهنده محدودیت های فیزیکی است:

  1. تجهیزات: یک عملیات تولیدی دارای ماشین آلات معیوب است و برخی از قطعات در حال حاضر برای جایگزینی در دسترس نیستند. برای رفع این محدودیت، رهبری می تواند در مورد استفاده از ماشین آلات معیوب برنامه ریزی کند و پس از اینکه کارگران تعمیر و نگهداری قطعات لازم را به دست آوردند و تجهیزات را تعمیر کردند، به کار بازگردند .

  2. هزینه: در نتیجه خزش دامنه، مخارج پروژه در خطر فراتر رفتن از بودجه است. در حال حاضر، مدیر پروژه قصد دارد موضوع را با مشتری در میان بگذارد و تعیین کند که آیا بودجه اضافی ممکن است یا خیر. در غیر این صورت، آنها ممکن است در مورد بازنگری دامنه برای به حداقل رساندن هزینه ها بحث کنند.

  3. نیروی کار: یک شرکت کارکنان کافی برای تکمیل یک پروژه ندارد. در حال حاضر، بر روی فعالیت‌هایی تمرکز می‌کند که می‌تواند با کارکنان محدود خود انجام دهد و مزایایی را برای حفظ انگیزه همه فراهم می‌کند . در همین حال، تلاش می کند تا کارمندان بیشتری را استخدام کند و پیمانکارانی را برای انجام وظایف خاص وارد کند.

۳ نمونه از محدودیت های سیاست

این مثال‌ها به محدودیت‌های خط مشی مشترک مربوط می‌شوند:

  1. زمان‌های استراحت: کارمندان یک کسب‌وکار می‌توانند به ازای هر چهار ساعت کار استراحت کنند، اما معمولاً در همان زمان استراحت می‌کنند، که منجر به تولید کم‌معنی قابل توجهی می‌شود. برای حفظ تولید در برنامه بدون اینکه کارکنان از بقیه مستحق آن محروم شوند، مدیریت از کارکنان خواسته است که استراحت های خود را تلنبار کنند تا برخی از کارمندان بتوانند به کار خود ادامه دهند.

  2. اضافه کاری: یک شرکت کوچک فاقد منابع لازم برای پرداخت اضافه کاری است، که مدت زمانی را که کارکنان می توانند در پروژه های حساس به زمان صرف کنند، محدود می کند. این شرکت می‌تواند محدودیت‌های اضافه کاری را مجدداً ارزیابی کند تا تولید را تسهیل کند یا کارکنان را با سیستم‌های مدیریت وظیفه معرفی کند تا به آنها کمک کند در ساعات کاری منظم بهره‌وری بیشتری داشته باشند.

  3. حداقل خط تولید: یک شرکت سیاستی دارد که هر تولیدی را ملزم به ایجاد تعداد معینی از واحدها می کند که به تعادل هزینه ماشین آلات با سود حاصل از محصول کمک می کند، اما در صورت عدم مطابقت با تقاضای مصرف کننده می تواند مازاد بر محصول ایجاد کند. عرضه. به جای اجرای حداقل خط تولید، شرکت برای تعیین میزان تولید محصول به تقاضای مشتری موکول می شود.

۳ نمونه از محدودیت های پارادایم

در اینجا سه ​​نمونه از محدودیت‌های مربوط به فرهنگ یا استانداردهای مکان‌های کاری خاص آورده شده است:

  1. احساسات: روحیه پایین در یک سازمان منجر به کاهش تولید شده است. مدیران این محدودیت را از طریق بررسی‌ها ارزیابی کرده‌اند و قصد دارند مشوق‌هایی را معرفی کنند و اصلاحاتی را در فرهنگ شرکت برای بهبود روحیه پیشنهاد کنند. 

  2. شیوه ها: رفتارهای خاصی در بین چندین کارمند یک کسب و کار عادی شده است، مانند تغییر فرآیندهای کاری به تناسب خودشان، دیر رسیدن به محل کار یا تصمیم گیری های غیرمجاز. اینها به محدودیت تبدیل شده اند زیرا با خط مشی یا گردش کار شرکت همخوانی ندارند، بنابراین مدیریت تصمیم گرفته است برای جلوگیری از عادت هایی که برای پیشرفت پروژه مضر هستند، آموزش های مداوم ارائه دهد.

  3. باورها: یک کارمند ممکن است باور داشته باشد که می تواند یک کار را به تنهایی انجام دهد، اما تقریباً دو برابر بیشتر از زمان کار یک جفت با هم طول می کشد. مدیر پروژه می‌تواند با تعیین تکلیف متفاوت با دستورالعمل‌های ساده یا تشویق کارمند برای دریافت راهنمایی از یک عضو ارشد، وضعیت را حل کند.

۳ نمونه از محدودیت های بازار

مثال‌های زیر محدودیت‌های مرتبط با بازار را نشان می‌دهند:

  1. اندازه بازار: یک شرکت محصولی را ارائه می دهد که آگاهی نسبتاً کمی از آن وجود دارد، بنابراین بازار آنها نسبتاً کوچک است. برای گسترش دامنه دسترسی و بهبود درآمد خود، منابع بیشتری را به تیم بازاریابی خود برای گسترش پایگاه مشتری اختصاص داده است.

  2. رقبا: درآمد یک شرکت کاهش یافته است زیرا رقبای آن سهم بازار را به دست آورده اند . نوآوری اغلب به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا رقابتی باقی بمانند، و رقابت نیز به نفع مصرف‌کنندگان است، بنابراین شرکت تصمیم گرفته است تا تحقیقات بازار را برای درک آنچه مصرف‌کنندگان می‌خواهند انجام دهد و توسعه آن را پس از آن هدایت کند.

  3. مصرف کنندگان: رفتار مصرف کنندگان تأثیر زیادی بر فرآیندهای تجاری و تولید دارد. تقاضا برای یک محصول هم زمانی که زیاد است و هم زمانی که کم است می تواند یک محدودیت باشد زیرا این امر تعیین می کند که کسب و کار به چه مقدار از محصول نیاز دارد تا تولید کند. با استفاده از داده‌های مشتری، کسب‌وکارها بهتر می‌توانند عرضه و تقاضا را پیش‌بینی کنند و بر اساس آن برنامه‌ریزی کنند.

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *