همانطور قبلاً بیان شد، موفقیت شما در گرو بهرهبرداری درخور از سرمایه زمانتان است؛ اما عادتِ تعلل و به تاخیر انداختن، مانعی بزرگ در استفادهی بجا از این دارایی است. لذا برای شکستن عادتِ به تاخیر انداختن، لازم است کار خود را به آینده محول نکنید و آن را از همین لحظه شروع کنید. ولی شکستن یا تغییر عادتها برای خیلی از مردم سخت و ناگوار است چرا که عادت خُلق و خویی درونی است که در اثر تکرار منظم و پایدار به قاعدهای در وجود شخص بدل شده است.
در کتاب «قدرت عادت» اثر چارلز داهیگ چنین آمده که “وقتی ما فعالیتی انجام میدهیم، بعد از اتمام، مغز آن را مرور و بررسی میکند که آیا این فعالیت میتواند به طور خودکار و راحتتری انجام شود تا در تکرارهای بعدی، این فعالیت انرژی و درگیری کمتری از مغز بگیرد، …. این همان «عادت» است.”
اگرچه شکستن و یا تغییر ناگهانی عادتها چندان میسر نیست چراکه ترک عادت دقیقا تجربهای متفاوت با آنچه که جسم و ذهن با آن خو گرفته را به دنبال خواهد داشت. اما میتوان با ایجاد عادتهای خوب و جایگزینی آنها به جای عادتهای بد، این کار را در گذر زمان انجام داد؛ منتها لازمهی ساخت عادتی برخلاف عادت فعلی و جایگزینی آنها با هم، شناخت دلایل شکلگیری عادت فعلی است. و به تعویق انداختن هشت دلیل اساسی دارد:
مبادرت به کارهایی که اولویت کمتری دارند و یا انجام امور دیگران
در اغلب اوقات، نبود برنامهریزی و یا وجود برنامهای نامناسب موجبِ مقدم شمردن امور با درجه اهمیت و فوریت پایین و یا حتی خواستههای غیرضروری دیگران میشود که این موضوع وقت روزانه را معطوف به خود کرده و به دنبال آن درنگ در انجام امور ارجح صورت خواهد گرفت.
راهکار:
لازم است روش صحیح برنامهریزی را فرا گرفته و با تدوین برنامهای مناسب و مطابق با قانون ۲۰-۸۰، امور اُولی را در رأس فعالیتهای روزانه گذارده و هرچه سریعتر به آنها بپردازید.
وسواس فکری و توقف در بررسی جوانب کار
این اختلال مکرراً موجب تردید و دودلی در فردِ مبتلا میشود و ذهن وی را به طور مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی گرفتار میکند و رهاورد آن برای فرد کمالطلبی منفی و پیچیده کردن امور است؛ تا جایی که به زوالِ انعطافپذیری و کارایی میانجامد. در واقع وسواس فکری برانگیختگی، هیجان، تصویر ذهنی یا اندیشهای است که برخلاف میل شخص بارها و مصرّانه خود را وارد ضمیر هوشیار او میکند. از این رو شخص به طور پیاپی درگیر یک یا چند مورد از مسائل زیر است:
- – اهمّیت مفرط به نظم، دقّت و درستی کار
- – نگرانی از اینکه کار به طور مطلوب انجام نشده باشد، حتی وقتی شخص میداند این مسئله صحّت ندارد
- – فکر کردن طولانی مدت به یک صوت، عکس، کلمه یا حتی عددی به خصوص
- – احتیاج مبرم به اطمینان مجدد
- – تمرکز بیش از حد روی اخلاقیات و ترس از افکار شوم و گناهکارانه
- – ترس از ضرر رساندن به یکی از دوستان یا آشنایان
- – ترس از نیاز پیدا کردن مجدد به اطلاعات، امور و اسباب دورریختنی که مدتها نیازشان نبوده است
و …
راهکار:
باید ضمن فراگیری چگونگی مقاومت در برابر الگوهای مکرر رفتاری، با بهرهگیری از فعالیتهای سازندهای نظیر ورزش، دیدار با عزیزان و یا استراحت، توجهتان را به چیزهای دیگر جلب کنید. همچنین همیشه به خاطر بسپارید که در صورت عدم ورود با کارها، هیچگاه درک صحیحی از نحوهی کار درست و اصولی را پیدا نخواهید کرد؛ همانگونه که جودی پیکو درباره اهمیت دوری از کمالگرایی میگوید: «شما میتوانید یک صفحه نوشتهی بد را ویرایش کنید، اما هیچگاه نمیتوانید صفحهای خالی را ویرایش کنید»
عدم تمرکز کامل در ورود به کار
به منظور داشتن عملکرد بالا، داشتن تمرکز امری ضروری است. در واقع تمرکز در یک چیز، داشتن توجه ویژه به آن و نادیده گرفتن سایر چیزهاست؛ و این موضوع یک حالت ذهنی است که در صورت به کنترل در آمدن، فرد میتواند در کار خود به موفقیت برسد. اما شخصی که نمیتواند خود را در انجام امور متمرکز کند، همسو کردن توجه و ارادهاش برایش مقدور نیست و در این حالت، قدرت بیرون راندن افکار غیرضروری از ذهن خود را نداشته؛ و در زمان پرداختن به کاری مشخص، نمیتواند سایر ایدهها و احساسات را از خود دور کند و در این صورت ذهن وی آرام نیست و امکان درک صحیح جزء به جزء کار اصلی برایش مقدور نخواهد بود که این منجر به عدم توان ورود به آن کار و یا ادامه صحیح خواهد شد.
- Expressing Doubts – Interrogation Marks – Hand Drawing a Person Having Doubts
راهکار:
برای جلوگیری از عدم تمرکز بهرهگیری از یک، چند و یا تمامی موارد زیر میتواند اثربخش باشد:
- – تحلیل مسائل مهم را به زمانهای در اوج بودن عملکرد ذهنتان و باز بودن فکرتان محول کنید
- – پیش از شروع تحلیل موضوعات و انجام امور با اولویت، به مغزتان استراحت بدهید
- – از انجام همزمان چندین کار با هم دوری کنید
- – مشکلات ذهنی همچون پریشانی، اضطراب، استرس که عوامل مهمی در ایجاد حواس پرتی هستند را رفع کنید
- – فضای مناسب کار را انتخاب کنید و کلیه عوامل بیرونیِ ایجادِ حواس پرتی را از خود دور کنید
- – بوسیلهی تقسیم کارهای کلان به امور خورد و کوچک و تمرکز بر کارهای کوچک به جای کارهای بزرگ، امور را ساده سازی کنید
- – با انتخاب خوراکیهای دارای ویتامینهای B (انواع)، C، E و K، اسیدهای چرب امگا ۳، آنتیاکسیدان لیکوپن، استیل کولین، پروتئین، آنتی اکسیدانهای فلاونول، اسید فولیکها، کافئین و … تغذیه مناسبی برای بهبود کارایی و عملکرد مغز خود داشته باشید
- – با بازیهای ذهنی و فعالیتهای افزایش تمرکز به تمرین و تقویت مغز خود بپردازید
- – موارد افزایش علاقه و اشتیاق شما به کارِ مدنظرتان را پیدا کنید و با اشتیاق بیشتر به کار ادامه دهید
- – همیشه دست به قلم باشید و یادداشت برداری کنید
- – در لحظه ی حال زندگی کنید و فکر خود را از گذشته و آینده دور کنید
تنبلی، تن آسایی و بهانهتراشی
تنبلی و تنپروری حالتی درونی از بیمیلی به انجام فعالیتهای بدنی است. این مسئله نه تنها عامل بزرگی برای تعلل در انجام امور است بلکه به دلیل کاهش قابل توجه میزان تحرک بدنی، در افزایش چاقی، عوارض جسمی، مریضیها و درنتیجه کاهش عمر نیز بسیار اثرگذار است. افراد تنبل برای دوری هر آنچه که موجب به حرکت درآوردنشان شود از عذرها و بهانههای گوناگونی استفاده میکنند، بهانههایی نظیر دوست ندارم این کار را انجام بدهم، هنوز فرصت دارم، فعلا حوصله انجامش را ندارم، حالم خوب نیست، الان سرم شلوغ است و …
راهکار:
برای رفع تنبلی یک، چند و یا تمامی موارد زیر میتواند اثربخش باشد:
- – مشکل اصلی (همچون بیانگیزگی، خستگی، ترس، بیعلاقگی) را پیدا و حل کنید
- – با نام خدا شروع کنید و از خدای خود کمک و انرژی بگیرید
- – با ورزش، مشکل کسالت جسمی خود را از بین ببرید
- – ارزش واقعی خود را دریافته و تواناییهایتان را مشخص کنید
- – مثبتاندیشی را تمرین کنید و شادی را در زندگی خود پیاده کنید؛ اما محدودیت زمانی (عمر) خود را فراموش نکنید
- – روزانه از جملات مثبت همچون: من میتوانم، انجامش ساده است، من قوی هستم و … در تقویت ذهن خود استفاده کنید و خودباوری را در خود تقویت کنید
- – نظم و برنامه را در زندگی خود برقرار کنید
- – چشمانداز داشته باشید و البته زمان حال را دریابید
- – اهداف کوتاهمدت و دستیافتنی برای خود تعیین کنید و در مسیر اهدافتان باقی بمانید
- – تعهد نسبت به اهداف را در درون خود بارور و محکم کنید
- – برای هر گامی که برمیدارید پاداشی در نظر بگیرید
- – برای موفقیت تلاش کنید و تسلیم نشوید، اما بدانید شکست نیز افزایش دهندهی تجربه است
- – در صورت نیاز از کمک دیگران نیز بهره بگیرید
- – با تکرار و ممارست قانونِ “سستی و تنبلی” در ذهن خود تثبیت کنید
ترس و اضطراب
ترس میتواند از عوامل مختلفی همچون شکست، قضاوت دیگران، صدمه دیدن و … ناشی شود؛ این احساسِ ناخوشایند که در واکنش به خطرات واقعی یا واهی به وجود میآید میتواند یکی از موانع رسیدن به موفقیت باشد، چراکه اگرچه ترس در رویارویی با خطرات واقعی میتواند منطقی و راهکاری جهت حفظ انسان باشد اما همین احساس میتواند در رویارویی با مسائل جدید نیز رخ دهد و بازدارندهی ورود به امری هر چند مهم و ضروری شود.
در واقع ترس مکانیسمی جهت جلوگیری از مواجهه فرد با خطر و محافظت از وی در مقابل تهدیدهای خارجی است؛ اما تشخیص و عملکرد این مکانیسم دفاعی با عوامل اجتماعی و یا عملکرد گذشتهی شخص میتواند دستخوش تغییرات ناصحیح شده و میزان حساسیتش به صورت افراطی زیاد شود، که ماحصل آن چیزی جز ترس از رویارویی با رخدادهای جدید و هرچند مثبت و سازنده نیست.
راهکار:
برای مقابله با اضطراب و ترسهای کاذب موارد زیر میتواند اثربخش باشد:
- – همیشه بر روی موفقیت تمرکز کنید نه شکست؛ اما شکست را نیز محتمل بدانید
- – خجالت را کنار بگذارید؛ و بدانید این شمایید که نگاه دیگران نسبت به خود را تعریف و مشخص میکنید، نه آنها
- – با تعریفهای اشتباه اجتماعی بجنگید و الگوی تربیتی جدیدی برای خود ایجاد کنید
- – ایدهآل گرایی را از زندگی واقعی خود دور کنید و کارها را در نظر خود پیچیده جلوه ندهید
- – نگرش مثبت داشته باشید، عزت نفس را در خود متجلی کنید و به خود باور داشته باشید
- – به اهداف خود احترام بگذارید و موانع را از مسیر رسیدن به آنها بردارید
- – شکستهای پیشین را فراموش کنید اما درسهای این شکستها را به یاد داشته باشید. بدانید شکست بزرگترین معلم زندگی است
- – با بررسی نتایج احتمالی، ناشناختهها را کمرنگ کنید
- – با بررسی بدترین حالت شکست، راههای پیشگیری را مشخص کرده و میزان خسارت در بدترین حالت را نیز دریابید. اغلب اوقات بدترین حالت شکست نیز چندان خطیر و ترسناک نیست اما بی اطلاعی از آن بسیار ترسناک است
- – اطلاعات و آمادگی ذهنی خود را بالا ببرید و از تجربه افراد موفق در کار موردنظرتان نیز بهره بگیرید
- – در زمان عدم موفقیت نیز به یاد داشته باشید که شما شکست نخوردهاید، فقط راهی که جواب نمیدهد را پیدا کردهاید
عدم انتخابِ مناسب کار و عذابآور بودن انجام آن
گاهی از اوقات عدم انطباق شرایط یک فعالیت با علایق، سلایق و عقاید یک فرد موجب ایجاد نگرشی سوء برای وی نسبت به آن فعالیت میشود و درنتیجه شروع و ادامه آن کار آزاردهنده میشود. این شرایط کاری میتواند عدم انعطاف ساعت فعالیت، نامعلوم بودن آیندهی، عدم همخوانی با تخصص، عدم سازگاری با شرایط جسمی یا روحی، نامانوس بودن بودن با همکارها و … باشد که رنج و سختی را برای فرد به ارمغان میآورد و در نتیجه او را از ورود به این کار باز میدارد.
راهکار:
پیش از هر چیز، باید اول خود را کنکاش کرده و علایق و خواستههای واقعی خودتان را بهتر بشناسید و پس از آن نیز یک بار دیگر میزان ضرورت و اولویت این کار نسبت به خواستههای واقعی خود را بررسی کنید تا از بااهمیت بودن اجرای آن اطمینان حاصل کنید.
در صورتیکه با سنجش واقعبینانهی میزان جوانب مثبت و منفی این کار و قیاسِ درصد و درجهی اهمیت این دو، کماکان شرایط را وفق رشد و موفقیت ندیدید؛ لازم است تا نسبت به اجرای کار تجدیدنظر کنید. اما اگر با وجود ناسازگاریها، میزان سازندگی و پیشرفت را در سطح مطلوب دیدید و این کار را همسو با اهداف عالی خود یافتید، در وهلهی اول سعی کنید به دنبال راههایی برای حل مسائل رنجآور این کار باشید و بعد از آن نیز تلاش کنید تا ذهن خود را معطوف بر جوانب مثبت آن نمایید تا از میزان عذابآور بودن کار در ذهن خود بکاهید.
در ضمن این را به خاطر بسپارید تا زمانی که کاری را شروع نکردهاید، نمیتوانید به طور قطع تشخیص دهید که در عمل این کار با آنچه در ذهن داشتهاید و راجع به آن تحلیل و برنامهریزیِ تئوری کردهاید تطبیق دارد یا خیر.
عدم آگاهی از اولویت و ضرورت انجام کار
اغلب اوقات مردم کم خوابیدن، متراکم و سنگین کار کردن، اجرای فعالیتهای متوالی و یا کار بدون وقفه و وقت تلف شده را به عنوان نشانهای از توانایی در مدیریت زمان در نظر میگیرند و این در حالی است همین رویهی نسنجیده مانع از بررسی دقیق اولویتهای مهم و حیاطی زندگی میشود. در چنین شرایطی انتخابهای کمفایده و اشتغال به آنها موجب میشود تا فرد از ورود به فعالیتهای با فایدهی بالا باز بماند.
راهکار:
پیش از هر چیز لازم است درک کنید و بپذیرید که انجام منظمِ فعالیتهای کماهمیت و غیرضروری با بکارگیری مطلوبِ زمان، جهت رسیدن به اهداف مهم کاملا متفاوت است؛ و در پی قبول این مطلب، استفاده از استراتژیهای کارآمد اولویتبندی جهت مدیریت توأمان وظایف و زمان را در پیش گیرید. استراتژیهایی همچون:
– اولویتبندی براساس ماتریس آیزنهاور
– استفاده از اصل پارتو – قانون ۸۰–۲۰ – قانون اندک اساسی
– مدیریت زمان به روش ABCDE برایان تریسی
عادت بی تعهدی
تعهد یک پیمان یا نیروی درونی است که فرد را جهت تحقق امری ملزم به باقی ماندن در چارچوبی خاص میکند و در پی آن منجر به ایجاد یک سری رفتارهای مولد از وی میشود. زمانی که فرد متعهد به انجام یا تحقق چیزی میشود، در مسیر آن چیز باقی مانده و برای دیدن نتیجهی آن از خود تلاش زیاد و حتی فداکاری و ایثار نشان میدهد. در واقع تعهد برای انسان به مانند موتور محرک برای خودرو است.
اما گاه پیش میآید که افراد برای انجام امری (خواه عاطفی، با عقلانی و یا تکلیفی) متعهد شده و در مدار انجام آن کار گام برمیدارند؛ اما به دلایلی همچون عدم محاسبه صحیح راه رسیدن به سرانجام، عدم وفای به عهد، بینظمی و … بر اتمام آن تعهد پایبند باقی نمیمانند. و در صورتیکه این عدم پایبندی به تعهد تکرار شود به عادتی بدل خواهد شد که در این حالت، برای شخص دادن تعهدات مکرری که چندان به آنها مقید نیست اهمیتی ندارد. و این همان عادت بیتعهدی است.
راهکار:
برای جلوگیری از به وجود آمدن عادت بیتعهدی لازم است پیش از هر چیز بدانید واحد اندازهگیری تعهد عمل است پس به طور مداوم میزان تعهد خود را با توجه به عملکرد خود در دستیابی به امور مدنظر بسنجید و سپس در جهت تقویت تعهد خود گامهای زیر را بردارید.
- – همیشه جسورانه اما واقع بینانه گام بردارید و برای امور دستیافتنی و معقول متعهد شوید.
- – کارایی تعهد خود را با برنامهریزیهای روزانه، هفتگی، ماهیانه و … بالا ببرید.
- – اهداف و دلایلِ ایجاد تعهد خود را به طور دقیق مشخص نموده و به طور مداوم به خود یادآوری کنید.
- – سرانجام تعهد خود را با درگیر کردن خود در امر مورد نظر قطعی و محکم کنید.
- – در تحقق تعهد خود، خود را توانمند کرده و توانایی خود را در انجام کار بالا ببرید.
- – دیگران را در تعهد خود سهیم کنید.
- – با تمرکز بر مسائل مثبت، ایمان و باور خود را افزایش دهید.
- – موانع واقعی در انجام تعهد را یافته و از سر راه بردارید.
- – برای اتمام تعهد خود پاداش در نظر بگیرید
….