مقدمه
در دنیای دیجیتال پرشتاب امروزی، شرکتها دائماً در حال توسعه استراتژیهای بازاریابی خود هستند تا نیازها و ترجیحات مصرفکنندگان را برآورده کنند. یکی از موثرترین رویکردهایی که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است، بازاریابی همه کانالی است. این مقاله ظهور استراتژی های بازاریابی همه کاناله، مزایای آن و نحوه اجرای موفقیت آمیز کسب و کارها را بررسی می کند.
بازاریابی Omni-Channel چیست؟
بازاریابی Omni-channel یک استراتژی است که شامل ایجاد یک تجربه یکپارچه و یکپارچه برای مشتریان در همه کانالها و نقاط تماس، چه آنلاین و چه آفلاین است. این بدان معناست که مشتریان میتوانند از طریق کانالهای مختلف مانند رسانههای اجتماعی، وبسایتها، برنامههای تلفن همراه، فروشگاههای فیزیکی و غیره با یک برند تعامل داشته باشند و صرفنظر از کانالی که انتخاب میکنند، یک تجربه ثابت داشته باشند.
مزایای بازاریابی Omni-Channel
چندین مزیت کلیدی برای پیاده سازی استراتژی های بازاریابی همه کانالی وجود دارد:
۱. بهبود تجربه مشتری
با ارائه تجربهای ثابت در همه کانالها، کسبوکارها میتوانند تجربه مشتری را افزایش دهند و اعتماد و وفاداری را با مخاطبان هدف خود ایجاد کنند. مشتریان از راحتی و شخصیسازی که با بازاریابی همهکانالی همراه است، قدردانی میکنند که منجر به سطوح بالاتر رضایت و کسبوکار تکراری میشود.
۲. افزایش دید برند
با حضور در کانالهای متعدد، کسبوکارها میتوانند دیده شدن برند خود را افزایش دهند و به مخاطبان بیشتری دست یابند. این می تواند منجر به آگاهی بیشتر از برند، تعامل با مشتری و در نهایت افزایش فروش و درآمد شود.
۳. اطلاعات مبتنی بر داده
بازاریابی همهکانالی به کسبوکارها اجازه میدهد تا دادهها را از چندین نقطه تماس جمعآوری کنند و بینشهای ارزشمندی درباره رفتار مشتری، ترجیحات و الگوهای خرید ارائه کنند. این دادهها را میتوان برای ایجاد کمپینهای بازاریابی هدفمندتر، بهبود بخشبندی مشتریان و هدایت رشد کسبوکار استفاده کرد.
چگونه بازاریابی Omni-Channel را با موفقیت پیاده سازی کنیم
اجرای موفقیت آمیز بازاریابی همه کانالی به برنامه ریزی و هماهنگی دقیق در همه کانال ها نیاز دارد. در اینجا چند مرحله کلیدی وجود دارد که باید دنبال کنید:
۱. مشتریان خود را درک کنید
با انجام تحقیقات بازار و جمع آوری داده ها در مورد ترجیحات، رفتار و عادات خرید مخاطب هدف خود شروع کنید. این به شما کمک می کند پیام های بازاریابی شخصی و مرتبط ایجاد کنید که در همه کانال ها با مشتریان شما طنین انداز می شود.
۲. یک تجربه بدون درز ایجاد کنید
اطمینان حاصل کنید که تجربه مشتری در همه کانالها، از وبسایت گرفته تا رسانههای اجتماعی و فروشگاه فیزیکی، سازگار و یکپارچه است. این ممکن است شامل یکپارچهسازی سیستم CRM، بهروزرسانی طراحی وبسایت و آموزش کارکنان برای ارائه پیام برند ثابت باشد.
۳. از Data Analytics
استفاده کنید
از ابزارهای تجزیه و تحلیل داده ها برای ردیابی تعاملات مشتری و اندازه گیری اثربخشی تلاش های بازاریابی همه کانالی خود استفاده کنید. تجزیه و تحلیل شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) مانند نرخ تبدیل، سطوح تعامل و رضایت مشتری میتواند به شما کمک کند تا استراتژیهای خود را بهینه کنید و نتایج بهتری کسب کنید.
۴. نظارت و تنظیم
عملکرد کمپین های بازاریابی همه کانالی خود را به طور منظم نظارت کنید و در صورت نیاز تنظیمات را انجام دهید. بازخورد مشتری، روند بازار و فعالیت رقبا را پیگیری کنید تا از منحنی جلوتر بمانید و مزیت رقابتی در بازار حفظ کنید.
نتیجه گیری
بازاریابی همهکانالی یک استراتژی قدرتمند است که میتواند به کسبوکارها کمک کند به طور مؤثرتری به مشتریان دسترسی پیدا کنند و با آنها تعامل داشته باشند. با ارائه یک تجربه یکپارچه و یکپارچه در همه کانالها، شرکتها میتوانند تجربه مشتری را افزایش دهند، دیده شدن نام تجاری را افزایش دهند و رشد کسب و کار را هدایت کنند. کسبوکارها با درک مشتریان خود، ایجاد یک تجربه یکپارچه، استفاده از تجزیه و تحلیل دادهها، و نظارت و تنظیم استراتژیهای خود، میتوانند با موفقیت بازاریابی همهکانالی را پیادهسازی کنند و از رقبا جلوتر بمانند.
بازاریابی هایی مرتبط با بازاریابی همه کانالی
بازاریابی همهمهای
فیلیپ کاتلر، پدر بازاریابی مدرن در کتاب اصول بازاریابی، ویرایش ۲۰۲۰ خود، بازاریابی همهمهای را این گونه تعریف میکند: استفاده از رهبران عقیده و بکارگیری آنها به عنوان «سفیران برند» با هدف تبلیغ محصولات شرکت از زبان ایشان
وی در همان کتاب، رهبران عقیده را این گونه معرفی میکند: رهبر عقیده، فردی است که به دلیل مهارت، دانش، شخصیت یا سایر ویژگیهای بارزش روی رفتارهای سایر مشتریان هدف تاثیر میگذارد. به همین دلیل، شرکتها سعی میکنند رهبران عقیده محصولاتشان را بشناسند و با آنها ارتباط برقرار کنند
پس باید مراقب باشیم که رهبران عقیده را صرفا به افراد مشهور یا اصطلاحا سلبریتی محدود نکنیم
کاتلر، هدف نهایی کمپینهای بازاریابی همهمهای را این گونه مشخص میکند: تبدیل مشتریان روزمره اما اثرگذار شرکت به مبلّغان محصولات آن
باتوجه به توضیحات فوق، گزینه ۳، پاسخ صحیح به سوال سوم از فصل پنجم اصول بازاریابی کاتلر است
تحقیقی که به تازگی انجام شده، نشان میدهد که این برنامهها، میزان اثربخشی برنامههای تبلیغاتی را تا ۵۰ درصد افزایش میدهند، برای همین اجرای کمپینهای بازاریابی همهمهای، بسیار رواج یافته است
بازاریابی جانبی
فیلیپ کاتلر، مفهوم بازاریابی جانبی را به معنای «جایگزین کردن محصولی ابداعی به جای محصولات فعلی، بر اساس ترکیبی از نیازها و یا موقعیتهای خاص مشتری»، توسعه داده است
برای مثال، پمپ بنزینهای بین راهی یک دهه پیش را در نظر بگیرید. در این پمپ بنزینها، فقط یک سری پمپ و چند کارگر وجود داشت
امروز، در بیشتر پمپ بنزینهای بین راهی، علاوه بر پمپ بنزین، خدمات دیگری مثل «سوپرمارکت»، «رستوران»، «سرویس بهداشتی»، «خودپرداز»، «محل استراحت»، «محل بازی کودکان»، «کافی شاپ»، «کارواش» و غیره نیز ارائه میشود
درآمد پمپ بنزینهای بین راهی بیشتر از این خدمات جانبی به دست میآید تا از فروش بنزین
کاتلر میگوید برای اجرای بازاریابی جانبی باید به این دو اصل پایبند باشیم:
۱- نیازهای مختلف مشتریانمان را در نظر بگیریم نه صرفا محصولی که میفروشیم
اگر پمپ بنزینهای بین راهی فقط به فکر محصولشان بودند، شاید فقط محصولی مثل گاز سیانجی را به کسب و کارشان اضافه میکردند
اما آنها به نیازهای مختلف «مسافران» فکر کردند، با این که آن نیازها با محصولی که اساس کسب و کارشان است، هیچ ارتباطی ندارد
۲- ساختارشکن باشیم
عرضه بسیاری از محصولات، بر اساس یک سری عُرف و روال رایج انجام میشود. مثلا عُرف رایج این است که کلاسهای اِمبیاِی باید در یک موسسه آموزشی و در داخل کلاسهای درسی تشکیل شود
یک موسسه آموزشی در نیویورک، آمریکا برای اجرای بازاریابی جانبی، این عُرف را زیر پا گذاشت
این موسسه در تحقیقاتش متوجه شد که بسیاری از مشتریان هدفش، افرادی هستند که صبحها با قطار از شهرهای اطراف نیویورک میآیند و بعد از ظهرها هم با قطار به شهرشان برمیگردند و معمولا یک ساعت و نیم تا دو ساعت در صبح و بعد از ظهر در راه هستند
برای همین، موسسه مذکور تصمیم گرفت کلاسهای اِمبیاِی خود را داخل قطار برگزار کند
بازاریابی معکوس
گاهی اوقات پیش میآید که «تقاضا برای محصولتان بیشتر از توان عرضه شماست»؛ مثل شرایطی که کارخانههای خودروسازی با آن مواجهاند
در این شرایط، شما به عنوان یک بازاریاب حرفهای باید تقاضا برای محصول یا خدمتتان را کاهش بدهید
به کاهش تقاضا برای یک محصول یا خدمت اصطلاحاً بازاریابی معکوس (Demarketing) میگویند که برخلاف بازاریابی، شرکت سعی میکند فروش یک محصول یا خدمت را به هر دلیلی کاهش دهد
اصلیترین استراتژیهای بازاریابی معکوس:
۱- حذف برخی از ویژگی های محصول یا خدمت در زمان اوج تقاضا
۲- پولی کردن برخی از ویژگی های محصول یا خدمت در زمان اوج تقاضا
۳- افزایش قیمت محصول یا خدمت به صورت موقت و در زمان اوج تقاضا یا کاهش قیمت محصول یا خدمت به صورت موقت و در زمان افت تقاضا
۴- سخت کردن فرایند خرید محصول یا خدمت
۵- حذف خدمات ارزش افزوده همراه محصول یا خدمت در زمان اوج تقاضا یا ارائه خدمات ارزش افزوده بیشتر در زمان افت تقاضا
۶- حذف یا کاهش گارانتی و خدمات پس از فروش در زمان اوج تقاضا یا افزایش گارانتی و خدمات پس از فروش در زمان افت تقاضا
۷- افزودن عوارض، مالیات یا موارد این چنینی در زمان اوج تقاضا
۸- محدود کردن شبکه های عرضه محصول یا خدمت در زمان اوج تقاضا
۹- توقف یا کاهش شدید تبلیغ محصول یا خدمت یا محدودسازی تبلیغات آن
بخوانید: معرفی ۱۸ کتاب برتر در حوزه بازاریابی
بازاریابی محتوایی
ست گودین، نظریهپرداز و استاد معروف بازاریابی، معتقد است: بازاریابی محتوا، تنها استراتژی باقیمانده در بازاریابی است
جولی فیشِر، یکی از معروفترین مدیران تبلیغات در آمریکا هم میگوید: اثرگذاری بازاریابی محتوا، ۴ برابر اثرگذاری شیوههای سنتی بازاریابی است
گفتههای گودین و فیشِر، اهمیت بازاریابی محتوا را به خوبی نشان میدهند. اما سوال اصلی اینجاست که بازاریابی محتوا واقعا چیست؟
مایکل بِرنِر، معروفترین استراتژیست بازاریابی محتوا در آمریکا، در پاسخ به این سوال که بازاریابی محتوا چیست؟ میگوید: بازاریابی محتوا، چیزی جز پاسخ دادن به سوالات و نگرانیهای اصلی مشتریان نیست
بنابراین، گام نخست در بازاریابی محتوا این است که بدانیم نگرانیها، ابهامات و سوالات اصلی مشتریان هدفمان چیست؟ و سپس سعی کنیم با تولید محتوا به این موارد پاسخ بدهیم
برای مثال، به بازاریابی محتوای شرکت بیمه آل اِستِیت توجه کنید. این شرکت در تحقیقات بازاریابیاش متوجه شد که بیمهگذاران نگران رانندگی فرزندان نوجوانشان هستند. برای همین، کلیپها و بروشورهایی با عنوان «چطور درباره رانندگی با فرزندمان صحبت کنیم؟» تولید و در فضای مجازی و وبسایت شرکت منتشر کرد
این استراتژی بازاریابی محتوا به خوبی جواب داد و نرخ خرید بیمههای خودرو، شامل بیمه شخص ثالث و بدنه از شرکت، بیش از ۳۰ درصد افزایش یافت
و بخوانید:
5 پاسخ
رابطه بین بازاریابی محتوا و بازاریابی همهکانالی:
بازاریابی محتوا (content marketing) و بازاریابی همهکانالی کاملاً در هم تنیده شدهاند و برای ایجاد یک استراتژی بازاریابی موفق با یکدیگر همکاری میکنند. بازاریابی محتوا شامل ایجاد و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و ثابت برای جذب و حفظ مخاطب هدف است. این محتوا می تواند اشکال مختلفی داشته باشد، مانند پست های وبلاگ، ویدئو، اینفوگرافیک، پست های رسانه های اجتماعی و موارد دیگر.
از سوی دیگر، بازاریابی Omnichannel یک استراتژی است که بر ارائه یک تجربه خرید یکپارچه و یکپارچه در چندین کانال، چه آنلاین و چه آفلاین تمرکز دارد. این رویکرد تضمین میکند که مشتریان میتوانند به طور مداوم و آسان با یک برند در نقاط تماس مختلف مانند وبسایتها، رسانههای اجتماعی، ایمیل، تجربههای درون فروشگاهی و موارد دیگر تعامل داشته باشند.
بازاریابی محتوا با ارائه محتوای ارزشمند و جذابی که مشتریان در کانالهای مختلف با آن تعامل دارند، نقش مهمی در بازاریابی همهکانالی ایفا میکند. با ایجاد محتوای با کیفیت بالا که متناسب با هر کانال و مخاطب خاص است، برندها می توانند به طور موثر مشتریان را جذب کرده و آنها را به سمت خرید سوق دهند.
علاوه بر این، بازاریابی محتوا میتواند به ایجاد آگاهی از برند، ایجاد رهبری فکری و پرورش روابط با مشتری کمک کند، که همه اینها اجزای اساسی یک استراتژی بازاریابی همهکانالی موفق هستند. با استفاده از بازاریابی محتوا برای ایجاد پیام برند منسجم و منسجم در تمام کانالها، کسبوکارها میتوانند اطمینان حاصل کنند که مشتریان بدون توجه به اینکه کجا با برند تعامل دارند، تجربهای مثبت و جذاب دارند.
در اصل، بازاریابی محتوا یکی از اجزای کلیدی بازاریابی همهکاناله است که به ایجاد یک تجربه مشتری یکپارچه و جذاب در چندین کانال کمک میکند. با استفاده مؤثر از محتوا در یک استراتژی همهکانالی، کسبوکارها میتوانند مشتریان را به طور مؤثرتری جذب، حفظ و تبدیل کنند.
رابطه بین بازاریابی معکوس و بازاریابی همه کانالی:
بازاریابی معکوس (reverse marketing) و بازاریابی همهکانالی دو استراتژی متمایز هستند که میتوانند برای ایجاد یک رویکرد بازاریابی جامع و مؤثر با یکدیگر همکاری کنند.
بازاریابی معکوس شامل جذب مشتریانی است که از قبل به یک محصول یا خدمات علاقه مند هستند، نه اینکه فعالانه به دنبال مشتریان جدید باشند. این میتواند شامل تاکتیکهایی مانند پیامرسانی شخصی، تبلیغات هدفمند و ایجاد یک تجربه مشتری بینقص باشد.
از سوی دیگر، بازاریابی Omnichannel شامل ایجاد یک تجربه مشتری منسجم و یکپارچه در همه کانالها، چه آنلاین و چه آفلاین است. این رویکرد بر روی ملاقات با مشتریان در جایی که هستند و ارائه یک تجربه خرید یکپارچه بدون توجه به نحوه تعامل آنها با برند متمرکز است.
هنگامی که بازاریابی معکوس و بازاریابی همهکاناله با هم ترکیب شوند، میتوانند یک استراتژی بازاریابی قدرتمند ایجاد کنند که مشتریان علاقهمند را هدف قرار میدهد و تجربهای یکپارچه را در همه نقاط تماس ارائه میدهد. به عنوان مثال، یک شرکت میتواند از تاکتیکهای بازاریابی معکوس برای هدف قرار دادن مشتریانی که قبلاً به یک محصول خاص علاقه نشان دادهاند، استفاده کند و سپس از بازاریابی همهکانالی برای ارائه یک تجربه خرید یکپارچه در وبسایت، کانالهای رسانههای اجتماعی و فروشگاههای فیزیکی خود استفاده کند. این می تواند به افزایش وفاداری مشتری، افزایش فروش و در نهایت بهبود تجربه کلی مشتری کمک کند.
رابطه بین بازاریابی وثیقه و بازاریابی همه کانالی:
بازاریابی وثیقه (بازاریابی جانبی – collateral marketing) و بازاریابی همهکانالی دو مفهوم نزدیک به هم در حوزه بازاریابی هستند. بازاریابی وثیقه ای به استفاده از انواع وثیقه بازاریابی مانند بروشورها، بروشورها و بنرها برای تبلیغ یک برند یا محصول اشاره دارد. این مواد معمولاً برای ارائه اطلاعات در مورد نام تجاری یا محصول و تشویق مشتریان بالقوه برای خرید طراحی می شوند.
از سوی دیگر، بازاریابی همهکانالی یک استراتژی گستردهتر است که شامل ایجاد یک تجربه خرید یکپارچه برای مشتریان در همه کانالها، از جمله آنلاین، آفلاین و تلفن همراه است. این رویکرد بر یکپارچهسازی همه کانالهای بازاریابی برای ارائه تجربهای ثابت و شخصیشده برای مشتریان، صرف نظر از نحوه تعامل آنها با برند، تمرکز دارد.
بازاریابی وثیقه یکی از اجزای مهم بازاریابی همهکاناله است، زیرا به تقویت پیام برند در کانالها و نقاط تماس متعدد کمک میکند. با استفاده از نام تجاری و پیامرسانی ثابت در همه مواد وثیقه، کسبوکارها میتوانند یک تجربه یکپارچه و منسجم از برند را برای مشتریان ایجاد کنند، خواه آنها در حال تعامل با برند به صورت آنلاین، در فروشگاه یا از طریق کانالهای دیگر باشند.
در نتیجه، بازاریابی وثیقه نقش کلیدی در حمایت و تقویت اثربخشی تلاشهای بازاریابی همهکانالی ایفا میکند. با ایجاد مواد بازاریابی متقاعد کننده و سازگار، کسب و کارها می توانند استراتژی بازاریابی همه کاناله خود را ارتقا دهند و تعامل و فروش را در همه کانال ها افزایش دهند.
رابطه بین بازاریابی همهمه ای و بازاریابی همه کاناله:
بازاریابی پر سر و صدا (Buzz Marketing – یا بازاریابی همهمه ای) و بازاریابی همهکانالی یک رابطه مکمل دارند، زیرا هدف هر دو استراتژی افزایش آگاهی از برند و تعامل در چندین کانال است.
بازاریابی Buzz بر ایجاد هیجان و تبلیغات دهان به دهان پیرامون یک محصول، خدمات یا نام تجاری متمرکز است. این را می توان از طریق کمپین های ویروسی، تأیید تأثیرگذاران، و ایجاد محتوای منحصر به فرد و به یاد ماندنی که جرقه گفتگو بین مصرف کنندگان را ایجاد می کند، به دست آورد. هدف بازاریابی Buzz ایجاد یک “سر و صدا” در اطراف یک نام تجاری است که در نهایت منجر به افزایش آگاهی و علاقه می شود.
از سوی دیگر، بازاریابی Omnichannel بر ایجاد یک تجربه مشتری یکپارچه و ثابت در همه کانالها، چه آنلاین و چه آفلاین تمرکز دارد. این شامل رسانههای اجتماعی، وبسایتها، ایمیل، تجربیات در فروشگاه و موارد دیگر میشود. با استفاده از بازاریابی همهکانالی، برندها میتوانند در جایی که هستند به مشتریان دسترسی پیدا کنند و تجربهای منسجم و شخصیسازی شده ارائه دهند که منجر به افزایش وفاداری و تعامل مشتری میشود.
هنگامی که با هم ترکیب شوند، بازاریابی وزوز می تواند به عنوان یک تاکتیک در یک استراتژی بازاریابی همه کانالی برای ایجاد هیجان و تعامل در چندین نقطه تماس استفاده شود. به عنوان مثال، یک برند ممکن است از یک کمپین بازاریابی buzz برای ایجاد هیاهو در مورد یک محصول جدید استفاده کند، و سپس از بازاریابی همهکانالی استفاده کند تا اطمینان حاصل شود که پیامها و تجربهها در همه کانالها سازگار است.
به طور کلی، رابطه بین بازاریابی buzz و بازاریابی همهکانالی مکمل یکدیگر است، زیرا هر دو استراتژی با هم کار میکنند تا آگاهی از برند، تعامل، و در نهایت فروش و رشد را افزایش دهند.
رابطه بین بازاریابی انبوه و بازاریابی همه کاناله:
بازاریابی انبوه (mass marketing) و بازاریابی همهکانالی دو رویکرد متمایز برای دستیابی به مشتریان و جذب آنها هستند، اما میتوانند برای ایجاد یک استراتژی بازاریابی منسجم و مؤثر با یکدیگر همکاری کنند.
بازاریابی انبوه شامل هدف قرار دادن مخاطبان گسترده با همان پیام بازاریابی از طریق کانال های سنتی مانند تلویزیون، رادیو، چاپ و بیلبوردها است. این رویکرد اغلب برای ایجاد آگاهی از برند و دستیابی به تعداد زیادی از مصرف کنندگان به طور همزمان استفاده می شود.
از سوی دیگر، بازاریابی همهکانالی شامل ایجاد یک تجربه مشتری یکپارچه و ثابت در چندین کانال، از جمله کانالهای آنلاین و آفلاین مانند رسانههای اجتماعی، ایمیل، وبسایتها، برنامههای تلفن همراه و فروشگاههای فیزیکی است. این رویکرد بر ارائه پیام های شخصی و مرتبط به مشتریان در طول سفر آنها با برند متمرکز است.
در حالی که بازاریابی انبوه و بازاریابی همهکانالی ممکن است در دو طرف طیف بازاریابی به نظر برسد، اما زمانی که به صورت استراتژیک با هم استفاده شوند، میتوانند مکمل یکدیگر باشند. به عنوان مثال، کمپین های بازاریابی انبوه می تواند به ایجاد آگاهی اولیه از برند و جذب مخاطبان گسترده کمک کند، در حالی که بازاریابی همه کانالی می تواند تعامل با آن مشتریان را عمیق تر کند و تجربه شخصی تر را ارائه دهد.
به طور کلی، ترکیب بازاریابی انبوه با بازاریابی همهکاناله میتواند به کسبوکارها کمک کند تا به مخاطبان بیشتری دست یابند، وفاداری به برند ایجاد کنند و فروش را افزایش دهند. با استفاده مؤثر از هر دو رویکرد، شرکت ها می توانند یک استراتژی بازاریابی جامع ایجاد کنند که مشتریان را در کانال ها و نقاط تماس مختلف درگیر کند.