بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

عوامل کلیدی برای دستیابی به موفقیت در زندگی و کسب و کار

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

دستیابی به موفقیت در زندگی و کسب و کار یکی از تمایلات انسانی است که همه ما به دنبال آن هستیم. برای رسیدن به موفقیت، باید عوامل کلیدی زیر را در نظر داشت و به آن‌ها توجه کرد:

  • عزم،
  • مهارت،
  • اشتیاق،
  • انضباط،
  • و شانس

چه بخواهیم اعتراف کنیم چه نپذیریم، همه ما یک یا دو مقاله در مورد “کلیدهای” اسطوره ای موفقیت خوانده ایم. هرچند اخیراً متوجه شده‌ام که نویسندگان و نصیحت‌کنندگان از هر نوع اشتباهی مرتکب شده‌اند که دستور العمل‌های موفقیت خود را به شدت کاهش می‌دهند.

تقلیل گرایی طبیعی است، این گرایشی است که عمیقاً در روانشناسی ما ریشه دوانده است. ۱۰ فرمان بهتر از ۱۲ مورد است و ۳ قانون احساس بهتری نسبت به قانون مثلاً ۸ تایی دارد. با این حال، مشکل، ساده‌سازی بیش از حد است؛ کاهش بیش از حد یک اثر به ظاهر خوش‌خیم اما در واقع مخرب است.

من بسیاری از بهترین مقاله‌ها و توصیه‌های «چگونه موفق باشیم» را خوانده‌ام و متوجه شده‌ام که همگی شباهت‌های قابل توجهی دارند. مهمترین آنها این است که ۵ کلید موفقیت وجود دارد نه ۱ مورد. آنها عبارتند از: عزم، مهارت، اشتیاق، نظم و اقبال.

عزم

عزم قوی و پایداری از عوامل اساسی برای دستیابی به هدف‌ها و موفقیت است. بدون عزم و اراده قوی، هیچ کس نمی‌تواند به اهداف خود برسد و موفق شود. عزم به معنای این است که در هر شرایطی، ادامه داد و از پیشنهادات و انتقادات دیگران تاثیر نگیرید.

مهارت

داشتن مهارت‌های لازم برای انجام کارها نیز یکی از عوامل مهم برای دستیابی به موفقیت است. بدون مهارت‌های لازم، افراد قادر به انجام کارها به درستی نیستند و این می‌تواند از رسیدن به اهداف آن‌ها باز دارد.

اشتیاق

اشتیاق به معنای تمایل شدید به انجام کار و رسیدن به هدف است. اشتیاق به عوامل مهمی از موفقیت است و بدون این احساس، افراد انگیزه کافی برای پیشرفت نخواهند داشت.

نظم

نظم و تنظیم زمان‌ها و فعالیت‌ها نیز یکی از عوامل کلیدی برای دستیابی به موفقیت است. افرادی که نظم و ترتیب در زندگی‌شان دارند، بهتر می‌توانند برنامه‌ریزی کنند و به هدف‌های خود برسند.

اقبال

اقبال به معنای تاثیرگذاری مثبت و روابط خوب با دیگران است. افرادی که اقبال دارند، قادرند با دیگران روابط موثر برقرار کنند و به کمک آن‌ها به هدف‌های خود برسند.

ضرورت عزم راسخ در مسیر موفقیت

و در این میان عزم و اراده لاملا لازم است، اما توجه کنید مثل هر یک از این ۵ کلید به تنهایی، برای موفقیت کافی نیست.

باید توضیح دهم که وقتی می‌گویم «موفقیت»، آنچه به آن اشاره می‌کنم بالاترین سطوح ممکن موفقیت است. نه مدیریت متوسط ​​یا ستاره بودن در تیم بسکتبال دبیرستان. برای اینکه منظور در چه حدی است، بیشتر به چیزهایی مانند مدیر عامل NBA (و یا MVP)، عضو تیم ملی، جایزه پولیتزر، برنده اسکار، نوبل، قهرمان سنگین وزن و غیره فکر کنید.

درجه خاص موفقیت مهم است زیرا تصمیم به تنهایی شاید برای موفقیت متوسط ​​کافی باشد. اما متأسفانه برای عظمت واقعی کافی نیست. با این وجود من پرت می شوم.

بنابراین، عزم چیست؟

عزم هم به معنای استحکام هدف است و هم تمایل به کار بی وقفه برای آن هدف علیرغم وجود هر گونه موانع، مشکلات یا شکست هایی که در این راه وجود دارد.

دستیابی به چیزهای بزرگ دشوار است و در کل، دستیابی به چیزهای بزرگ همیشه دشوارتر از آن چیزی است که در ابتدا حدس می زدید. یعنی احتمالا می دانستید که سخت خواهد بود، اما نه به این سختی.

اما به هر حال اهداف بلندپروازانه مستلزم تحمل بالایی در برابر درد، یکنواختی و بی حوصلگی و همچنین مقدار زیادی صبر و انضباط است.

زمان زیادی طول می کشد تا به هر چیزی عالی برسید. و برای اینکه سیاست‌ها و چارچوب‌های خود را برای مدت طولانی روی چیزی، هر چیزی تنظیم کنید، زمانی که برای انجام یک کار عالی طول می‌کشد، نیاز به عزم دارید.

توهم موفقیت یک شبه

فراموش نکنید که هر کسی می تواند برای یک هفته یا یک ماه متمرکز باشد. و برخی حتی می توانند برای یک سال هم متمرکز شوند، اما ماندگاری در این حد، تصمیم درستی نیست. عزم واقعی چندین سال، دهه و طول عمر، درازا دارد. این چیزی است که برای بهترین بودن در چیزی لازم است. این چیزی است که برای رسیدن به عظمت لازم است. “موفقیت یک شبه” یک اسطوره‌ی کاملا خیالی است، همان‌طور که “موفق متولد شده” یک اسطوره است، و “اعجوبه” یک اسطوره است.

موتزارت (Mozart) نمونه چیزی است که مردم او را (به اشتباه) اعجوبه می‌خوانند. به نظر می رسد مردم فکر می کنند که او یک روز پشت پیانو نشست و در اولین تلاش خود سمفونی شماره ۴۱ را درآورد. خوب، من اینجا هستم تا به شما بگویم که او این کار را نکرد. حتی عملکردش اصلا نزدیک به این هم نیست.

بررسی کامل تاریخ موتزارت – همراه با تاریخچه هر به اصطلاح اعجوبه دیگری – به وضوح نشان می دهد که آنها افرادی بسیار سخت کوش هستند که، بله، استعداد طبیعی داشتند، اما به اندازه ای که مردم دوست دارند ادعا یا باور کنند، استعدادی در آنها وجود ندارد.

اعجوبه یا طبیعی بودن شخصی، روشی است که انسان تنبل برای توجیه کاستی های خود دارد.

مهارت و تلاش برای کسب آن

مهارت همراه با عزم است. شما نمی توانید بدون صرف زمان و تلاش زیاد، در انجام کارهای سخت ماهر شوید.

مالکوم گلدول (Malcolm Gladwell) در کتاب خود به نام Outliers پدیده ای آشکار را توصیف می کند که او آن را “قانون ۱۰.۰۰۰ ساعت” می نامد. به نظر می رسد این قانون در زمینه های مختلف از موسیقی، نویسندگی، بازیگری، ورزش و مواردی از این دست صادق است. همانطور که از نام آن پیداست، قانون ۱۰.۰۰۰ ساعت بیان می‌کند که ۱۰.۰۰۰ ساعت طول می‌کشد تا بر چیزی مسلط شوید؛ به عبارت دیگر، استاد شدن در یک مهارت خاص.

۱۰.۰۰۰ ساعت!

جای تعجب نیست که اکثر مردم به حد وسط رضایت می دهند، این مقدار زیادی برای خون، عرق و اشک ریختن است. چگونه کسی می تواند برای این مدت چشم خود را به جایزه و جایگاه رفیع تعین شده نگاه دارد؟

اشتیاق و ماندگاری در مسیر

پاسخ به سوال بالا، اشتیاق است. شور. هیچ کس – حتی مصمم‌ترین‌ هم – نمی تواند ۱۰.۰۰۰ ساعت بدون اشتیاق پوزخند بزند و پیش برود. انجام کاری، بدون وقفه، روز به روز برای سال ها یا دهه های لازم برای رسیدن به ۱۰.۰۰۰ ساعت غیرممکن است، مگر اینکه به کاری که انجام می دهید علاقه مند باشید.

این کلیشه قدیمی که اگر عاشق کاری هستید که انجام می دهید، هرگز مجبور نیستید کار کنید؛ خب، یک جورایی درست است.

انضباط و به ثمر نشستن ماندگاری

حتی زمانی که به کاری که انجام می‌دهید اشتیاق دارید، باز هم زمان‌هایی پیش می‌آید که تمایلی به تمرین/تمرین/تمرین/تمرین/نوشتن/نوشتن/تلاش کردن/تلاش کردن/حرکت کردن/و غیره ندارید. (حتی خواندن همین چند فعل پشت سر هم نیز خسته کننده بود، چه رسد به انجامشان).

شما همیشه در حال و هوا نخواهید بود. اما شما نمی توانید اجازه دهید که این شما را متوقف کند. نباید منتظر بمانید تا رعد و برق الهام ناگهان جرقه بزند، زیرا اگر چنین کنید، با خیره شدن به آسمان زندگی خود را تلف خواهید کرد.

کاری را که دوست دارید انجام دهید انتخاب کنید، چارچوب‌های خود را روی آن تنظیم کنید، سپس یک برنامه تمرینی برای خود ایجاد کنید و مهم نیست که دوست دارید یا نه، به آن پایبند باشید. به یاد داشته باشید،

مبارزه امروز قدرت فردا است.

شانس، در مرحله‌ی آخر است

آخرین اما نه چندان کم اهمیت، شما نیاز به شانس دارید. فرقی نمی‌کند با کدام فرد فوق‌موفق صحبت می‌کنید، همه آنها موافق هستند که برای رسیدن به بالاترین ارتفاع موفقیت باید درجاتی از شانس داشته باشید.

ضعیف‌ها از فقدان شانس (واقعی یا تصوری) خود به عنوان عصا استفاده می‌کنند و شکایت می‌کنند که فلانی فقط به این دلیل در فلان موقعیت از موفقیت است که «خوش‌شانس» هست. اغلب اوقات به همین دلیل است که افراد نیمه موفق تلخ می شوند و خود را «مردان خودساخته» معرفی می کنند.

اما توجه کنید که گفتم نیمه موفق هستند، زیرا این مردان خودساخته هرگز جزو موفق ترین ها در رشته خود نیستند. موفق ترین ها همیشه آنقدر باهوش هستند که حداقل بخشی از کارهایی که به دست آورده اند را به خوش شانسی نسبت دهند.

شانس می تواند به اشکال مختلف باشد: ژنتیکی، اجتماعی، زمان، سلیقه، همه این چیزها دل‌بخواه هستند، و هر چیزی که هم دلخواه و هم سودمند باشد، طبق تعریف، خوش شانس است. حتی ظرفیت کار سخت ممکن است تا حدی دارای یک عنصر بیولوژیکی یا ژنتیکی خوش شانس باشد. اما من باور نمی کنم که کار سخت، یا ظرفیت آن، کاملاً ذاتی است (همچنین، من هیچ مدرکی برای آن نمی بینم).

شما باید سخت کار کنید تا عالی باشید، احتمالاً سخت تر از چیزی که تصور می کردید. اما همچنین نباید آنقدر ساده لوح باشید که خود را خودساخته بنامید. اگر خوش شانس هستید، سپاسگزار باشید. سپس، دست به کار شوید.

و بخوانید:

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

2 پاسخ

  1. پرچمتون همیشه بالا باشه ایوسی ها

    فقط یه سوال هم دارم و اون اینکه چطور شانس خودمان را برای موفقیت بیشتر بالا ببریم ؟

    1. برای افزایش شانس خود برای موفقیت، اولین مرحله اینه که برنامه ریزی دقیق داشته باشی. بررسی کن که چه اهدافی رو میخوای برای خودت تعیین کنی و چه قدر انگیزه و تعهد داری تا به آنها برسی. اهدافت باید مشخص و قابل اندازه گیری باشند تا بتونی پیشرفتت رو اندازه گیری کرده و به آنها متعهد بشی.

      علاوه بر این، برای برنامه ریزی موفقیت، مهارت های لازم برای رسیدن به اهدافت رو پیدا کنی و آنها رو تقویت کنی. این می تونه شامل یادگیری مهارت های جدید، بهبود مهارت های موجود و ارتقای سطح علمی و فنی شما باشه.

      همچنین، حفظ روحیه و انگیزه ات نیز بسیار مهمه. از روش هایی مانند تمرین مداوم و خواب کافی استفاده کنی تا انرژی و انگیزه ات رو برای پیروزی و موفقیت حفظ کنی. در نهایت، از رویکردهای مثبت و اعتقاد به خودت استفاده کن تا به اعتماد به نفس بالاتری دست پیدا کنی و موفقیت رو جلب کنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *