بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

چگونه از بازاریابی برون گرا به بازاریابی درونگرا گذر کنیم

بازاریابی درون گرا در مقابل بازاریابی برون گرا

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

اساساً دو شکل از استراتژی های بازاریابی وجود دارد: بازاریابی برونگرا و بازاریابی درونگرا. کسب و کارها باید تصمیم بگیرند که از کدام استراتژی استفاده کنند و چگونه از آن استفاده کنند. بازاریابی برون مرزی استراتژی رایج تری است، اما این بدان معنا نیست که بهترین راهبرد برای کسب و کار شما است.

در این راهنما از ایوسی، توضیح می‌دهیم که بازاریابی برون‌گرا شامل چه چیزی است و چگونه می‌توانید کسب‌وکار خود را از بازاریابی برون‌گرا به بازاریابی درون‌گرا انتقال دهید.

بازاریابی برون گرا چیست؟

بازاریابی برون مرزی هر استراتژی است که در آن یک کسب و کار ارتباط با یک سرنخ را آغاز می کند. وقتی مردم به بازاریابی فکر می کنند، احتمالاً نوعی از بازاریابی برون گرا را تصور می کنند، مانند تبلیغات تلویزیونی یا هرزنامه های ایمیل. با بازاریابی برون‌گرا، کسب‌وکارها می‌توانند بدون نیاز به منتظر ماندن برای یافتن مشتریان احتمالی، به مخاطبان گسترده‌ای دست یابند.

نقطه مقابل بازاریابی برونگرا، بازاریابی درونگرا است. با بازاریابی ورودی، مشتری به سراغ شما می آید، مثلاً از طریق جستجوی آنلاین. در این سناریو، مشتری در جستجوی چیزی است و با مراجعه به وب سایت خود، اولین تماس را با آن کسب و کار برقرار می کند.

اخیراً، کسب‌وکارهای بیشتری شروع به انتقال استراتژی‌های خروجی خود به استراتژی‌های ورودی کرده‌اند. این به این دلیل است که ورودی معمولاً تبدیل‌های بهتری ایجاد می‌کند و ردیابی نتایج آسان‌تر است.

نمونه هایی از بازاریابی برون گرا

در زیر چند نمونه از استراتژی های رایج بازاریابی برون گرا آورده شده است:

تبلیغات تلویزیونی و رادیویی

هر تبلیغی در تلویزیون یا رادیو یک نمونه کلاسیک از بازاریابی خارجی است. این تبلیغات کاری که شما انجام می دهید را مختل می کند، مانند تماشای یک برنامه تلویزیونی و آگاه کردن شما از برند یا محصول آن. تبلیغات تلویزیونی و رادیویی این پتانسیل را دارند که به میلیون ها نفر در یک زمان دسترسی پیدا کنند و آنها را به گزینه ای محبوب برای تبلیغ یک برند تبدیل می کند.

تماس سرد

تماس سرد زمانی است که یک فروشنده بدون هیچ گونه ارتباط قبلی، یک سرنخ بالقوه را فرا می خواند. معمولاً فهرستی از افرادی که ممکن است به یک محصول علاقه مند باشند به فروشندگان داده می شود. این فهرست با در نظر گرفتن علایق افراد، جمعیت شناسی یا عوامل دیگری تهیه می شود. با تماس سرد، فروشنده اولین حرکت را انجام می دهد و زندگی روزمره رهبر خود را قطع می کند.

بازاریابی ایمیلی

بازاریابی ایمیلی مانند تماس سرد است، با این تفاوت که از طریق ایمیل انجام می شود. وقتی شرکت‌ها از بازاریابی ایمیلی استفاده می‌کنند، معمولاً یک فرآیند خودکار دارند که ایمیل‌ها را برای سرنخ‌های بالقوه ارسال می‌کند. اگر یکی از سرنخ‌ها به ایمیل پاسخ دهد، آنها به یک فروشنده اختصاص داده می‌شوند. شرکت‌ها آدرس‌های ایمیل را از طریق وب‌سایت‌ها، کانال‌های رسانه‌های اجتماعی یا حتی فقط با خرید فهرست‌های حاوی هزاران مورد به دست می‌آورند. خبرنامه ها شکل رایج بازاریابی ایمیلی هستند.

موارد مرتبط: پرسش و پاسخ: بازاریابی ایمیلی چیست؟

ایمیل مستقیم

یکی از اشکال قدیمی‌تر بازاریابی برون‌گرا، پست مستقیم است. اگر تا به حال آگهی تبلیغاتی یک کسب و کار محلی را از طریق پست دریافت کرده اید، هدف یک کمپین بازاریابی خارجی بوده اید. پست مستقیم اغلب یک استراتژی سازنده برای مشاغل محلی است، زیرا می توانید مستقیماً مخاطبان منطقه خود را هدف قرار دهید. مردم همچنین نامه های خود را هر روز چک می کنند و مطمئن می شوند که پرواز شما دیده می شود.

شبکه سازی و نمایشگاه های تجاری

تبلیغ محصولات یا برندهای خود در یک نمایشگاه تجاری یا رویداد شبکه ای نیز نوعی بازاریابی برون گرا است. شما به جای اینکه منتظر بمانید تا آنها شما را پیدا کنند، با مخاطبان هدف خود تماس برقرار می کنید. این نوع رویدادها در بین شرکت‌های فروش تجارت به کسب‌وکار محبوب هستند.

مطالب مرتبط: ۱۰ نکته برای کمک به شما در شبکه سازی مانند یک حرفه ای

چگونه از بازاریابی برونگرا به بازاریابی درونگرا گذر کنیم؟

اگر می‌خواهید کسب‌وکار خود را از بازاریابی برون‌گرا به بازاریابی درون‌گرا منتقل کنید، در زیر مراحلی را می‌بینید که می‌توانید دنبال کنید:

  1. اهداف تعیین کنید.

  2. جایگاه هدف خود را شناسایی کنید.

  3. شروع به تولید محتوا کنید.

  4. از تاکتیک های خروجی برای ارتقای دارایی های ورودی خود استفاده کنید.

  5. ردیابی و تجزیه و تحلیل پیشرفت

۱. هدف گذاری کنید

به دلایل خود برای تغییر به استراتژی بازاریابی درونگرا فکر کنید و اهداف خاصی را که می خواهید به آنها برسید تعیین کنید. به عنوان مثال، اگر می‌خواهید ترافیک وب‌سایت خود را افزایش دهید، می‌توانید تعداد بازدیدکنندگانی را که می‌خواهید هر ماه به آنها دسترسی پیدا کنید، تعیین کنید. داشتن یک هدف خاص به شما کمک می کند تا تشخیص دهید که آیا رویکرد ورودی شما کار می کند یا نیاز به تغییرات دارد.

مطالب مرتبط: ۱۰ نکته برای هدف گرا بودن در محل کار

۲. جایگاه هدف خود را شناسایی کنید

یک جایگاه هدف ضروری است چه شما با رویکرد خروجی یا ورودی بروید. حتی زمانی که در حال انجام کاری مانند تماس سرد هستید، به جای تماس با شماره های تصادفی، همچنان با افرادی تماس می گیرید که احتمالاً بر اساس ویژگی های خاص به محصول شما علاقه مند هستند.

اگر هنوز این کار را نکرده اید، باید قبل از ایجاد استراتژی ورودی خود، جایگاه هدف خود را شناسایی کنید. شما می‌خواهید هر جنبه‌ای از رویکرد ورودی خود را به سمت این طاقچه تنظیم کنید. به عنوان مثال، زبانی که در مواد بازاریابی خود استفاده می کنید، اگر جوانان هزاره را هدف قرار دهید، متفاوت به نظر می رسد تا زمانی که افراد بازنشسته را هدف قرار دهید.

۳. شروع به تولید محتوا کنید

محتوا پایه و اساس رویکرد بازاریابی درونگرا است. با بازاریابی درونگرا، محتوای مفیدی ایجاد می کنید که مشتریان بالقوه را به سمت کسب و کارتان جذب می کند. به عنوان مثال، یک شرکت لوله کشی ممکن است یک پست وبلاگی با عنوان “۱۰ نشانه نشت آب” ایجاد کند. سپس مردم این پست را از طریق موتورهای جستجو، رسانه های اجتماعی یا برخی از راه های دیگر پیدا می کنند. این پست به آنها کمک می کند تا متوجه شوند مشکلی دارند و بنابراین برای کمک با شرکت لوله کشی تماس می گیرند.

برای اجرای یک کمپین ورودی موفق به محتوای باکیفیت زیادی نیاز دارید، بنابراین باید همین الان شروع به ایجاد آن کنید. روی ایجاد پست های وبلاگ مفید، آموزش های ویدیویی یا کتاب های الکترونیکی کار کنید. سپس باید یک تقویم محتوا ایجاد کنید تا آنچه را که ایجاد کرده اید به آرامی در طول زمان منتشر کنید.

مرتبط: تولید محتوا: تعریف و مراحل توسعه یک استراتژی عالی

۴. از تاکتیک های خروجی برای ارتقای دارایی های ورودی خود استفاده کنید

اکنون که دارایی های ورودی مانند پست های وبلاگ دارید، به افرادی نیاز دارید که آنها را پیدا کنند. برخی از این موارد به طور طبیعی اتفاق می افتد، مانند از طریق موتورهای جستجو یا با اشتراک گذاری در رسانه های اجتماعی. اگر از قبل استراتژی های خروجی دارید، می توانید از آنها برای تبلیغ محتوای جدید خود استفاده کنید.

به عنوان مثال، می توانید یک ایمیل به لیست مخاطبین خود ارسال کنید تا راهنمای ویدیویی عالی جدیدی را که ایجاد کرده اید تبلیغ کند. یا می توانید به جای صفحه فرود در کمپین های پرداخت به ازای کلیک، به پست های وبلاگ خود پیوند دهید. استفاده از استراتژی های خروجی خود برای ارتقای دارایی های ورودی به شما کمک می کند تا انتقال از یک سیستم به سیستم دیگر را سرعت بخشید.

۵. پیگیری و تجزیه و تحلیل پیشرفت

همانطور که استراتژی ورودی شما در حال اجرا است، می خواهید پیشرفت خود را دنبال کنید. شما باید سیستم‌هایی را برای اندازه‌گیری مواردی مانند تعداد افرادی که از صفحات وب شما بازدید می‌کنند یا تعداد دفعات تبدیل شما را اندازه‌گیری کنید. اینجاست که می‌خواهید دوباره اهداف اصلی خود را بررسی کنید و ببینید چگونه در حال پیشرفت هستید. همانطور که شروع به نزدیک شدن به اهداف خود می کنید، در صورت تمایل می توانید از بازاریابی برون گرا دورتر شوید و منابع بیشتری را در استراتژی ورودی خود قرار دهید.

مرتبط: تجزیه و تحلیل پیش بینی کننده چیست؟ (به علاوه چرا مهم است)

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

5 پاسخ

  1. من ادم خجالتی هستم
    بازاریابی برونگرا برام بهتره یا بازاریابی درونگرا؟
    و هنوز مجبورم بازاریابی برونگرا داشته باشم؟

    1. همون طور در پاسخ به کامنت قبلیتون گفتم بازاریابی برونگرا و درونگرا هر دو روش مهمی در جذب مشتری و توسعه کسب و کار هستند. بازاریابی برونگرا به تبلیغات و فعالیت‌های خارج از شرکت اشاره داره، مثل تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، آگهی‌های روی پوستر و… و بازاریابی درونگرا هم به ارتباطات داخل شرکت و جلب مشتری از طریق برندینگ، ارتباط با مشتری و استفاده از روش‌های موثر فروش مثل ارتباطات با ایمیل، تبلیغات آنلاین و… اشاره داره.

      ولی اگه شما احساس می‌کنید که خجالتی هستید، احتمالا بازاریابی درونگرا براتون بهتر باشه، چون شما می‌تونید حتی غیر مستقیم با مخاطب‌های خودتون ارتباط برقرار کرده و با ایجاد ساختارهای ارتباطی راحتتر، مشتریان رو جذب کنید. ولی باز اگه نیاز به جذب مشتری جدید (و یا سریع) دارین، خیلی وقتا نیاز به بازاریابی برونگرا هم محرز می شه و می‌تونه مقداری مناسبتر باشد.

      به هر حال، بستگی به نوع کسب و کارتون، محصولات و خدماتی که ارائه می‌دید و مخاطبانتون داره. اما در صورتی که مجبور هستید بازاریابی برونگرا هم داشته باشید، می‌تونید به تدریج خجالت خودتون رو کم کرده و با تمرین و تجربه‌های جدید، بازاریابی موثری انجام بدید.

    1. سلام

      البته با نظر به کامنت بعدیتون، فکر کنم منظورتون از این سوال، لزوما همین نبود. ولی بهانه ایه که جواب به این سوال رو هم بدم:

      هر دو روش بازاریابی برونگرا و درونگرا دارای مزایا و معایب خودشون هستن و بسته به نوع کسب و کار، هدف و مدرک متفاوتی می‌تونند مناسب باشن.

      بازاریابی برونگرا (external marketing) به معنای استفاده از روش‌های مختلف برای جلب و توجه مشتریان خارجی به محصول یا خدمات شماست. این روش شامل انواع تبلیغات، رویدادها، روابط عمومی و بازاریابی محتوا می‌شه که هدفش جذب مشتریان جدید و افزایش فروشه.

      بازاریابی درونگرا (internal marketing) به معنای ارتقا سطح رضایت مشتریان داخلی شما، به عنوان کارکنان و تیم‌های داخلی شرکتتونه. این روش شامل تقویت روحیه کارکنان، آموزش و توسعه اون‌ها و ایجاد فضای کاری مناسب برای انجام کارهای ارزشمنده که می‌تونه به بهبود رضایت مشتریان و افزایش کیفیت خدمات منجر شه. و البته لزوما محدود به همین هم نمیشه، چون هر روشی که سبب بشه مشتری به سمت شما بیاد و نه شما به سمت مشتری، میتونه به نوعی بازاریابی درونگرا تلقی بشه

      بسته به شرایط و نیازهای کسب و کار شما، ممکنه نیاز به ترکیب مناسبی از هر دو روش بازاریابی داشته باشین. بهتره اگه تیم دارید، با تیم بازاریابی و متخصصان خودتون مشورت کنید و اگه نه، حداقل با یه مشاور کارآمد مشورت کنید تا راهکار مناسبی رو برای رسیدن به اهدافتون انتخاب کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *