بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

۹ شخصیت مضری که با هوش اجتماعی در تضاد هستند را بشناسید

هوش اجتماعی

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

اگرچه در اختیار داشتن علم، آگاهی و تجربه برای دستیابی به موفقیت ها در محیط کار مسئله ای مهم می باشد؛ اما آنچه که این روزها در محیط کاری از اهمیت بالاتری برخوردار است، مسئله ی هوش هیجانی است. چراکه اشخاصی که از آگاهی و تجربه خوبی برخوردار هستند ولی هوش اجتماعی مناسبی ندارند، نمی توانند در کارشان تعامل مناسبی با همکاران خود داشته باشند و ماندگاری آنها در چالش ها و شرایط نامساعد کمرنگ تر است.

اما آن دسته که از هوش هیجانی خوبی برخوردارند، حتی اگر دارای دانش و یا تجربه ی خوبی هم نباشند، در هر شرایطی ماندگاری خواهند داشت و در صورت لزوم، با صبر و بردباری بر میزان آگاهی و تجربه ی خود نیز می افزایند تا موفقیت ها را برای خود قطعی کرده و یکی پس از دیگری این موفقیت ها را رقم بزنند.

هوش هیجانی

دیوید دمینگ (David J. Deming) اقتصاددان دانشگاه هارواردِ آمریکا با بررسی وظایف موجود در محیط کار در محدوده ی دهه ‌ی ۱۹۸۰ تا حال حاضر، متوجه شد آن دسته از وظایفی که بر مهارت ‌های اجتماعی تکیه می‌ کنند به مقدار قابل توجهی (حدود ۲۴ درصد) افزایش داشته ‌اند، در صورتی که در همین مدت وظایفی که نیاز به “دانش چگونه انجام دادن” و “اطلاعات کارآزموده و تجربی” دارند رشد کم تری پیدا کرده‌ اند. همین طور دمینگ متوجه شد بیشترین افزایش حقوق برای مشاغلی بوده که توجه بیش از متوسطِ معمول روی مهارت ‌های اجتماعی خود دارند.

آشنایی با انواع شخصیت براساس میزان هوش اجتماعی‌

با نظر به مطالب فوق، در این مقاله با انواع شخصیت ‌‌هایی آشنایی پیدا خواهید کرد که به علت پایین بودن و یا فقدان هوش اجتماعی‌ شان، در کارشان موفق نمی باشند.

با افزایش اهمیت مهارت ‌های اجتماعی، آن دسته از افرادی که این مهارت‌ ها را نداشته باشند مانند یک گاو پیشانی سفید و یا همچون گورخری در بین اسب ‌ها انگشت ‌نما خواهند شد. همه‌ ی ما آدم هایی را می ‌شناسیم که وقتی قرار می باشد پروژه ‌ای را در وقت مقرر تمام کنیم دست از حرف زدن بر نمی‌دارند، کسانی که با خودنمایی ایده‌ ی شما را برای خودش جا می‌ زنند، کسانی که بدون کوچک ‌ترین ناراحتی یا بروز احساساتی، شما را فقط وامی‌گذارند تا با بی خوابی کشیدن و شب ‌بیداری هم که شده کار اشتباه آنها را سر و سامان بدهید. فهرست کارهای چنین آدم‌ هایی تمامی ندارند.

در مقابل آدم‌ های باهوشی نیز می باشند که نمی‌ توانند دست از آسیب زدن به خودشان بردارند. متاسفانه، کمبود خودآگاهی و مهارت ‌های اجتماعی ضررهای خیلی زیادی را به زندگی کاری آنها وارد می ‌کند.

در واقع مهارت های اجتماعی و خودآگاهی مسایل مرتبط با هوش هیجانی (EQ) می باشند، تحقیقات موسسه‌ ی تلنت اسمارت – TalentSmart بر روی بیش از یک میلیون نفر نشان می‌ دهد هوش هیجانی سهمی ۵۸ درصدی در عملکرد شغلی هر فرد دارد. بنابراین کسانی که از این مزیت و ویژگی برخوردار نیستند زیان بزرگی را متحمل می ‌شوند.

مرتبط: مهارت های اجتماعی چیست؟ تعریف و مثال

جان وودن (John Robert Wooden) می گوید:

ناکامی مهلک نیست، ولی ناکامی در ایجاد تغییر شاید.

انواع خاصی از اشخاص می باشند که هوش هیجانی پایین ‌شان بیش از سایرین به شغل‌ آنها آسیب وارد می‌ کند. بی شک با افزایش آگاهی شما درخصوص چنین اشخاصی می‌ توانید سعی کنید از این دسته ها نباشید. البته احتمال دارد شما نیز اندکی از خودتان را در کاراکترهای ترسیم شده در اینجا بیابید؛ که افزایش آگاهی تان سبب خواهد شد تا بهتر بدانید علت ناکامی هایتان چه هستند و چگونه می توانید از شر این ناکامی ها خلاص شوید. از این آگاهی برای ساختن خودآگاهی ‌تان بهره گیری کنید، تغییراتی که لازم می باشد را در خود به وجود آورید و به عنوان یک انسان رشد کنید.

آشنایی با ۹ شخصیت مرتبط با هوش اجتماعی

۱. افراد بزدل

ترس محرک به شدت قدرتمندی است. به همین علت می باشد که کاندیداهای ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا به مردم می‌ گویند که رقیب ‌شان اقتصاد را نابود خواهد کرد و با در تبلیغات اخطار می ‌دهند که سیگار کشیدن می‌کُشد و امثال اینها.
در محیط کار نیز اشخاص با توسل به رفتارهای غیرمنطقی و مخرب، بر ترس خود فایق می ‌آیند. اشخاص بزدل در محیط کار در مقصر دانستن دیگران شتاب می ‌کنند و سعی دارند بر اشتباهاتشان سرپوش گذاشته و برای حمایت از آنچه درست می باشد اقدام نخواهند کرد.

۲. افراد دیوانه ‌ساز

در مجموعه ی داستان‌ های هری پاتر از جی. کی. رولینگ (J. K. Rowling)، دیوانه ‌سازها موجوداتی شیطانی می باشند که روح مردم را از بدن ‌های شان بیرون می‌ کشند. هر وقت این اشخاص وارد اتاقی شوند آنجا تاریک و سرد خواهد شد و مردم شروع به یادآوری بدترین خاطرات ‌شان می‌ کنند.

رولینگ می گوید ایده‌ ی این موجودات را از آدم های بسیار منفی گرفته، از آنهایی که این قابلیت را دارند که وقتی وارد یک اتاق می ‌شوند روح زندگی را از دیگران بمَکند. در واقع دیوانه ‌سازها افرادی کاملا سمی هستند که در محل کارشان، روح زندگی را با تحمیل نگاه بسیار منفی و بدبینانه‌ ی خود به هر کسی که با آنها برخورد می‌ کنند، از بین می ‌برند. همیشه آنها نیمه‌ ی خالی لیوان را می ‌بینند و گَرد ترس و نگرانی را حتی به موقعیت ‌های کاملا خوشایند می ‌پاشند.

۳. افراد مغرور

اشخاص مغرور وقت همکارانشان را هدر می ‌دهند چراکه هر کاری را که سایرین انجام بدهند به عنوان یک چالش شخصی تلقی خواهند کرد.
غرور، یک اعتماد کاذب و دروغین به خود می باشد و وظیفه ی آن نیز مخفی سازی عدم امنیتی خواهد بود که فرد در خودش احساس می ‌کند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده، غرور همبستگی ناگسستنی با انبوهی از مشکلات در محل کار دارد. اشخاص مغرور نسبت به سایرین عملکرد پایین ‌تری دارند، بیشتر ناسازگارند و مشکلات شناختی بیشتری نیز دارند.

۴. افراد گروه ‌زده

این اشخاص کسانی می باشند که به شدت تحت تاثیر گروه قرار دارند. در گروه‌ زدگی، میل افراطی به همگرایی در گروه، منجر به بروز تصمیم‌گیری های غیرعقلانی یا ناکارامد خواهد شد. چنین افرادی مسیرهایی را انتخاب می‌ کنند که در آن با کمترین مقاومت از جانب جمع رو ‌به ‌رو شوند و غالباً آنها دارای ذهنیتی به این صورت هستند که: بله، همیشه به همین روش انجامش می دهیم دیگر.
آنها به خاطر ترس از واکنش منفیِ گروه شان، از هر گونه نوآوری و در پیش گرفتنِ تفکرات و اقدامات جدید ترس دارند. اگر شما نیز خودتان را مدام در وضعیتی در می یابید که با عقاید جمعی، کاملا متاثر و اصطلاحا شست ‌و ‌شوی مغزی می شوید، حواس ‌تان باشد که حفظ وضع موجود هرگز به رشد و پیشرفت شما منجر نخواهد شد.

۵. افراد زود باور

حتما در برخورد با این اشخاص برای ‌شان تاسف خواهید خورد. آنها کسانی می باشند که بعد از یک شب بیداری برای انجام کارهایشان خود را مشغول مراقبت از بچه ‌های رییسشان در می ‌یابند، آن هم در روز تعطیل و استراحتشان. اشخاص گول‌ خور و زودباوری که اغلب از تازه ‌واردهای در مجموعه ی کاری خودشان هستند؛ به هر دلیلی، به گونه ای با جریان پیش می ‌روند که خیلی زود آن جریان برایشان به یک اقیانوس پرتلاطم تبدیل شود.

این گروه از مردم بایستی بدانند که مشکلی نیست اگر درخصوص حقوقشان مذاکره ای داشته باشند، اگر خود را ملزم کنند که در مواقع لزوم نه بگویند، و یا اگر در مورد روال انجام کارها سوال نمایند.
اگر شما هم این خصوصیت را در خود می بینید باید این را بدانید که وقتی در زمانی مناسب برای حقوق خودتان ایستادگی کنید، احترام بسیار بیشتری نیز کسب خواهید کرد.

۶. افراد عذرخواه

اگرچه عذرخواهی در برابر اشتباهاتی که از هر یک از ما چه سهوا و چه عمدا سر می زند، کاری شایسته می باشد؛ اما افرادی نیز هست که در مسئله ی عذرخواهی افراط و زیاده روی می‌ کنند. غالباً افرادی که اعتماد به نفس کمی دارند از این دسته اند و همیشه برای ایده‌ ها و اعمال ‌شان در حال عذرخواهی می باشند. این گروه از مردم از شکست نیز به شدت حراس دارند و فکر می کنند عذرخواهی به عنوان تور ایمنی برای آنها عمل می ‌کند.
ولی باید این را دانست که عذرخواهیِ بی ‌دلیل و افراطی، به جای ایمن سازی، ایده‌های آنها را کاملا بی ‌ارزش می‌ کند و احتمال اثرگذاری شان را نیز پایین می ‌آورد.

موضوع مهم درخصوص این دسته از مردم این است که تُن صدا، لحن بیان و زبان بدن شان کاملا انعکاس ‌دهنده‌ ی عدم اهمیت ایده‌ های شان می باشد، جتی اگر در حقیقت، این ایده ها و نظرات بسیار مهم، حیاتی و کارساز باشند. در واقع مطرح کردن ایده‌ها در قالب سوالی به همان اندازه ‌ی مطرح کردن آنها با عذرخواهی بد است. درخصوص شما نیز، اگر واقعا در خصوص اهمیت ایده ای مطمئنید و عقیده دارید حرف شما ارزش به اشتراک گذاشتن را دارد، پس مالکیت آن را بپذیرید و محکم و با عزت نفس کامل آن را بیان کنید.

۷. افراد قربانی

سخت می توان این اشخاص را شناسایی نمود، چراکه شما در آغاز به خاطر مشکلاتی که دارند با آنها همدردی می‌ کنید و فکر می کنید این مشکلات مقطعی و کوتاه خواهند بود. ولی با گذر زمان، خیلی خوب متوجه خواهید شد که وقت نیاز آنها به شما تقریبا شامل همه‌ ی زمان‌ ها خواهد شد و در گذر زمان است که متوجه می شوید این فرد دچار مشکلی مقطعی نشده بلکه یک آدم دائم المشکل و همیشه قربانی است.

اشخاص قربانی در برخورد با هر چالش کوچک و بزرگی در زندگی اش، آنرا به کوهی غیرقابل عبور و وحشتناک تبدیل کرده و هر نوع مسئولیت فردی را در آن زمینه پس می ‌زنند آنها به جای پذیرش مسئولیت ها، همیشه به دنبال مطلمویت هستند. همچنین آنها سختی ‌های زندگی شان را به عنوان فرصت ‌هایی برای یادگیری نمی‌ بیند و هیچ گاه قادر نیستند از آنها چیزی یاد بگیرند، بلکه در عوض آنها را به بهانه ‌ای برای شانه خالی کردن از موقعیت بدل می‌کند.

۸. افراد بد محاسبه

این اشخاص موفقیت‌ ها و دستاوردهای ناچیز خودشان را به سرعت به کمبود فرصت ‌ها ربط می ‌دهند. بایستی گفت اگر چه امکان دارد که شانس باد اندکی را به بادبان کشتیِ اشخاص موفق بوزد؛ ولی اشخاص موفق نه به علت شانس، بلکه به دلیل تلاش ها و سخت کوشی هایشان است که در موقعیتِ مناسب کنونی ‌شان قرار گرفته ‌اند. ولی اشخاص بد محاسبه اصلا متوجه این نیستند که طرز برخورد و نگرش خودشان می باشد که آن ها را از رسیدن به چیز‌هایی ارزشمند و درخور باز می دارد، نه شرایط فعلی آنها.

۹. افراد دمدمی مزاج

گروهی از مردم هیچ کنترلی بر احساسات و هیجاناتشان ندارند. آنها بدون کنترل با کلمات‌ شان به شما حمله می‌کنند و احساسات خود را به بدترین وجه ممکن به شما عرضه می ‌کنند و در تمام این مدت فکر می‌ کنند این شما هستید که مسبب حال بدشان هستید.
از آنجا که احساسات‌ جلوی قضاوت افراد دمدمی مزاج را می گیرد، آنها عملکرد ضعیفی دارند و کمبود خودکنترلی در آن ها سبب نابودی روابط ‌شان خواهد شد. مادامی که این گروه از مردم تحت فشار قرار بگیرند از شما به عنوان وسیله ‌ای برای تخلیه‌ ی احساسات ‌شان بهره خواهند گرفت.


نتیجه گیری

لب و مخلص کلام در این مقاله این است که هیچ یک از رفتارهای فوق حکم مرگ شغل شما نیستند چراکه شما می‌ توانید آن ها را با تقویت هوش هیجانی خود آنها را ریشه کن کنید؛ و تنها چیزی که بدان احتیاج دارید، مقداری خودآگاهی و اشتیاقی قدرتمند به تغییر است. همچنین اگر شما در میان عزیزانتان کسانی را سراغ دارید که در خود رفتاری شبیه به این فهرست رفتاریِ نامناسب را دارا هستند، می توانید با آگاهی دادن به آنها (البته با رعایت اصول برقراری ارتباط و آگاهی دهی) برای آنها کمکی بسیار موثر باشید.

هوش اجتماعی

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *