منبع: welcometothejungle.com
ترفیع گرفتن باید دلیلی برای جشن گرفتن باشد، اما برای بسیاری از زنان آغازِ پایان ازدواجشان است. این بدان معنا نیست که زنان جاه طلب اگر می خواهند به اهداف شغلی خود دست یابند، باید ایده ازدواج را کنار بگذارند، بلکه باید بدانند چه چیزی ممکن است اشتباه باشد و چگونه از قربانی شدن خود جلوگیری کنند.
روزهایی که کارفرمایان در آمریکا ادامه کار در خارج از خانه را برای یک زن پس از ازدواج تکاندهنده میدانستند، مدتهاست که گذشته است. زنان متاهل در اوایل دهه ۱۹۰۰ به ندرت دارای شغل حقوقی بودند، اما با پیشرفت قرن این وضعیت تغییر کرد. بر اساس مطالعه ای که توسط اداره سرشماری در دهه ۱۹۷۰ منتشر شد، حدود ۲۳ درصد از زنان متاهل در سال ۱۹۵۰، ۳۰ درصد در سال ۱۹۶۰ و ۴۰ درصد در سال ۱۹۷۰ شغل داشتند. این تعداد در طول سال ها افزایش یافت در سال ۲۰۰۰، نزدیک به ۶۲ درصد از زنان متاهل در ایالات متحده شغل داشتند. این رقم از آن زمان به ۵۸.۶ درصد کاهش یافته است که هنوز بخش قابل توجهی از نیروی کار است.
این زنان فقط مشاغل خود را حفظ نمی کنند – بسیاری از آنها نیز در حال پیشرفت هستند. برخی به صورت تمام وقت کار می کنند، در سمت های C-suite قرار دارند و بیشترین درآمد را در خانواده خود دارند. تعداد مردان متاهل هنوز در محل کار از زنان متاهل بیشتر است، اما تعداد زیادی از همسران به همان سرعت یا حتی سریعتر از شوهرانشان در حال بالا رفتن از نردبان شرکت هستند. در حالی که کارفرمایان ممکن است از این موضوع خوشحال باشند، نشانهها حاکی از آن است که بسیاری از شوهران آن را تهدیدکننده میدانند. وقتی زن ترفیع درجه بالایی دریافت می کند یا اگر درآمد او از شوهرش بیشتر شود، ازدواج چه می شود؟
برای تیفانی کاستانو، این منجر به طلاق شد. Castagno بنیانگذار و مدیر اجرایی Cephr، یک مشاور منابع انسانی است. او و همسرش در دو سال اول ازدواجشان به همان میزان درآمد داشتند، اما پس از آن، حقوق او تحت الشعاع قرار گرفت. او میگوید: «همسرم از اینکه من پول بیشتری به دست میآوردم عصبانی شد و وقتی با هم دعوا میکردیم، حرفهای موذیانهای زد و به صورتم پرت کرد». کاستانیو با هر ترفیع حقوق دریافت می کرد، اما این تنها فشار ازدواج آنها را افزایش داد. او میافزاید: «همانطور که اوضاع در رابطه ضعیفتر شد، معتقدم همسرم ناامنتر و عصبانیتر شد.
قبل از اینکه کاستانیو به عنوان صاحب امتیاز اصلی تبدیل شود، او و همسرش به طور حرفه ای از یکدیگر حمایت می کردند. با این حال، زمانی که حقوق آنها از هم جدا شد، رابطه آنها نیز کاهش یافت. او میگوید: «احساس نمیکردم که باید تنبیه شوم یا مسیر شغلیام را متوقف کنم، زیرا او از جایی که در آن بود یا مسیری که در آن قرار داشت ناراضی بود. به تدریج برای شوهر کاستانو دشوارتر شد تا با تغییر مالی در ازدواجشان کنار بیاید.
آنچه مردان در مورد یک موقعیت در حال تغییر احساس می کنند
تحقیقات نشان میدهد که مردان زمانی استرس را تجربه میکنند که همسرشان بیشتر از آنها درآمد کسب کند. یک مطالعه در مورد درآمد و ناراحتی همسر منتشر شده در بولتن شخصیت و روانشناسی اجتماعی نشان داد که ناراحتی روانی مردان زمانی کمتر است که همسران آنها ۴۰ درصد از کل درآمد خانواده را تشکیل می دهند و آنها ۶۰ درصد درآمد دارند، اما با افزایش درآمد همسر، درآمد همسرش نیز افزایش می یابد. استرس – مگر اینکه زن در ابتدای ازدواج از شوهر بیشتر درآمد داشته باشد.
Castagno در تجربه مشکلات زناشویی پس از دستیابی به موفقیت حرفه ای تنها نیست. بسیاری از ازدواج ها زمانی که زن در محل کار خود موفق می شود، دچار مشکل می شود. یک مطالعه سوئدی در مورد ارتقای شغلی و دوام ازدواج نشان داد که ارتقاء به مشاغل برتر “به طور چشمگیری احتمال طلاق زنان را افزایش می دهد، اما ازدواج مردان را تحت تاثیر قرار نمی دهد.” چرا این هست؟ کتی کاپرینو ، مربی حرفهای و رهبری مستقر در کانکتیکات، میگوید که این به آزادی پول مربوط میشود. زنان موفقی که توانایی مالی برای زندگی مستقل دارند، بیشتر از همتایان مرد خود طلاق را آغاز می کنند. هر چه زنان استقلال اقتصادی بیشتری داشته باشند، آزادی بیشتری دارند.» این امر باعث می شود که طلاق بیش از هر زمان دیگری امکان پذیر باشد. این با تجربه کاستانو مطابقت دارد. کاستانگو میگوید : «من احساس قدرت کردم و برای موفقیت آماده شدم.
چرا مهم است که چه کسی کارهای خانه را انجام می دهد
مردان کمتر تحت تأثیر ترفیع یا افزایش حقوق قرار میگیرند، زیرا معمولاً به اندازه زمانی که یک زن دریافت میکند، فشار زیادی بر خانواده وارد نمیکند، که معمولاً مسئولیت بیشتری در محل کار و احتمالاً ساعات طولانیتری دارد. دلیلش این است که زنان متاهل با مشاغل تمام وقت بیشتر از شوهرانشان برای نظم بخشیدن به خانه تلاش می کنند، حتی اگر هر دو به تعداد ساعت کار کنند و درآمد یکسانی داشته باشند. کاپرینو می گوید: «حتی زنانی که نان آور خانه اصلی هستند، بخش عمده ای از مسئولیت های خانگی را بر عهده دارند. بر اساس مطالعهای که توسط مرکز تحقیقات پیو انجام شده است، حتی زمانی که درآمدها مشابه است، همسران دو ساعت در هفته بیشتر از شوهرانشان برای مراقبت از فرزندان و ۲.۵ ساعت بیشتر در هفته برای کارهای خانه صرف میکنند. این اعداد تنها زمانی کاهش می یابد که زن تنها نان آور خانه باشد. کاستانو هم این را تجربه کرد. من قطعاً از نظر نظافت و آشپزی بیشتر مراقب خانهمان بودم و او کارهایی در فضای باز انجام میداد.»
این اطلاعات برای لیندا لاوتنبرگ، یک استراتژیست شغلی زنان و یکی از بنیانگذاران EvolveMe ، که به زنان کمک می کند تا حرفه خود را در اواسط زندگی از سر بگیرند، یا برای هم بنیانگذار او جودی شوئنبرگ ، متخصص تغییر شغل در اواسط عمر، تعجب آور نیست. لاوتنبرگ میگوید: «بسیاری از مدیران عامل، زن یا مرد، در خانه همسر دارند.»
لاوتنبرگ و شوئنبرگ دوستان و شرکای حمایت تجاری از زنان حرفه ای هستند. شوئنبرگ با اشاره به زندگی به عنوان یک مدیر اجرایی، میگوید: «شما ممکن است بیشتر سفر کنید و شبکهسازی کنید. بسیاری از شما هستند که در رابطه یا خانه نیستند.»
انتظارات جنسیتی هنوز وجود دارد و زنان اغلب فشار بیشتری را برای حضور در خانه با بچه ها و مراقبت از خانه احساس می کنند. مطالعه سوئدی در مورد ارتقای شغلی و ازدواج گزارش میدهد که زنانی که «همه چیز را دارند» نسبت به زنانی که «فقط» خانواده دارند، امتیاز کمتری در رفاه عاطفی و رضایت از زندگی دارند. این فشار خانواده که شونبرگ به آن اشاره می کند دلیل دیگری است که زنان موفق ممکن است طلاق را انتخاب کنند.
آیا زندگی بعد از طلاق وجود دارد؟
در حالی که طلاق می تواند استرس زا باشد ، می تواند مزایای شخصی و حرفه ای فوق العاده ای را نیز به همراه داشته باشد. برخی از زنان پس از طلاق شکوفا می شوند. شوئنبرگ میگوید: آنها با کسی که هستند تماس میگیرند و هویت خود را باز مییابند.
این موضوع با کاستانو، که از آن زمان دوباره ازدواج کرده است، طنین انداز می شود. “من در حال پیشرفت هستم زیرا شوهر فعلی من از من حمایت می کند و همچنین به این دلیل که به رشد حرفه ای خود ادامه دادم.” اعتماد به نفس او نیز تقویت شد. من درسهای زیادی در مورد خودم، آنچه از یک شغل میخواستم و آنچه از زندگی میخواستم پس از تحمل استرس ناشی از همه آنها آموختم.»
کاستانو به زنان دیگر توصیه می کند که به دنبال آنچه از زندگی می خواهند بروند – حتی اگر به معنای طلاق باشد. او میگوید: «در سفر خود مطمئن باشید و اجازه ندهید که انتخابها، کلمات یا اعمال دیگران شما را بازدارند. “به طور اتفاقی درخواست طلاق کردم و اگرچه آسان نبود، اما در تصمیم خود برای بهتر شدن برای خودم محکم بودم زیرا می دانستم که شایسته بهتری هستم.” او زنان دیگر را تشویق میکند که به آنچه میخواهند پایبند باشند و خود را کوتاه نیاورند.
چگونه از اشتباه گرفتن آن جلوگیری کنیم
بنابراین چگونه می توان در وهله اول از طلاق گرفتن اجتناب کرد؟ این به انتخاب شریک مناسب کمک می کند – کسی که از جاه طلبی های شغلی شما حمایت کند. کاپرینو می گوید: “قبل از ازدواج کارهای سخت داخلی و خارجی را انجام دهید.” سؤالات سخت بپرسید و از صحبت کردن در مورد درآمد، توزیع نقش و تقسیم کارهای خانه نترسید. شوئنبرگ میگوید: «درباره ارزشها و آنچه میخواهید شفاف باشید، و ببینید آیا اهداف حرفهایتان همسو هستند یا خیر». همچنین به یاد داشته باشید که مطالعه درآمد و پریشانی نشان میدهد که اگر همسر از همان ابتدا از همسرش بیشتر درآمد داشته باشد، برای زوجها آسانتر است.
زنان اغلب مایل به سرمایه گذاری در همه افراد به جز خودشان هستند، بنابراین به گفته لاتنبرگ، یکی از مهمترین کارهایی که زنان باید انجام دهند، یافتن یک جامعه است. برای مثال می توانید به شبکه های زنان در حوزه یا منطقه خود بپیوندید. او میگوید: «شنیده میشوی و احساس تنهایی نمیکنی». “جامعه شما اعتماد به نفس شما را افزایش خواهد داد.” امروزه با تلاشهایی مانند سیاستهای بهتر مرخصی والدین، کار از راه دور و گروههای منابع کارمند، بیش از هر زمان دیگری از زنان حمایت میشود . پس چرا همه گزینه ها را بررسی نکنید.