بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

از “نمی خواهم” تا “توانسته ام”: گام‌های ذهنی برای دستیابی به موفقیت

محدویت های پیش رو

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

برخورد با موفقیت ها و دستیابی به اهداف بزرگ در زندگی، به وجود رسیدن از نتایج کوچک و ریزه که در روزمرگی های‌مان رخ می‌دهند، آغاز می‌شود. برای مثال، اگر می‌خواهید یک سخنران برجسته شوید، ابتدا باید هر روز به مطالعه و یادگیری پرداخته، اخلاق خود را بهبود ببخشید، ورزش روزانه را در برنامه خود قرار دهید و انضباط و نظم را در زندگی‌تان اعمال کنید. برای دستیابی به هدف موردنظر، لازم است تمام جنبه های زندگی خود را مورد توجه قرار دهید و آنها را به طور همزمان تقویت کنید.

اما، یکی از عوامل مهمی که برای رسیدن به موفقیت باید در نظر گرفته شود، روند ذهنی ما نسبت به اهداف و خواسته های‌مان است. این روند ذهنی، به عنوان یک چرخش اساسی، تعیین کننده موفقیت‌های بزرگ و کوچک ما در زندگی می‌باشد.

روندهای ذهنی/قدم های ذهنی:

“قدم های ذهنی” به معنای روند ذهنی و اعتقاداتی است که به موفقیت یا شکست ما در زندگی اثر می‌گذارند. این معنی با استناد به متن فوق می‌تواند به این صورت توضیح داده شود که هر کس یا گروهی که حاضر به رشد، تلاش و پیشرفت در زندگی خود باور دارد و از اهداف و خواسته های خود پیروی می‌کند، گام های ذهنی مثبت می‌گذارند و به سمت موفقیت پیش می‌روند. این گام های ذهنی می‌توانند از اعتقاد به توانایی شخصی، تحمل مشکلات، اراده قوی، بهره‌گیری از فرصت‌ها و رشد شخصی تشکیل شوند. از سوی دیگر، افرادی که به رسیدن به موفقیت علاقه‌مند نیستند یا به توانایی خود اعتماد ندارند، گام‌های ذهنی منفی را تجربه کرده و از موفقیت دور می‌مانند.

اهمیت شناخت روند و قدم های ذهنی

شناخت قدم های ذهنی بسیار مهم است زیرا ذهن ما، به عنوان مرکز کنترل اعمال و افکار ما، موفقیت و شکست های ما در زندگی را تعیین می کند. آگاهی از نوع روند فکری و گفتاری ما، کمک می کند تا بفهمیم که ما در کدام دسته از رشد ذهنی قرار داریم. اگر در دسته های اولیه مانند “نمی خواهم” یا “نمی توانم” باشیم، به راحتی می توان درک کرد که چه مشکلاتی در راه موفقیت‌مان قرار دارد و چه گام هایی باید برداریم تا به موفقیت برسیم. به روشنی، پیشرفت در زندگی و دستیابی به اهداف بزرگ، باید از تغییرات و پیشرفت های ذهنی شروع شود.

معرفی قدم های ذهنی در راستای موفقیت

حال که فهمیدیم، موفقیت ناگهانی و یک شبه به وجود نمی آید؛ لازم است بدانیم که به طور کلی در موفقیت چه موارد ذهنی وجود دارد و ما باید چه قدم‌هایی در مسیر موفقیت برداریم.

در ادامه این مقاله، نوع روند فکری و گفتاری انسان‌ها درخصوص موفقیت آماده است؛ شما نیز می توانید با مطالعه آنها، دریابید که دقیقا در چه جایگاهی قرار دارید و برای رسیدن به موفقیت نهایی و غایی خودتان، باید چه افکاری را از خود دور کرده و یا در خود پرورش دهید.

مراحل موفقیت
در وادی موفقیت، شما جزو کدام دسته اید؟

۱- نمی خواهم (پس رفت کامل)

بدترین حالت ممکنی که در زندگی می شود داشت، این است که به اهدافمان بگوییم: “نمی خواهم”

یعنی در واقع خیلی راحت:

  • تمام خواسته هایمان را زیر پایمان بگذاریم
  • برای اینکه قرار نباشد زحمت به خودمان بدهیم، قید اهدافمان را بزنیم
  • به خودمان و شخصیت والای انسانیمان دهن کجی بکنیم
  • با یک کلمه، همه چیز را نابود بکنیم
    و …

پس اگر شما از این دسته از آدم ها هستید، شک نکنید که اصلا زندگی نمی کنید؛ بدانید که روحتان در حال مرگ است و یا حتی کاملا مرده است، و مطمئن باشید این یک اخطار بسیار سنگین برای شماست …..

و مشکل بزرگی که وجود دارد این است که در این شرایط، خیلی نمی توان کاری برای این دسته از آدم ها انجام داد؛ چرا که همان طور که می دانید؛

آدم خواب را می شود بیدار کرد، اما آدمی که خودش را به خواب زده است …..

و متاسفانه این دسته از عمدتا نه می توانند بشنوند و نه می توانند ببینند و نه بپذیرند. مگر اینکه رخدادی خاص موجب تلنگری قدرتمند به این افراد شود و به نحوی در جایی سرشان به سنگ بخورد تا حاضر به حرکت و تغییر شوند ….

جالب است که این دسته از افراد، همان هایی هستند که:

  • اصلا اهل مطالعه نیستند، ولی خودشان را همه چیز دان می دانند؛ غالباً آنها برای همیشه در این جهل مرکب باقی می مانند
  • خودشان مملو از عیب و ایراد هستند، ولی فقط وقتشان را صرف عیب جویی از بقیه می کنند
  • ترسو هستند و جرأت خروج از محدوده امنشان را ندارند، ولی بِلُف می زنند و خودشان را شجاع قلمداد می کنند
  • اصلا مسئولیت پذیر نیستند و تمام مشکلاتی که خودشان مسببشان هستند را گردن همسرشان، پدر و مادرشان، اطرافیاشان، جامعه، دولت و … می اندازند
  • حتی حال و حوصله این دسته از نوشته ها (مقاله حاضر) را هم ندارند؛ چراکه این نوشتار خودشان را زیر سوال می برد
  • این آدمها خیلی سمی اند؛ چراکه نه خودشان رشد می کنند، و نه می گذارند بقیه رشد کنند
  • این افراد حتی با خودشان هم مشکل دارند و به هیچ وجه با خود و شخصیت خود در صلح و آشتی به سر نمی برند
  • و به قول معروف، کلا این اشخاص “نزده می رقصند”؛ یعنی لازم نیست کسی رأیشان را برای توقف و عدم تلاش در جهت رشد، شکوفایی و موفقیت بزند و از مسیر موفقیت دورشان بکند؛ آنها خودشان ختم منفی گرایی و رای زدن هستند …
    و …

پس فقط می توان دعا کرد که ما از این اشخاص نباشیم؛

۲- نمی توانم (ضعف در باور)

اگر همان طور که بیان شد، رخدادی خاص برای افراد حالت اول (آدم های سمی) به وقوع بپیوندد و موجب تلنگذی در روند زندگی شان شود؛ مطمئنا دیگر به دروغ ادعا نمی کنند که:

  • ما نمی خواهیم و ما همه چیز داریم!!
  • یا، ما در این مملکت فلان و بهمان، اصلا چیزی نمی خواهیم، همه چیز ارزانی خودشان!!
    یا …

بلکه حالا به احتمال زیاد خواهند گفت: “نمی توانم”

یعنی در واقع افرادی که در این شرایط قرار می گیرند:

  • اگرچه بدشان نمی آید رشد کنند، ولی جرأت حرکت را هم ندارند
  • فقط به منطقه امن زندگی شان چسبیده اند و بس …؛ و ترس ها مانعی بزرگ برای خروج آنها از منطقه امن‌شان است
  • گهگاهی آرزوهایی در سرشان چرخ می زند، اما آنها ضعیف هستند و برایش حرکت نمی کنند
  • از زندگی الان خودشان راضی نیستند، ولی به دلیل تنبلی ها و یا عادت های بد زیادشان، به خودشان اجازه فکر کردن به اهداف‌شان و خواسته‌های‌شان را هم نمی دهند
  • زندگی خوب را دوست دارند، اما بر این باورند که: همینی که است، و این چیزها به ما نیامده و ….
  • توانایی دارند، اما خودشان را ذلیل و ناتوان می بینند، فکر می کنند واقعا ناتوانند، یا مشکلات پیش رو خیلی از آنها بزرگ ترند
  • زمانی که آدم های موفق را می بینند حسرتشان را می خورند؛ اما آن قدر خودباوری شان پایین است که حاضر نمی شوند از آنها بپرسند: چه طوری موفق شده اید؟ رمز و رازتان برای موفقیت چیست؟ آیا من هم می توانم؟ …
  • افراد سمی نیز خیلی راحت می توانند مغز این آدمها را شست و شو داده و منفی شان کنند
    و ….

پس اگر شما جزو این دسته اید؛ به شما تبریک می گویم که حداقل جزو دسته آدم های سَمی نیستید
ولی باز هم اصلا از وضعتان خوشحال نباشید.
شما حتما باید در روند زندگی خود تجدیدنظر کنید

۳- نمی دانم (ضعف در آگاهی)

در این حالت، آدم ها دیگر حرفی از افعالی همچون “نمی خواهم”، یا “نمی توانم” نمی زنند و برای آرزوهای قلبی شان مایل به حرکت هستند.
ولی این اشخاص نیز کسانی هستند که واقعا برای شروع اصلا نمی دانند از کجا شروع کنند؛ این افراد می گویند: “نمی دانم”

و به خاطر همین است که این افراد:

  • با خودشان درگیر هستند؛ می خواهند حرکت داشته باشند، ولی گیج هستند و برای حرکت کلی گیر دارند
  • گهگاهی برای خواسته های‌شان حتی می خواهند حرکت کنند؛ ولی خیلی زود فکر می کنند این‌ها صرفا روندی جو گیرانه و غیرواقعی است و به آنها نیامده که بتوانند در مسیر خواسته ها و اهداف‌شان حرکت کرده و موفق شوند؛ پس بی خیال حرکت می شوند.
  • اینکه می گویند نمی دانند، واقعا حقیقت دارد؛ اما خب، آنها حاضر هم نیستند تا برای دانستن مطالعه، مشورت و … داشته باشند
  • هر چند خودباوری بسیار اندکی در دورن‌شان است، ولی این اشخاص هم همچون دسته های قبلی، چنگی به دل نمی زنند و کلا خود را ذلیل و حقیر می شمرند
  • در کل؛ این آدمها بیش از زندگی کنونی خود می خواهند و دوست دارند تا برای زندگی بهتر تلاش کنند؛ ولی متاسفانه باز هم از آنها نیز حرکتی نمی بینیم
    و …

اگر شما از این دسته اید؛ باید بگویم، که لطفا، لطفا و لطفا اندکی مطالعه داشته باشید (مثلا روزی فقط ۱۵ دقیقه)؛ آن وقت خواهید دید که چه تحولی در باورهایتان، آگاهی‌تان و حتی قدم های‌تان ایجاد خواهد شد.

قانون ۱۵ دقیقه چیست و چه کاربردی دارد؟

۴- کاش می توانستم (شروع تغییرات درونی)

این دسته از آدم ها هم متاسفانه مثل سه دسته قبلی، اهل حرکت نیستند؛ اما در درونشان بلوایی بزرگ وجود دارد.
این دسته با خودشان می گویند: “کاش می توانستم”

یعنی این گروه:

  • خیلی بیشتر دلشان می خواد رشد کنند؛ ولی هنوز هم باور ندارند که می توانند
  • از کسانی اند که نظر کاملا مثبتی به حرکت و موفقیت دارند؛ اما جرأت شان کاملا ته کشیده است
  • آرزوهایشان زیاد در درون ذهنشان مرور می شود؛ اما فقط در حد همین مرور است و بس
  • موفقیت را دوست دارند؛ اما از طرفی هم دلشان می خواهد شوالیه ای نجات بخشی از جایی پیدایش شود و دستشان را بگیرد و حرکتشان بدهد
    و …

خلاصه که اگر شما از این دسته اید؛ تبریک من را بابت ذهن مثبتتان پذیرا باشید.
اما ابراز تأسف من را نیز پذیرا باشید که هنوز باورهایتان مثل ذهنتان مثبت و آماده نشده است.

۵- می خواهم (آغاز حرکت)

این دسته از آدم ها، اولین گروهی در میان پنج دسته یاد شده اند که حاضر به حرکت برای رسیدن به موفقیت می شوند؛ چون این اشخاص می گویند: “می خواهم”

این آدم ها:

  • واقعا دلشان می خواهد موفق بشوند، پس حرکت می کنند؛
  • حرکت می کنند؛ ولی، چندان آدم های قوی و محکمی نیستند، پس خیلی نمی توانند پیش بروند
  • هدفشان را می خواهند، ولی عادت های بد قبلیشان را هم می خواهند؛ و این تعارض مانع موفقیتشان است
  • در ابتدای حرکتشان احساس می کنند باید به اهدافشان برسند؛ اما همین که در مسیر به مشکل بر می خورند، شک و دودلی ها به سراغشان می آید (که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها)
  • درست است که در ابتدای کار می گویند “می خواهم” و حرکت می کنند، ولی در اواسط راه لحنشان عوض می شود و می گویند “نمی توانم”
  • چون می خواهند موفق بشوند اما [از نظر خودشان] نمی توانند؛ به خاطر همین، خیلی این شاخه و آن شاخه پریده و اصلا در مسیرشان تمرکز ندارند.
  • در کل آدم های خواستار موفقیتی هستند؛ اما اهلش نیستند
    و …

اگر شما جزو این دسته اید، باید به شما بگویم که:

  • اگر حرکت می کنید (که البته باید حرکت بکنید)، لطفا به هیچ وجه من جا نزنید
  • وقتی به مشکل بر می خورید، فکر نکنید این مشکل فقط برای شما است؛ مطمئن باشید همه آدم های موفق نیز مشکلاتی مثل مشکل شما و یا حتی خیلی خیلی بدتر از آن را داشته اند و به نحوی ازش رد شده اند
  • یادتان باشد اگر قرار بود بدون مشکل به هدفتان برسید، که الان همه مردم دنیا موفق بودند؛ و اصلا دیگر موفقیت معنی و مفهومی نداشت
  • لطفا، لطفا و لطفا، مدام از یک کار به یک کار دیگر و از یک راه به راه دیگر نروید؛ فقط و فقط مسیر هدفتان را در پیش بگیرید و از جان و دل بر رویش تمرکز کنید

۶- فکر کنم بتوانم (تحمل بیشتر)

این آدم ها، می خواهند، حرکت می کنند و توی زمان رویارویی با مشکلات، می گویند: “فکر کنم بتوانم”

این آدم ها به گونه ای هستند که:

  • در مقابل مشکلاتِ راهشان، زود جا نمی زنند؛ اما اون قدر هم قوی نیستند که بتوانند از پس همه مشکلاتشان بر بیایند
  • ریسک پذیری دارند، اما هنوز باورشان مقداری لنگ می زند و مطمئن نیستند که واقعا از پس مشکلات و خطرات در راه بر بیایند
  • احتمالا بتوانند هدفهای کوچکی را به دست بیاورند؛ اما آن قدر قوی نیستند که بتوانند هدف‌های بزرگ و مهم شان را به دست بیاورند
  • زندگی این افراد از دسته های قبلی خیلی بهتر است؛ اما هنوز جزو آدم های معمولی جامعه محسوب می شوند
  • در کل، این گروه از نظر ذهنی و فکری آدم های بدی نیستند، و اتفاقاً بقیه را نیز تشویق می کنند تا برای موفقیت بجنگند
    و …

اگر شما جزو این دسته اید؛ به شما خیلی تبریک می گویم؛ اما یک نصیحت کوچک هم برایتان دارم، و آن اینکه: اندکی بیشتر تلاش کنید، و شک نکنید که شما می توانید.

۷- فکر کنم موفق بشوم (شروع رشد)

اگرچه این دسته از آدم ها تقریبا مثل دسته قبلی هستند و تواناییشان هم تا حدی مثل همان ها است؛ اما باور این اشخاص بیشتر از دسته قبلی است؛ این افراد می گویند: “فکر کنم موفق بشوم”

و برای همین است که این افراد:

  • شاید توانایی شان بیشتر از افراد دسته قبلی نباشد؛ اما خودباوری و عزت نفسشان قطعا بیشتر است
  • شاید هنوز هم توانایی رسیدن به اهداف بزرگشان را نداشته باشند؛ اما برای رسیدن به هدف‌های‌شان خودشان را رشد می دهند
  • شاید هنوز کاملا و صددرصد قوی نشده اند؛ اما برای قوی شدن آگاهی، علم، تجربه و … خودشان را بالا می برند
  • شاید آنچه که الان به دست می آورند بیشتر از افراد در دسته قبلی نباشد، ولی آمادگی آنها برای اهداف و خواسته های بعدی‌شان خیلی بیشتر می شود
    و …

پس اگر شما جزو این دسته اید؛ به شما می گویم: مسیرتان کاملا درست است، فقط اندکی هم عزمتان را جزم تر کنید؛ فقط همین …

۸- من می توانم (انفجار زیبا)

این دسته از آدم ها را هم نمی شود قویتر از دسته های قبلی دانست، و یا میزان آگاهی شان را خیلی بالا برشمرد؛ اما این اشخاص چیزی دارند که گروه های قبلی نداشتند؛ این آدم ها، “عزم جزم” دارند؛ و به خودشان می گویند: “من می توانم”

و در مورد این آدم ها می شود گفت:

  • این آدم ها توقف ناپذیرند و مانع کوچک و بزرگ برایشان بی معنی است
  • شاید خیلی قوی نباشند؛ اما این قدر تلاش می کنند تا قوی شده و به موفقیت برسند
  • این اشخاص جنگجو هستند و برای خواسته هایشان می جنگند
  • شاید الان ندانند، نتوانند، آماده نباشند؛ اما خیلی خیلی زود هم خواهند دانست، هم خواهند توانست و هم کاملا آماده خواهند بود
  • خیلی راحت بگویم: به قول معروف، موفقیت روی شاخ این افراد است
  • البته رسیدن به خواسته هایشان دیر و زود دارد؛ اما سوخت و سوز ندارد
  • این اشخاص کسانی هستند که شاید هنوز از دسته آدم های معمولی جامعه خارج نشده باشند؛ اما قطعا خیلی زود خارج خواهند شد و در دسته افراد موفق جای خواهند گرفت

پس اگر شما جزو این دسته اید، یک نصیحت خیلی خیلی مهم برایتان دارم؛ و آن اینکه: دست ما را هم بگیرید 😀

۹- توانسته ام (شروع مجدد)

این گروه از آدم ها؛ همان آدم های موفق، آدم های قوی، آدم های بهتر، و در کل آدم های همه چیز تمام [البته در محدوده اهداف و خواسته هایشان] هستند
این اشخاص می گویند: …. …. …. ….؛ در واقع این اشخاص چیزی نمی گویند و لازم هم نیست بگویند؛ چراکه به همه چیز رسیده اند و آسمان زندگیشان کاملا آفتابی است

اما ….
اما ….
اما دلیل نمی شود که آنها حال و برای ادامه زندگی شان متوقف شده و نخواهند حرکت کنند

  • این آدم ها حالا به رشد بیشتر عادت کرده اند؛ پس باز هم حرکت می کنند
  • این اشخاص معتاد موفقیت هستند؛ پس حالا که موفق شده اند، باید یک موفقیت بزرگتر به دست بیاورند
  • این افراد بسیار فرصت طلب هستند و لحظه لحظه زندگی را برای موفقیت های بیشتر غنیمت می شمارند
  • این اشخاص کاملا با خودشان رفیق و دوست هستند، و اصلا هیچ مشکلی با خودشان ندارند؛ همچنین بسیار مثبت اندیش و دارای ذهنی مثبتند
  • آنها دقیقا نقطه مقابل افراد دسته اول (افراد سمی) هستند؛ آنها کاملا رشد دهنده هستند و کسانی که به این افراد نزدیک می شوند، نیز به زودی در جرگه افراد موفقت خواهند بود
  • لازم نیست این افراد، دیگر برای موفقیت بجنگند؛ این اشخاص دیگر با موفقیت گره خورده اند، پس با موفقیت عشق بازی می کنند؛
  • و حالا دیگر وقتش است که آن شش هفت دسته اولی برای هدف این اشخاص بجنگند
    و …

پس اگر شما جز این دسته اید.؛ …. …. …. ….؛ اما نه، هنوز جزو این دسته نیستید که هنوز لازم است متن من را بخوانید :D؛ اما امیدوارم که شما نیز خیلی زود جزو این دسته باشید.
و آنگاه که در دسته این افراد قرار گرفتید، باید به شما بگویم: موفقیت نوش جانتان ….

جمع بندی:

در نهایت، این مقاله نشان دهنده اهمیت آگاهی از روند و قدم‌های ذهنی خود برای دستیابی به موفقیت است. شناخت دقیق از نحوه فکر و باورهای خود، می‌تواند اولین گام در مسیر به دست آوردن اهداف و خواسته‌های زندگی باشد. از این رو، اهمیت دادن به خودشناسی و ارتقاء ذهنیت برای رسیدن به موفقیت بیشتر و برتری در زندگی ضروری است. با پیگیری روند و قدم‌های ذهنی مناسب، می‌توانید با عزم و اراده، به آرزوها و اهداف بزرگتر خود دست یابید و راهی پر از موفقیت و خوشبختی بروید.

و بخوانید:

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *