مددکاری اجتماعی یک شغل ارزشمند است که می تواند به حمایت از افراد، خانواده ها و جوامع کمک کند. اگر به این حرفه علاقه دارید، به درک روش هایی که مددکاران اجتماعی و سازمان ها تفکر خود را در مورد کارشان ساختار می دهند کمک می کند. نظریههای مددکاری اجتماعی یکی از راههای مفید برای درک این حوزه پیچیده و متنوع است.
در این مقاله از ایوسی، اهمیت نظریههای مددکاری اجتماعی را بررسی میکنیم و ۱۵ مثال خاص را برای کمک به حرفه مددکاری اجتماعی مورد بحث قرار میدهیم.
چرا نظریه های مددکاری اجتماعی مهم هستند؟
تئوری های مددکاری اجتماعی مهم هستند زیرا به متخصصان مددکاری اجتماعی کمک می کنند تا به طور موثر از مشتریان و جوامع خود حمایت کنند. این نظریه ها یا چارچوب های فکری از روش علمی برای توصیف و تبیین رویدادهای اجتماعی و رفتار انسانی استفاده می کنند. مددکاران اجتماعی و سازمانهای خدمات اجتماعی میتوانند از این نظریهها برای توسعه استراتژیهایی برای پاسخگویی مؤثرتر به رفتار انسانی استفاده کنند. تئوری های مددکاری اجتماعی می توانند به افراد حرفه ای کمک کنند تا انتخاب های آگاهانه ای در کار خود داشته باشند. آنها همچنین می توانند به کل آژانس ها و سازمان ها کمک کنند تا سیاست هایی را ایجاد کنند که به طور مؤثر به کسانی که به آنها خدمت می کنند کمک کند.
با استفاده از نظریه های مددکاری اجتماعی، متخصصان مددکاری اجتماعی می توانند به طور دقیقتر درک کنند که چگونه مشکلات افراد و جوامع تحت تأثیر قرار می گیرند و چگونه می توانند به آنها کمک کنند. این نظریه ها مفاهیم و اصولی را ارائه می دهند که در کار مددکاری اجتماعی می توانند به استفاده متخصصان کمک کنند. به علاوه، این نظریه ها به مددکاران اجتماعی کمک می کنند تا با روش هایی به عنوان مداخله در شرایط اجتماعی عمل کنند و به طور مؤثر به افراد و جوامع کمک کنند.
علاوه بر این، نظریه های مددکاری اجتماعی به مددکاران اجتماعی کمک می کنند تا در عملکرد حرفه ای خود بهبود ببخشند و ابزارها و روش های مناسبی برای انجام کار خود انتخاب کنند. آنها می توانند با استفاده از این نظریه ها، روش هایی را توسعه دهند که باعث حمایت بهتر و موثرتر از مشتریانشان شود. همچنین، بر اساس این نظریه ها می توانند تصمیماتی را در مورد رویکردها و استراتژی های خود بگیرند.
بنابراین، نظریه های مددکاری اجتماعی اهمیت فراوانی دارند زیرا متخصصان مددکاری اجتماعی را قادر می سازند تا با استفاده از این نظریه ها، به طور موثر به مشتریان و جوامع خود کمک کنند و بهبودی در حیات و رفاه افراد و جوامع به دست بیاورند.
۱۵ نظریه مددکاری اجتماعی
برای کمک به پیشرفت در حرفه خود، در اینجا ۱۵ نظریه مددکاری اجتماعی وجود دارد که ممکن است لازم باشد بدانید:
۱. نظریه تعارض
تئوری تعارض از توازن قدرت و منابع برای توضیح رفتار انسان استفاده می کند. این نظریه معتقد است که افراد و گروههایی از مردم همیشه برای منابع و فرصتها با هم رقابت میکنند – طبق این نظریه، کسانی که قدرت و منابع دارند سعی میکنند آنها را حفظ کنند و کسانی که ندارند برای دستیابی به آنها تلاش میکنند.
این تئوری بر اساس ایدهی اجتماعشناسی انتقال قدرت و تفکر سیاسی است. به عبارتدیگر، تئوری تعارض تقسیمبندی قدرت و همچنین نحوه قدرتها و منابع را توصیف میکند. این تئوری معتقد است که تغییر و تداوم قدرت و منابع بین افراد و گروهها در جامعه باعث تعارض و رقابت بین آنها میشود.
اصول اساسی نظریه تعارض عبارتند از:
- رقابت برای منابع: بر اساس این نظریه، افراد و گروهها همیشه در صدد دستیابی به منابعی هستند که به آنها قدرت و تأثیر میدهد. این منابع ممکن است شامل مالی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باشند. رقابت برای دستیابی به این منابع باعث ایجاد تغییر و تداوم قدرت در جامعه میشود.
- تناوب قدرت: نظریه تعارض معتقد است که قدرت و منابع در جامعه بهطور تناوبی به افراد یا گروهها منتقل میشود. این تناوب قدرت بر اساس رقابت و مبارزه میان افراد و گروههای مختلف برای دستیابی به منابع رخ میدهد.
- تلاش برای حفظ قدرت: افرادی که قدرت و منابع دارند، به دنبال حفظ و تثبیت قدرت خود هستند. آنها تلاش میکنند تا جلوی دیگران را بگیرند و از از دست دادن قدرت خود جلوگیری کنند.
- مبارزه برای قدرت: افرادی که قدرت و منابع ندارند، در تلاش برای دستیابی به آنها هستند. آنها با سایر افراد و گروهها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم رقابت میکنند تا قدرت و منابع را به دست آورند.
- تعارض و تغییر: برخورد و مبارزه بین افراد و گروهها به تعارض در جامعه منجر میشود. این تعارض تغییرات در توزیع قدرت و منابع را به دنبال دارد و ممکن است منجر به تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه شود.
در نتیجه، تئوری تعارض بر این اساس است که تغییرات قدرت و منابع در جامعه نتیجه یک رقابت مداوم و تعارض بین افراد و گروهها است. این تئوری به طور گسترده در زمینههای مختلفی از جامعهشناسی، علوم سیاسی و اقتصاد مورد استفاده قرار میگیرد.
۲. نظریه اقتضایی
نظریه اقتضایی زیرمجموعه ای از نظریه سیستم ها است که معتقد است افراد به عنوان اپراتور در سیستم های پیچیده سایر افراد، خانواده ها، جوامع و گروه ها عمل می کنند. نظریه اقتضایی از سیستمهای خاصی استفاده میکند که بر یک فرد تأثیر میگذارد تا رفتار و نتایج خود را توضیح دهد. این تئوری معتقد است که نتایج فردی در نتیجه مشروط به سیستم ها و ساختارهای مربوطه است.
به عبارت دیگر، نظریه اقتضایی معتقد است که رفتار فردی به شدت تحت تأثیر ساختار و سیستم های اجتماعی قرار دارد. این سیستم ها شامل فرهنگ، قوانین، ارزش ها، نیازها و توقعات جامعه است. بنابراین، برای فهمیدن چرایی رفتار فرد، باید از نظریه اقتضایی استفاده کرد و بررسی کرد که چگونه ساختار و سیستم های مرتبط به نتیجه رفتار فردی منجر می شوند.
به عنوان مثال، نظریه اقتضایی معتقد است که فردی که در یک فضای کاری بدون امکانات و منابع کافی کار می کند، احتمالاً عملکرد مناسبی در کار خود نخواهد داشت. زیرا ساختار و سیستم های ناکارآمد محدودیت ها و مشکلاتی را برای او ایجاد می کنند. از طرف دیگر، یک فرد که در یک سازمان با ساختار موثر و همکاری قوی فعالیت می کند، احتمالاً بهترین عملکرد را خواهد داشت.
به طور کلی، نظریه اقتضایی با تأکید بر رابطه میان فرد و سیستم های اجتماعی متمرکز بر تأثیر یکدیگر آنها بر رفتار و عملکرد فرد است. این نظریه می تواند در تحلیل و فهم بهتر رفتار افراد و نتیجه های آنها در ساختارهای گروهی و اجتماعی مفید باشد.
۳. نظریه تکوینی
نظریه توسعه پیشرفت اجتماعی را به عنوان مجموعه ای از حرکات به سمت تغییر مثبت توضیح می دهد. عواملی که معمولاً در نظریه توسعه مورد توجه قرار می گیرند عبارتند از اقتصاد، مدرنیزاسیون، ساختارگرایی و نظریه وابستگی اقتصادی.
نظریه توسعه پیشرفت اجتماعی معتقد است که پیشرفت اجتماعی به شکل تدریجی و پیوسته رخ می دهد و عوامل مختلفی در این پیشرفت نقش دارند. اقتصاد، بهبود شرایط اقتصادی و افزایش درآمدها از جمله این عوامل هستند. بهبود شرایط اقتصادی می تواند با افزایش سرمایه گذاری، توسعه زیرساخت ها و صنایع، ایجاد اشتغال و کاهش فقر رخ دهد.
مدرنیزاسیون نیز به عنوان عاملی مهم در توسعه اجتماعی مطرح است. این فرایند شامل اصلاحات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که بهبود شرایط زندگی و کیفیت اجتماعی را به همراه دارد. مدرنیزاسیون با تغییرات در نگرش های اجتماعی و ارزش های فرهنگی همراه است و باعث پیشرفت اجتماعی می شود.
ساختارگرایی نیز در نظریه توسعه پیشرفت اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد. ساختارگرایی به مخاطب، محتوا و روابط پاسخ می دهد که در یک سیستم اجتماعی وجود دارد. تغییر ساختار ساختارهای اجتماعی می تواند به توسعه اجتماعی منجر شود. ساختارهای اجتماعی شامل سیستم های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند.
نظریه وابستگی اقتصادی نیز در نظریه توسعه پیشرفت اجتماعی بررسی می شود. این نظریه بر این اساس است که کشورها در سطح جهانی با یکدیگر وابسته هستند و تاثیرات اقتصادی بین المللی بر توسعه اجتماعی دارد. از این رو، اصلاحات در سیاست های تجارتی و اقتصادی می تواند بر توسعه اجتماعی تاثیرگذار باشد.
به طور کلی، نظریه توسعه پیشرفت اجتماعی بر این اعتقاد است که با تغییرات مهم در عوامل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، توسعه و پیشرفت اجتماعی رخ می دهد. این نظریه به بررسی عوامل و مکانیزم هایی که منجر به تغییرات مثبت در سطح اجتماعی می شوند می پردازد.
۴. نظریه سیستم های بوم شناختی
نظریه سیستم های بوم شناختی زیرمجموعه دیگری از نظریه سیستم ها است. این نظریه معتقد است که تماشای افراد در چارچوب سیستم های مختلف برای درک انتخاب ها و رفتارهای آنها مهم است. کسانی که از نظریه سیستم های بوم شناختی استفاده می کنند اغلب دوست دارند افراد را در گروه هایی مانند خانواده، همکاران، سازمان ها و سیستم های اعتقادی خود مشاهده کنند و تماشا کنند که چگونه این سیستم ها در طول زمان تغییر می کنند.
با استفاده از دیدگاه سیستم های بوم شناختی، افراد می توانند بفهمند که تغییر در یک سیستم می تواند تبعات بزرگی برای سایر سیستم های مرتبط داشته باشد و این تغییرات چگونه می توانند به ارتباطات و روابط درون و بیرون این سیستم ها تأثیر بگذارند. همچنین، نظریه سیستم های بوم شناختی تأکید می کند که برای درک یک سیستم بوم شناختی، لازم است به عوامل مختلفی از جمله محیط طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی توجه کرد و نه فقط به افراد و روابط آنها.
به طور کلی، نظریه سیستم های بوم شناختی به ما کمک می کند تا برای درک بهتر و موثرتر از رفتار و انتخاب های افراد، به ارتباطات آنها با محیط زیستشان توجه کنیم. این نظریه می تواند در بسیاری از زمینه ها مانند روانشناسی، جامعه شناسی و مدیریت مفید باشد و به ما کمک می کند تا روابط و ارتباطات پیچیده را در سطح سیستم های بزرگتر درک کنیم.
۵. نظریه چرخه زندگی خانواده
تئوری چرخه زندگی خانواده تغییراتی را که ممکن است یک واحد خانواده تجربه کند و اینکه چگونه این تغییرات با نتایج گروهی و فردی تلاقی می کنند را بررسی می کند. این تغییرات ممکن است شامل زندگی مستقل، مشارکت، تربیت فرزندان، کمک به کودکان بزرگسال برای رسیدن به استقلال و تجربه سالهای بالاتر باشد. نظریه چرخه زندگی خانواده نیز اغلب شامل رویدادهایی مانند ازدواج و تولد فرزند می شود.
این تئوری، مراحلی را که خانواده از آنها عبور می کند شناسایی می کند و نشان می دهد که هر مرحله چه ویژگی ها و نیازهایی را برای خانواده ایجاد می کند. این تئوری به شکل یک چرخه مجزا و البته پویایی در نظر گرفته شده است که مراحل مختلف زندگی خانواده را به ترتیب پیشروی و تغییر به نظر می رساند. همچنین تئوری چرخه زندگی خانواده بیانگر این است که هر مرحله از چرخه زندگی خانواده می تواند ارتباطات، نیازها و تغییرات متفاوتی را برای اعضای خانواده به همراه داشته باشد.
تئوری چرخه زندگی خانواده تا حدودی مشابه تئوری چرخه زندگی فرد است، با این تفاوت که تمرکز اصلی آن بر روی خانواده است. این تئوری به خانواده به عنوان یک سامانه بین فردی نگاه می کند که در طول زمان تغییر و تحول می کند.
مراحل اصلی در تئوری چرخه زندگی خانواده عبارتند از: بنیان گذاری خانواده، تربیت کودکان، بالغ شدن کودکان، خانواده تصاحبی و سپس خانواده خاتمهیافته. هر یک از این مراحل دارای تغییرات، چالشها و فرصتهایشان است. برای مثال، در مرحله بنیان گذاری خانواده، زوج جدیدا ازدواج میکنند و بستری را برای ایجاد خانواده فراهم میکنند. در مرحله تربیت کودکان، وظیفه اصلی خانواده تربیت و پرورش فرزندان است. در مرحله بالغ شدن کودکان، خانواده با ورود کودکان به مرحله بالغی و استقلال، تغییراتی را تجربه می کند و باید از نقش خود بعنوان والد جوان خارج شود. در مرحله خانواده تصاحبی، فرزندان عموماً خانواده خود را تشکیل میدهند و در مرحله خانواده خاتمهیافته، فرزندان خانواده بالغ شده و خانه را ترک میکنند.
تئوری چرخه زندگی خانواده می تواند در فهم بهتری از تغییرات و چالش هایی که خانواده ها ممکن است در طول زمان روبرو شوند، مفید باشد و به افراد کمک کند تا بهترین راهکارها و استراتژی ها را برای مدیریت خانواده خود پیدا کنند.
مرتبط: مدیریت چرخه زندگی مشتری چیست؟ (با مراحل و نکات)
۶. نظریه سیستم های خانواده
نظریه سیستم های خانواده یکی دیگر از زیر مجموعه های نظریه سیستم ها است. این چارچوب معتقد است که نتایج فردی مانند شخصیت و رفتار در بزرگسالی از تجربیات قبلی خانواده ناشی می شود. بنابراین، نظریه سیستم های خانواده، واحد خانواده را در مطالعه رشد کودک متمرکز می کند.
این نظریه بر این فرض استوار است که خانواده یک سیستم است که اعضای آن به طور مداوم با یکدیگر تعامل دارند و تغییرات در یک عضو تاثیر مستقیمی بر سایر اعضا و سیستم خانواده دارد.
در نظریه سیستم های خانواده، مسائل رشد و توسعه فردی با توجه به رابطه ها و ارتباطات خانواده بررسی می شوند. از جمله عوامل مورد بررسی در این نظریه، بیانگری نقش والدین، الگوهای ارتباطی خانواده و نقش بچه ها در فراگیری این الگوها است. بر اساس این نظریه، رفتار هر عضو خانواده تاثیر قابل توجهی بر سایر اعضا دارد و همچنین روابط بین اعضا نیز می تواند روند رشد فردی را تحت تاثیر قرار دهد.
نظریه سیستم های خانواده به کمک مفاهیمی مانند قواعد خانوادگی، دستاوردها و کودک محوری، از تحلیل و فهم بهتر روابط داخلی خانواده کمک می کند و به والدین کمک می کند تا بتوانند بهترین روش ها را برای پاسخگویی به نیازها و توسعه کودکان خود بیابند.
به طور خلاصه، نظریه سیستم های خانواده بر این اصل تاکید دارد که خانواده به عنوان یک سیستم با مولفه ها و ارتباطات خاص خود می تواند تجربیات فردی را تحت تاثیر قرار داده و تأثیرگذاری بر فرد را در بزرگسالی ایجاد کند.
۷. نظریه پایه ای
تئوری پایه ای معتقد است که هر مدلی از رفتار انسانی و اجتماعی تنها زمانی قابل اعتماد است که مبتنی بر داده های قابل اعتماد باشد. تجزیه و تحلیل این داده ها، بر اساس نظریه پایه، می تواند به متخصصان کمک کند تا با استفاده از روش علمی، ارتباطات بین افراد، سیستم ها و جوامع را مشاهده و درک کنند.
نظریه پایه ای بر این اصل استوار است که داده ها باید از منابع قابل اعتماد و دقیق بدست آمده باشند تا بتوان به واقعیت های رفتار انسانی و اجتماعی نزدیک شد. این داده ها باید از روش های استاندارد و علمی جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل شوند. در نتیجه، این تئوری از روش علمی بهره می برد و محققین را تشویق می کند تا با استفاده از این روش، به درک بهتری از روابط و الگوهای رفتاری در جامعه و سیستم ها برسند.
۸. نظریه انسان گرایی
تئوری اومانیستی وضعیت انسان را به عنوان وضعیتی از رشد و توسعه دائمی توصیف می کند. این نظریه بر اهمیت خودآگاهی و توجه به نقاط قوت فردی در تلاش برای خودشکوفایی یا تبدیل شدن به بهترین چیزی که می توانید باشید تأکید می کند.
بنابراین ، انسان گرایی به معنای توجه به ارزش ها، اهداف و نیازهای فردی است و این امر را به عنوان اصل اصلی زندگی می داند. این نظریه بر این اعتقاد استوار است که هر فرد برای خودشکوفایی و رسیدن به پتانسیل های خود مسئول است و می تواند با توجه به خودش و دیگران بهبود و تغییر کند.
نظریه انسان گرایی به این باور است که هر انسان می تواند بهترین نسخه خود باشد و هدف اصلی زندگی او پیشرفت و تحقق پتانسیل هایش است. این نظریه شامل ایده هایی است که بر اساس آزادی انتخاب و خودآگاهی بر علیه قید ها و محدودیت های اجتماعی تأکید می کند.
به همین دلیل، انسان گرایی در مسائلی مانند توانمندسازی فردی، خودشناسی، روابط انسانی موثر و پرورش فرزندان تأکید دارد. این نظریه به صورت یک چارچوب برای توسعه شخصیت و بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی استفاده می شود.
نظریه انسان گرایی تأکید دارد که هر فرد می تواند با درک خود و نیازهای خود در مسیری از رشد و خودتحکمی حرکت کند و بر زندگی خود کنترل داشته باشد. نظریه انسان گرایی به هر فرد اجازه می دهد تا بهترین نسخه خود را بسازد و زندگی معنا داری را تجربه کند.
۹. نظریه روان پویایی
نظریه روان پویایی از نیروهای خودآگاه و ناخودآگاه افراد برای توصیف و تبیین شخصیت او استفاده می کند. این نظریه که ریشه در تاریخ روانکاوی دارد، بسیاری از رفتارهای بزرگسالان را به تجربیات دوران کودکی مرتبط می کند.
نظریه روان پویایی به این اعتقاد میرسد که تجربیات و رویدادهای دوران کودکی بر شخصیت افراد تأثیر زیادی دارند و به صورت بیخود، درونی و ناخودآگاه در زندگی بزرگسالان تکرار میشوند. این تجربیات کودکی میتوانند بر خلفیات، اعتقادات، ارزشها، انتظارات و رویههای روانی افراد تأثیر بگذارند.
نظریه روان پویایی بر وجود سه سیستم اصلی روانی در شخصیت تأکید میکند. این سیستمها عبارتند از:
- ذهن ناخودآگاه: این سیستم شامل افکار، احساسات و دلایلی است که به نظر میرسد در سطح ذهنی فعلی فرد نیستند. این مفاهیم ناخودآگاه رویدادها و تجربیات از دوران کودکی شخص را نشان میدهند.
- ذهن خودآگاه: این سیستم شامل افکار، احساسات و دلایلی است که فرد به طور آگاهانه تجربه میکند و استفاده میکند. این مفاهیم خودآگاه بر اساس تجربهها و رویدادهای کنونی فرد شکل میگیرند.
- ذهن تحلیلگر: این سیستم شامل مفاهیم و افکاری است که بر اساس تجزیه و تحلیل و با بررسی و پرداختن به اطلاعات خودآگاه و ناخودآگاه به وجود میآید. این سیستم قادر است تفاوتها و انسجام بین ذهن خودآگاه و ناخودآگاه را سنجیده و تحلیل کند.
نظریه روان پویایی بر این باور استوار است که موفقیت یا شکست در زندگی بزرگسالان از تغییر و تعدیل این سه سیستم روانی و تجزیه و تحلیل تجربیات دوران کودکی شخص بستگی دارد. از طریق درک عمیق تجربیات کودکی و توانایی تغییر و تحول، فرد میتواند بهبود شخصیت و روابط خود را برای دستیابی به زندگی بهتر تسهیل کند.
۱۰. نظریه رشد روانی اجتماعی
نظریه رشد روانی اجتماعی هشت مرحله متمایز از رشد را که هر انسانی باید در طول زندگی خود تجربه کند، بر اساس این چارچوب مشخص می کند. این مراحل عبارتند از: امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت و خرد و این نظریه با این مراحل با دوران شیرخوارگی، نوپا، اواسط کودکی، اواخر کودکی، نوجوانی، اوایل بزرگسالی، اواسط بزرگسالی و اواخر بزرگسالی مطابقت دارد. نظریه رشد روانی اجتماعی به بررسی این مراحل و همچنین نحوه هدایت افراد و گروه ها در آنها می پردازد.
این نظریه بر این اصل تکیه میکند که افراد در طول زندگی خود، از مراحلی عبور میکنند که در هر مرحله، تواناییها و نیازهای متفاوتی دارند. هر مرحله با نیازهای خاصی از شخصیت افراد همراه است و در صورتی که این نیازها برطرف نشوند، ممکن است تأثیر منفی بر رشد و توانمندیهای روانی افراد داشته باشد.
در مرحله امید، افراد باید ایدهها و آرزوهای خود را بشکل منطقی و قابل اجرا تشکیل دهند. در مرحله اراده، افراد باید تلاش و اراده قوی برای دستیابی به اهداف خود داشته باشند. در مرحله هدف، افراد باید هدفهای خود را تعیین کنند و برای دستیابی به آنها تلاش کنند. در مرحله شایستگی، افراد به دنبال به دست آوردن تحسین، احترام و تأییدیه از سوی دیگران هستند. در مرحله وفاداری، افراد نسبت به عشق و ارتباطات میان افراد با هم اهمیت قائل میشوند. در مرحله عشق، افراد علاقه و احساسات عمیقی نسبت به دیگران تجربه میکنند. در مرحله مراقبت، افراد به دنبال مسئولیتپذیری و حمایت از دیگران هستند. در مرحله خرد، افراد به دنبال درک عمیق و فهمیدن موضوعات پیچیدهتر میباشند.
این نظریه مورد استفاده در انواع حوزهها از جمله روان درمانی، روانشناسی تربیتی، بهداشت روانی و روابط اجتماعی قرار میگیرد. مفاهیم این نظریه میتوانند به عنوان راهنما در فهم بهتر خود و دیگران و مدیریت بهتر رضایت و رشد شخصی مورد استفاده قرار بگیرند.
۱۱. نظریه انتخاب عقلانی
نظریه انتخاب منطقی از ادراک افراد از هزینه، ریسک و سود برای توضیح انتخاب ها و رفتارهای آنها استفاده می کند. بر اساس این نظریه، هر فردی بر اساس اطلاعاتی که در اختیار دارد و درک خود از عوامل مؤثر بر آن تصمیمات منطقی خواهد گرفت. بر اساس نظریه انتخاب عقلانی، این امر حتی برای انتخاب هایی که ممکن است از بیرون کمتر منطقی به نظر برسند، صدق می کند، زیرا بر اساس ارزیابی فرد از عوامل دخیل است.
با توجه به این نظریه، افراد در هر تصمیمی تمامی گزینه ها و عوامل مرتبط را بررسی کرده و با توجه به اطلاعات موجود، عوامل مهم را ارزیابی می کنند. سپس، آنها تمامی این ارزیابی ها را با هم مقایسه کرده و تصمیمی را اتخاذ خواهند کرد که در نظرشان بیشترین منفعت را به ارمغان می آورد. به عبارت دیگر، در انتخاب عقلانی، افراد در تلاشند تا ترکیبی از هزینه، ریسک و سود را پیدا کنند که برایشان بهترین نتیجه را به همراه دارد.
این نظریه بر این اصل تکیه می کند که افراد قادر به تحلیل رفتارها و تصمیمات خود هستند و از همه جوانب نیازمندی ها و محدودیت های مالی و غیرمالی خود آگاه هستند. به عنوان مثال، اگر یک فرد تاکسی را انتخاب کند به جای نشستن در جمعیت عمومی، در حالت عقلانی، او احتمالا گزینه های مختلف را مقایسه خواهد کرد، همچون زمان، هزینه و سرعت و در نهایت تصمیمی را خواهد گرفت که برای او بهترین است.
با این حال، برخی از منتقدان می توانند اعتراض کنند که انسان ها در واقع تمامی جوانب و عوابم را نمیشناسند و نمیتوانند همیشه تصمیمات عقلانی بگیرند. همچنین، عوامل نادرست مانند تأثیر عواطف و انگیزه های خاص نیز ممکن است بر تصمیمات تأثیرگذار باشند. روانشناسان و اقتصاددانان نیز برخی از مدلهایی از رفتار انسانی را مطرح کردهاند که ناقص بودن رفتار انسان را از لحاظ عقلانی پذیرفته و به تشریح این موارد می پردازند.
بنابراین، هرچند که نظریه انتخاب عقلانی بر این است که افراد در تصمیم گیری هایشان از منطق استفاده می کنند، اما در بازیابی کامل و جامع تمامی اطلاعات و عوامل مؤثر ممکن است نادرست باشد و تأثیرگذاری عوامل غیرعقلانی نیز را نادیده بگیرد.
مطالب مرتبط: اقتصاد رفتاری چیست؟ راهنمای قطعی اقتصاد رفتاری
۱۲. نظریه ساخت گرایی اجتماعی
نظریه برساخت گرایی اجتماعی توسعه ای از نظریه زمینه ای است که از داده های قابل مشاهده همراه با تجربیات ذهنی برای درک رفتار فردی و اجتماعی انسان استفاده می کند. این نظریه شامل کاوشی در راه هایی است که مردم برای شکل دادن و سازماندهی ساختارها و سیستم های اجتماعی خود، معنای مشترک را توسعه می دهند.
نظریه ساختگرایی اجتماعی معتقد است که علت اصلی رفتارها و اعمال اجتماعی در انسانها وابسته به تعاملات اجتماعی و برداشتهای فردی از جهان اجتماعی است.بر اساس این نظریه، مفهومها و نمادهای اجتماعی توسط افراد به وجود میآید و تحت تاثیر تعاملات اجتماعی مورد تغییر و تاثیر قرار میگیرند.
همچنین نظریه ساختگرایی اجتماعی معتقد است که برخلاف نظریههای مورال و تنظیمهای اجتماعی بیش از حد به لزوم وجود الگوها و قوانین و اجتماعیات ثابت تاکید نمیکند و به جای آن تاکید دارد که هر نوع انجام واقعیت به نوع نگرشی که فرد نسبت به واقعیت دارد بستگی دارد. به عنوان مثال، نظریه ساختگرایی اجتماعی معتقد است که ترس، عشق، خشم و سایر احساسات و جوانب اجتماعی بیشتر نتیجه فرایندهای ذهنی فرد است تا خصوصیات ثابت در فرد و یا عواقب صریح قراردادها و شرایط اجتماعی. این نظریه ایده را مطرح میکند که آدمیان در طول زمان و در تعامل با دیگران نگرشی متفاوت نسبت به واقعیتها و جهان اطراف خود پیدا میکنند و بر اساس این نگرشهای خاص خود، رفتار میکنند.
این نظریه از طریق استفاده از تحلیل دادههای اجتماعی و نظرسنجیها و مصاحبههای روانشناختی برای کشف این که چگونه مفاهیم اجتماعی و نمادهای مثبت و منفی ایجاد و تغییر میکنند، ارائه شده است. این نظریه درک بهتری از رفتار فردی و اجتماعی ارائه میدهد و نقش جو و محیطهای اجتماعی در تشکیل رفتارهای فردی را بیشتر مورد توجه قرار میدهد.
۱۳. نظریه تبادل اجتماعی
تئوری تبادل اجتماعی روشی را که افراد از تحلیل هزینه و فایده در روابط بین فردی استفاده می کنند، ارزیابی می کند. بر اساس این نظریه، هر فردی مایل است منافع روابط خود را به حداکثر برساند و ریسک را به حداقل برساند، در حالی که منافعی را که دریافت کرده است متقابلاً انجام دهد. تئوری تبادل اجتماعی همچنین ادراک قدرت را بر اساس این پویاییها و روشی که دسترسی به منابع شخصی میتواند بر آنها تأثیر بگذارد را بررسی میکند.
این تئوری بر این اصل تمرکز میکند که روابط اجتماعی بین افراد در اساس انتظارات صرف و نفعی است. افراد وقتی در رابطه با یکدیگر به دیگری کمک میکنند یا از دیگری دریافت میکنند، انتظار دارند که در آینده خود نیز کمکی دریافت کنند یا بهرهای ببرند.
تئوری تبادل اجتماعی بر این اصل مبنی است که افراد در ارتباط با یکدیگر، به جای حس دوستی یا علاقه شخصی، بیشتر خطاب به منافع مشترک و منابع مشترک هستند. به عنوان مثال، افراد ممکن است با یکدیگر همکاری کنند چون از این کار منافع اقتصادی مشترکی بدست میآورند. به همین ترتیب، افراد میتوانند در روابط خود از یکدیگر استفاده کنند و منافع شخصی خود را به حداکثر برسانند.
تئوری تبادل اجتماعی این ایده را نیز مطرح میکند که افراد کاملاً آگاهانه در تصمیمگیریهای خود عمل میکنند و تمام انتخابهایشان بر اساس تحلیل هزینه و فایده صورت میپذیرد. این تحلیل شامل ارزشیابی هزینههای مرتبط با رفتار مورد نظر و بهرههای ممکن از آن است.
به کمک این تئوری، میتوان بهتر درک کرد که چرا افراد تصمیم میگیرند در روابط خود به چه صورت رفتار کنند و چرا روابطی به نفع هر دو طرف توسعه مییابد. علاوه بر این، این تئوری میتواند به تبیین مشکلات بین فردی کمک کند و به بهبود ارتباطات اجتماعی بین افراد کمک کند.
۱۴. نظریه یادگیری اجتماعی
نظریه یادگیری اجتماعی که به عنوان نظریه شناختی اجتماعی نیز شناخته می شود، معتقد است که افراد با تماشای دیگران در محیط خود می آموزند که چگونه رفتار کنند. پس از مشاهده افراد دیگر، فرد رفتار خود را بر اساس آنچه دیده است مدل می کند. بر اساس این نظریه، اگر این رفتارهای جدید تقویت شوند، ادامه خواهند داشت.
در واقع، این نظریه اعتقاد دارد که یادگیری به وسیله تماشای دیگران و تقلید از آنها صورت می گیرد. افراد از طریق مشاهده و تجربه زندگی شخص دیگری، نحوه رفتار، استراتژی ها، و مهارت ها را یاد می گیرند. عملکرد افراد نیز توسط نتایج رفتار خود و دیگران تقویت می شود. بنابراین، اگر رفتاری مثبت و تقویت شود، افراد بیشتر به آن رفتار تمایل خواهند داشت و در مقابل اگر رفتار منفی تقویت شود، افراد کمتر به آن رفتار روی می آورند.
به عنوان مثال، فرض کنید یک نوجوان دیده که یکی از دوستانش موفقیت زیادی در درس های تحصیلی داشته است و برتری های بسیاری کسب کرده است. این نوجوان ممکن است تصمیم بگیرد که رفتار دوستش را مدل کند و به تلاش بیشتری در درس ها بپردازد. اگر او نیز موفق شود و نتایج مثبتی ببیند، تمایل بیشتری برای ادامه یادگیری خواهد داشت.
نظریه یادگیری اجتماعی همچنین تأکید دارد که فرد با توجه به خصوصیات انفرادی خود نیز رفتار خود را تغییر می دهد. به عنوان مثال، یک فرد ممکن است در حالتی که خودش با دیگران متفاوت است، تصمیم بگیرد که رفتار خود را متفاوتی نسبت به دیگران انتخاب کند.
این نظریه توسط آلبرت باندورا به طور وسیعی در مطالعه رفتار انسانی و یادگیری مورد استفاده قرار می گیرد. این نظریه بیان می کند که تماشای دیگران و تقلید از آنها نیز به عنوان یکی از اصول اساسی یادگیری شناخته می شود.
مرتبط: مهارت های یادگیری: تعریف و مثال
۱۵. نظریه فراشخصی
نظریه فراشخصی مطالعه رفتار انسان را با سایر عناصر تجربه مانند فلسفه، معنویت و آگاهی ترکیب می کند. این چارچوب اغلب بر روی اعمالی مانند تمرکز حواس و مراقبه تاکید دارد.
نظریه فراشخصی اولین بار توسط کارل روجرز، روانشناس رفتاری و مشاور اولیه، در دهه ۱۹۶۰ معرفی شد. او معتقد بود که فرد در تجربههای خود شرکت میکند و این تجربههای فردی بر تحول و تکامل او تأثیر میگذارد.
روجرز باور داشت که انسانها دارای عزت نفس غالبی هستند و به طور طبیعی به سمت رشد و تحول میروند. او باور داشت که در طول زندگی، انسانها سعی میکنند تازهترین وجوه زندگی خود را بیان کنند و خودشان را بهترین نسخه ممکن از خودشان تجربه کنند.
نظریه فراشخصی به انسانها کمک میکند تا اعمال و تمرینهایی که باعث رشد و توسعهشان میشوند را انتخاب کنند. این در حالی است که بیان میدارد هدف فرد به عنوان یک “خود واقعی”، نیازها و ارزشهایش است.
در این نظریه، مشاور معتقد است که این هدفهای فردی واقعی را درک کند و از روشهایی مانند تمرکز و مراقبه استفاده کند تا این اهداف را در زندگی روزمره ترجمه کند. این روشها میتوانند به فرد کمک کنند تا درک بهتری از خود، روابط با دیگران، و زندگی عمومی خود پیدا کند.
از جمله مفاهیم کلیدی نظریه فراشخصی عبارتند از:
- خود واقعی: شناخت نیازها، ارزشها و آرزوهای اصلی فرد
- تمرکز: تمرکز بر تجربههای حال حاضر و درکِ تمام جوانب آنها
- مراقبه: نظارت کردن بر تفکرات و عواطف خود و تجزیه و تحلیل آنها
- درگیری خداوندی: اعتقاد به ارتباط فعال میان خود و قدرت روحانی یا خداوند
- روابط بین فردی: برقراری روابط صمیمی و ارتباطات موثر با دیگران
نظریه فراشخصی مفهومی کامل درباره نحوه شخصیت شکوفا و رشد فردی است و به فرد کمک میکند تا از وضعیت فعلی خود بهترین استفاده را برده و به شکل بهتری به مسائل روزمرهاش نگاه کند
و بخوانید: