۱۴ راهبرد حل مسئله موثر

تمرین راهبردهای مختلف حل مسئله می‌تواند به متخصصان کمک کند تا راه‌حل‌های کارآمدی را برای چالش‌هایی که در محل کار و زندگی روزمره با آن‌ها مواجه می‌شوند، توسعه دهند. هر صنعت، کسب‌وکار و شغلی چالش‌های منحصر به فرد خود را دارد، به این معنی که کارکنان ممکن است استراتژی‌های مختلفی را برای حل آن‌ها اجرا کنند. اگر علاقه مند به یادگیری نحوه حل مؤثرتر مشکلات هستید، درک چگونگی اجرای چندین استراتژی رایج حل مسئله ممکن است برای شما مفید باشد.

در این مقاله از ایوسی، راهبردهای حل مسئله را مورد بحث قرار می‌دهیم، دلیل اهمیت آنها را به اشتراک می‌گذاریم و چندین نمونه از راهبردهای حل مسئله را که می‌توانید امتحان کنید، فهرست می‌کنیم.

راهبردهای حل مسئله چیست؟

استراتژی حل مسئله طرحی است که برای یافتن راه حل یا غلبه بر یک چالش استفاده می شود. هر استراتژی حل مسئله شامل مراحل متعددی است تا دستورالعمل های مفیدی را در مورد چگونگی حل یک مشکل تجاری یا چالش صنعتی به شما ارائه دهد. حل مؤثر مشکل مستلزم آن است که مشکل را شناسایی کنید، فرآیند مناسب را برای نزدیک شدن به آن انتخاب کنید و برنامه ای متناسب با موضوع خاصی را که می خواهید حل کنید دنبال کنید.

مطالب مرتبط: ۵ مرحله برای ایجاد یک فرآیند حل مسئله (به علاوه نکات)

چرا درک راهبردهای متعدد حل مسئله مهم است؟

درک چگونگی عملکرد انواع راهبردهای حل مسئله مهم است زیرا مشکلات مختلف معمولاً نیاز دارند که به روش های مختلف به آنها نزدیک شوید تا بهترین راه حل را بیابید. با تسلط بر چندین استراتژی حل مسئله، می توانید در صورت مواجهه با چالش های آینده، به طور موثرتری برنامه اقدام مناسب را انتخاب کنید. این می تواند به شما کمک کند مشکلات را سریعتر حل کنید و مهارت های تفکر انتقادی قوی تری را توسعه دهید.

مطالب مرتبط: ۱۰ راه برای بهبود مهارت های خلاقانه در حل مسئله

۱۴ نوع راهبرد حل مسئله

در اینجا چند نمونه از راهبردهای حل مسئله وجود دارد که می توانید با استفاده از آنها تمرین کنید تا ببینید کدامیک در موقعیت های مختلف برای شما بهترین کار را دارد:

۱-مشکل را تعریف کنید

صرف زمان برای تعریف یک چالش بالقوه می تواند به شما کمک کند تا عناصر خاصی را شناسایی کنید تا برنامه ای برای حل آنها ایجاد کنید. تفکیک حوزه‌های مختلف و راه‌حل‌های بالقوه برای یک مشکل می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید چالش چقدر می‌تواند گسترده باشد و چه استراتژی‌هایی را برای حل آن باید در نظر بگیرید.

برای مثال، شرکتی با نرخ جابجایی کارکنان بالا ممکن است بر استخدام سریع کارکنان جدید تمرکز کند تا مشکل فوری کمبود کارکنان را حل کند. اگر مدیر استخدام وقت بگذارد تا مشکل را تعریف کند، ممکن است متوجه شوند که دلیل نهایی کمبود کارکنان این است که سیستم حضوری آنها سازگاری با فرهنگ شرکت را برای استخدام کنندگان جدید چالش برانگیز می کند. با این دانش، مدیر استخدام ممکن است منابع بیشتری را برای ایجاد یک فرآیند کارآمدتر و خوشایندتر برای افزایش حفظ کارکنان اختصاص دهد.

۲. مشکل را تجسم کنید

اگر از نزدیک با آن درگیر باشید، ممکن است هنگام ارزیابی دامنه کامل یک مشکل یا موقعیت، احساس چالش کنید. در این موارد، سعی کنید با صرف زمان برای تمرکز بر هر عنصر، مشکل را تجسم کنید.

به عنوان مثال، اگر در حال تعمیر چاپگری در دفتر خود هستید که به درستی کار نمی‌کند، می‌توانید اجزای مختلف چاپگر مانند سینی کاغذ یا کارتریج‌های جوهر را برای تعیین مشکل اصلی تجسم کنید. هنگامی که این مورد را شناسایی کردید، ممکن است مشکل شما بسیار راحت تر حل شود.

۳. نمودار مسئله را رسم کنید

در حالی که تجسم مشکل می تواند مفید باشد، اگر بتوانید آن را ببینید، ممکن است درک یک مشکل پیچیده تر آسان تر باشد. سعی کنید یک تصویر یا نمودار بکشید تا به شما کمک کند موقعیت را نشان دهید. به عنوان مثال، اگر می خواهید سرعت توسعه و فروش محصول را تیم خود بهبود بخشید، می توانید چندین مرحله از این فرآیند را برای کمک به شناسایی زمینه های بالقوه بهبود نشان دهید.

مطالب مرتبط: ۱۰ مهارت اساسی تفکر انتقادی (و نحوه بهبود آنها)

۴. مشکل را به قطعات کوچکتر تقسیم کنید

تجزیه مشکلات بزرگتر به قطعات یا مراحل کوچکتر ممکن است مفید باشد. این به شما امکان می دهد تا روی حل هر بخش کوچکتر مشکل به صورت جداگانه تمرکز کنید، که ممکن است قابل کنترل تر باشد. با شناسایی الزامات حل این مشکل شروع کنید.

می توانید از خود بپرسید که در تلاش برای انجام چه چیزی هستید و باید بر چه موانعی غلبه کنید. فهرستی از هر کار مرتبطی که به آن فکر می کنید تهیه کنید. سپس هر مرحله را با فهرست کردن آنها به ترتیب زمانی که باید انجام شوند، سازماندهی کنید. در نهایت، با تعیین وظایف مختلف به تک تک اعضای تیم خود، فهرست را تقسیم کنید.

۵. مشکل را دوباره تعریف کنید

اگر به نظر می رسد که مشکل واقعاً غیر قابل حل است، دوباره آن را تعریف کنید. برای مثال، اگر کسب‌وکاری که برای آن کار می‌کنید می‌خواهد محصول خاصی را توسعه دهد، و برای انجام این کار به منابع اضافی نیاز دارد، ممکن است مشکل را با پرسیدن اینکه چرا کسب‌وکار در وهله اول می‌خواهد این محصول را توسعه دهد، دوباره تعریف کنید.

ممکن است متوجه شوید که کسب و کار شما می خواهد این محصول را توسعه دهد زیرا تقاضای مصرف کنندگان زیادی برای آن وجود دارد. به جای تمرکز بر اینکه چگونه کسب‌وکار می‌تواند آن محصول خاص را ایجاد کند، ممکن است تشخیص دهید که شناسایی محصول دیگری با تقاضای بالای مصرف‌کننده که کسب‌وکار شما منابع تولید آن را دارد، کارآمدتر است.

۶. اطلاعات مربوط به مشکل را جمع آوری و سازماندهی کنید

یک اقدام خاص ممکن است مشکلی ایجاد کند که به مرور زمان تقویت می شود. جمع‌آوری اطلاعات در مورد مشکل و سازماندهی آن در نمودار، جدول یا فهرست می‌تواند به شما در شناسایی الگوی اساسی کمک کند.

برای مثال، اگر می‌خواهید طول عمر لپ‌تاپ‌هایی را که یک شرکت تولید می‌کند پیش‌بینی کنید، ممکن است داده‌هایی را از مشتریانی که در سال گذشته مشکلاتی را با لپ‌تاپ خود گزارش کرده‌اند جمع‌آوری کنید. سپس می‌توانید از نموداری برای طبقه‌بندی سن لپ‌تاپ‌ها و میزان جدی بودن مشکلاتی که مشتریان گزارش کرده‌اند استفاده کنید تا به شما کمک کند میانگین طول عمر یک لپ‌تاپ را مشخص کنید.

مرتبط: ۶ روش جمع آوری داده ها (با انواع و مثال ها)

۷. به عقب کار کنید

گاهی اوقات بهترین راه برای حل یک مشکل این است که برای حل آن به عقب کار کنید. اگر برای یافتن علت اصلی مشکل نیاز به بازسازی رویدادهای خاص دارید، این می تواند مفید باشد. به عنوان مثال، یک خودروساز ممکن است بخواهد خودرویی تولید کند که بهتر از جدیدترین مدل رقیب خود باشد. برای انجام این کار، آنها ممکن است خودروی رقیب خود را مهندسی معکوس کنند تا تعیین کنند چگونه آن را توسعه داده اند. سپس آن‌ها می‌توانند مراحلی را که رقیبشان برای ایجاد وسیله نقلیه جدیدی که حتی بهتر است انجام داده است، تکرار کنند.

۸. از روش کیپلینگ استفاده کنید

روش کیپلینگ که از شعر رودیارد کیپلینگ “من شش مرد صادق را خدمت می کنم” نامگذاری شده است، یک سیستم محبوب برای تعریف مشکلات است. این شش سؤال مهم را برجسته می کند که می توانید دفعه بعد که برای غلبه بر یک چالش نیاز دارید بپرسید. این شش سوال عبارتند از:

• مشکل چیه؟

• چرا مشکل مهم است؟

• مشکل از چه زمانی به وجود آمد و چه زمانی باید حل شود؟

• مشکل چطور پیش آمد؟

• مشکل از کجا رخ می دهد؟

• مشکل چه کسانی را تحت تاثیر قرار می دهد؟

پاسخ به هر یک از این سوالات می تواند به شما کمک کند تا بتوانید مراحل بعدی را برای حل آن بردارید.

۹. از تجربیات گذشته خود استفاده کنید

وقت بگذارید و در نظر بگیرید که آیا در گذشته با وضعیتی مشابه با مشکل فعلی خود مواجه شده اید یا خیر. این می تواند به شما کمک کند بین رویدادهای مختلف ارتباط برقرار کنید. از خود بپرسید که چگونه به موقعیت قبلی نزدیک شده اید و آن راه حل ها را با مشکلی که در حال حاضر سعی در حل آن دارید، تطبیق دهید.

برای مثال، شرکتی که سعی دارد خط تولید لباس جدیدی را به بازار عرضه کند، ممکن است تاکتیک‌های بازاریابی را که قبلاً استفاده کرده‌اند، مانند تبلیغات مجلات، کمپین‌های تأثیرگذار یا تبلیغات رسانه‌های اجتماعی در نظر بگیرد. با تجزیه و تحلیل اینکه چه تاکتیک هایی در گذشته موثر بوده اند، می توانند دوباره یک کمپین بازاریابی موفق ایجاد کنند.

۱۰. یک تسهیل کننده بیاورید

اگر می‌خواهید مشکل پیچیده‌ای را با گروهی از افراد دیگر حل کنید، آوردن یک تسهیل‌کننده می‌تواند به افزایش کارایی شما و میانجی‌گری همکاری شما کمک کند. داشتن یک شخص ثالث بی طرف می تواند به گروه شما کمک کند تا در وظیفه خود باقی بماند، روند را مستند کند و مکالمه معنادارتری داشته باشد. دعوت از یک تسهیل کننده را برای جلسه بعدی گروه خود در نظر بگیرید تا به شما در ایجاد راه حل های بهتر کمک کند.

مرتبط: ۳ فعالیت حل مسئله برای تیم سازی

۱۱. رویکرد آزمون و خطا را در نظر بگیرید

اگر مشکل شما چندین راه حل دارد و سعی می کنید بهترین راه حل را پیدا کنید، استفاده از روش آزمون و خطا ممکن است مفید باشد. فهرستی از چندین راه حل بالقوه تهیه کنید و سپس آنها را یکی یکی امتحان کنید. در حین حرکت یادداشت برداری کنید تا زمانی که آزمایشات خود را کامل کردید، چیزی برای ارجاع داشته باشید. سپس از این اطلاعات برای تعیین موثرترین راه حل استفاده کنید.

مطالب مرتبط: مهارت های تحلیلی: تعاریف و مثال ها

۱۲. یک ماتریس تصمیم برای ارزیابی ایجاد کنید

اگر چندین راه حل برای یک مشکل ایجاد می کنید، ممکن است لازم باشد که بهترین راه حل را تعیین کنید. ماتریس تصمیم می تواند ابزاری عالی برای کمک به شما در نزدیک شدن به این کار باشد زیرا به شما امکان می دهد راه حل های بالقوه را رتبه بندی کنید. برخی از عواملی که می توانید هنگام رتبه بندی هر راه حل بالقوه تجزیه و تحلیل کنید عبارتند از:

• به موقع بودن

• خطر

• مدیریت پذیری

• هزینه

• عملی بودن

• اثربخشی

پس از اینکه تصمیم گرفتید چه عواملی را باید در نظر بگیرید، از آنها برای رتبه بندی هر راه حل بالقوه با اختصاص مقدار وزنی ۰ تا ۱۰ در هر یک از این حوزه ها استفاده کنید. به عنوان مثال، یک راه حل ممکن است نمره ۱۰ را در ضریب بهنگام دریافت کند، زیرا تمام الزامات را برآورده می کند، در حالی که راه حل دیگر ممکن است تنها هفت را دریافت کند.

هنگامی که هر یک از راه حل های بالقوه خود را بر اساس این عوامل رتبه بندی کردید، تعداد کل امتیازهای دریافتی هر راه حل را با هم جمع کنید. راه حلی که بیشترین امتیاز را دارد باید مهمترین معیارها را داشته باشد.

بیشتر بخوانید: نحوه استفاده از ماتریس تصمیم

۱۳. از همسالان خود کمک بخواهید

گرفتن نظرات از همسالان خود می تواند شما را در معرض دیدگاه های جدید و راه حل های منحصر به فرد قرار دهد. دوستان، خانواده ها یا همکاران ممکن است تجربیات، ایده ها و مهارت های مختلفی داشته باشند که می توانند به شما کمک کنند تا بهترین راه حل را برای مشکل خود پیدا کنید.

در نظر بگیرید که از طیف متنوعی از همکاران یا همسالان خود بخواهید که اگر در موقعیت شما بودند چه کاری انجام می دادند. حتی اگر در نهایت یکی از پیشنهادات آنها را قبول نکنید، گفتگو ممکن است به شما کمک کند تا ایده های خود را پردازش کنید و به راه حل جدیدی برسید.

مطالب مرتبط: ۲۵ تکنیک طوفان فکری برای الهام گرفتن از تیم

۱۴. از مشکل فاصله بگیرید

اگر مشکلی که روی آن کار می کنید نیازی به راه حل فوری ندارد، برای مدت کوتاهی از آن فاصله بگیرید. شما می توانید این کار را به معنای واقعی کلمه با پیاده روی برای کمک به پاک کردن ذهن خود انجام دهید یا به صورت مجازی با کنار گذاشتن مشکل برای چند روز تا زمانی که آماده باشید دوباره به آن نزدیک شوید. زمانی که به خود استراحت دهید، ورزش کنید و از سلامتی خود مراقبت کنید، می تواند حل مشکل را آسان تر کند، زیرا ممکن است احساس انرژی و تمرکز کنید.