بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

تعصب فرصت سوزی را به همراه دارد / ۱۰ راه کاربردی مقابله با تعصب

غرور

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

چندین ماه پیش به واسطه دوستی، وارد کار اقتصادیِ جدیدی شدم؛ اگرچه این در این کار در ابتدا سودی اندک را برداشت کردیم، اما در ادامه با توجه به عدم تطبیق شرایط این کار با اوضاع فرهنگی، اقلیمی و … کشور و مردم، رشد اقتصادی در این کار به طور کامل متوقف شد.

از آنجا که من در این کار وقت و تلاش قابل توجهی را صرف کرده بودم، رها کردن این کار برایم سخت و ناگوار بود؛ اما با بررسی‌های به عمل آمده و مشاهده‌ی مشکلات جدیِ پیش رو، فهمیدم که ورود به این کار از ابتدا اشتباه بوده و دریافتم که بهترین کار برآیم رها کردن این حرفه و ورودم به فعالیت یا فعالیت‌های دیگر است.

اما از آنجا که دوست من به همان میزانِ من و یا حتی بیشتر، در آن کار تلاش و فعالیت کرده بود و از طرفی نگاهی متعصبانه در این کار برایش ایجاد شده بود، نه تنها حاضر به بررسی مشکلات پیش روی این کار نشد، بلکه حتی حاضر به پذیرش هیچ یک از موانع واقعی پیش رو و اشتباه بودن این انتخاب از همان ابتدا هم نشد؛ از این رو، دوست من در آن کار ماند و هم اکنون نیز که بعد از گذشت چندین ماه که شاهد هیچ گونه بازخورد مثبت و بهبودی در روند رشد اقتصاد نبود، کماکان در تلاش و تکاپو برای رشد و موفقیت است.

تعصب فرصت سوزی را به همراه دارد

تعصب چیست؟

تعصب از رفتارهای ناپسندی است که در دسته‌ی رذایل اخلاقی قرار می‌گیرد و به معنای طرفداری غیر منطقی و غیر اصولی از شخص، گروه یا عقیده‌ای است؛ اگرچه در متون دینی تعصب را به دو نوع تعصب پسندیده – یا همان غیرت – و تعصبِ ناپسند تقسیم کرده‌اند؛ اما نوع دوم آن در ادبیات محاوره‌ای و روزمره‌ی امروز بیشتر مورد استعمال قرار می‌گیرد.

افراد متعصب معمولاً به صورت افراطی و ناپسندی بر روی چیزی خاص اصرار و پافشاری و سرسختی می‌کنند و نه تنها حاضر به پذیرش موارد خلاف آن نیستند، بلکه حتی به خود اجازه بررسی و تحقیق در مورد موارد غیر از موضوع مورد تایید‌شان هم نمی‌دهند. متاسفانه این رفتار جاهلانه در جوامع مدرن امروزی کماکان بسیار زیاد به چشم می‌خورد.

البته افراد متعصب که در جوامع سنتی و یا مذهبی بیشتر به چشم می‌خورند غالباً نسبت به سایر جوامع خشک‌اندیش، سخت‌گیر، جانب‌دار و دُگم‌تر هستند.

البته منظور از پاراگراف فوق، زیر سوال بردن چنین جوامعی نیست، بلکه صرفا به حقیقی اشاره دارد که فارغ از درست یا نادرست بودنشان عموما از برخی عقاید از پیش تعریف شده نشأت می‌گیرد. والّا باید به این نکته نیز توجه شود که اتفاقا در عمده‌ی موارد دین نیز این رفتار را مردود می‌داند؛ چه اینکه امام علی نیز در نهج‌البلاغه [خطبه قاصعه] تعصب غیر منطقی را عامل انحراف و بدبختی می‌خواند و یا در قرآن موارد بسیار زیادی از تعصب‌ها آورده و مورد مذمت قرار داده شده است؛ مواردی همچون:

  • تعصب در مخالفت با حق تعالی [سوره نوح / آیه ۷]
  • تعصب به خدایان و بت‌ها [سوره نوح / آیه ۲۳]
  • تعصبی که عامل انحراف اعراب بود [سوره بقره / آیه ۱۷۰]
  • تعصب قوم عاد به آداب و رسوم نیاکان‌شان [سوره اعراف / آیه ۷۰]
  • تعصب و لجاجت قوم فرعون در برابر معجزاتِ حضرت موسی [سوره یونس / آیه ۷۸]
  • تعصب در تقلید کورکورانه از پدران و آباء و اجداد خود [سوره انباء / آیه ۵۲ و ۵۳]
  • تعصب در بت‌پرستی لجوجانه‌ی قوم نمرود [سوره شعرا / آیه ۷۲، ۷۳ و ۷۴]
  • تعصب و نقشش در ادامه‌ی کفر [سوره زخرف / آیه ۲۳]
  • تعصب‌های جاهلی در حدیبیه [سوره قتح / آیه ۲۶]
  • تعصب مشرکان در عصر جاهلیت [سوره شعرا / آیه ۱۹۸ و ۱۹۹]
  • تعصب‌هایی که منجر به برتری‌جویی نابجا می‌شود [سوره بقره / آیه ۱۱۳]
  • تعصب و اتهام جنون زدن به پیامبران الهی [سوره صافات / آیه ۳۶]
    و …

البته تعصب می‌تواند در ردِ موضوعی خاص نیز برقرار باشد.

تعصب از کجا به وجود می‌آید؟

در اثر بعضی از عواملی همچون احساس توانگری و قدرت – چه در مال و ثروت و چه در توانایی‌های جسمی – خودپسندی، تکبر و احساس خود بزرگ بینی، شخصیت زدگی، نادانی و جهل، زیاده روی و یا تفریط در دوستی‌ها و دشمنی‌ها به وجود می آید؛ و هر یک از این عوامل می‌تواند مانعی برای رعایت انصاف در فرد گشته و او را از هر گونه عدالت و انصافی دور کند.

شغل نامناسب

برای موفقیت و پیروزی تعصب را کنار بگذارید

یکی از مشکلات افراد ناموفق که می‌تواند مانع اصلی در رشد و پذیرش فرصت‌های پیش روی آنها شود همین تعصب است که موجب می شود شخص بدون بررسی و تحقیق در موردی خاص، آن را به راحتی کنار گذاشته و یا بدون هرگونه بررسی دقیق وارد کاری شود که پایان مناسبی برای آن ندارد.

پس اگر شما از آن دسته از افرادی هستید که در در مورد داده‌های فکری خود سخت گیر و متعصبانه عمل می‌کنید؛ لازم است در قدم اول خود را از این حالات درونی تا حد امکان دور کنید و در زمانی که برای شما مسائل و راهکارهای جدیدی پیش شما قرار می‌گیرد بدون هرگونه قشری‌گری و خشک‌اندیشی آن را مورد بررسی و تحقیق قرار دهید، تا در صورتی که وفق مراد شما و اهداف‌تان است وارد آن کار شوید و اگر مطابق خواسته‌های واقعی شما نمی‌باشد از آن کار خود را دور کنید.

نشانه‌های یک فرد متعصب

در خصوص چیستی تعصب، و نشانه‌هایی که مؤید تعصب در یک فرد باشد، مطالب زیادی بیان شده است؛ اما آنچه که غالب متخصصین بر آن توافق دارند، چهار نشانه اهل تعصب است و آن اینکه:

۱- غلیان در باورها در رفتار و گفتار

آنچه که در اشخاص متعصب کاملا محرز است غلبه‌ی باورمندی بر عقاید و باورهای آنها بر آگاهی‌شان نسبت به این باورها بسیار بیشتر است. آنها بیشتر از آنکه بدانند, بشناسند و بخوانند، باورمند هستند و آن اندازه که اقیانوسِ باورهای‌شان سرشار و پر است، کاسه‌ی کوچک دانش‌شان پر نیست.

از همین رو است که افراد متعصب، بیشتر از دانش، گرایش دارند و بیشتر از آنکه عقیده ‌شناس باشند، عقیده‌پرست هستند. آنها حاضرند در راه عقیده‌شان جان بدهند، ولی چندان حاضر نیستند درباره عقیده‌شان مطالعه و افزایش آگاهی داشته باشند و یا اینکه از سایرین سوال کنند.

و از همین رو است که آنها بسیار تمایل دارند آنچه را که می‌دانند، در گوش دیگران نیز فرو کنند، ولی به هیچ وجه قادر نیستند همدلانه در سخن سایرین اندیشه و فکر کنند.

باورها در غیبت دانش‌ها، از سنگ و چوب، بت می‌سازند و از زمین و زمان، مقدسات.

۲- ناآشنایی با دیگران

معمولاً افراد متعصب شناختی ژرف و عمیق از سایرین و باورهای‌ آنها ندارند. و بی‌خبری از اندیشه‌ها، عقاید و باورهای دیگران سبب دلبستگی بیشتر آنها به او آنچه که دارند می‌شود.

و از همین رو نیز است که هر چه انسان‌ها با شهرها و کشورهای بیشتر و بزرگ‌تری آشنا شوند، دلبستگی کمتر و کمتری به روستای کوچک خود در درونشان باقی خواهد ماند.

۳- همسانی در منش‌ها و روش‌ها

افراد متعصب هر دین و آیین و عقیده‌ای که داشته باشند، در روش و منش بسیار همسان هستند؛ به این معنی که یک یهودی متعصب همان‌گونه درخصوص دیگران اندیشه و عمل می‌کند که یک مسیحی متعصب و یک آتئیست متعصب و یک کمونیست متعصب و ….

به این صورت که هیچ‌گاه افراد متعصب نمی‌توانند همدلانه در نظر و عمل دیگران نگریسته و همچنین در اندیشه و عمل خویش خصمانه یا حداقل خنثی و بدونِ پیش‌زمینه نظر اندازند.

همین‌طور روش‌های مقابله و دِگَرستیزی افراد متعصب هم بسیار شبیه به هم است. با اندک نظری خواهید دید که داعشی مسلمان و کمونیسم شوروی و صهیونیسم یهودی و خشونت‌گرای بودایی در برمه و فلان رهبر کلیسا در قرون وسطی در دوران جنگ‌های صلیبی، همه و همه روش و مشیی یکسان و شبیه به هم دارند، و این از آن رو است که دین، مسلک و عقیده‌ی اصلی و مشترک همه‌ی آنها تعصب است، نه اسلام یا یهودیت یا مسیحیت یا بودیزم یا کمونیسم یا ….

۴- شجاعت در بیرون؛ زبونی در درون

اشخاص متعصب به همان‌ میزان که در مواجهه‌ی با سایرین و اوضاع بیرونی، شجاع و خطرپذیر و جنگاور هستند، به همان میزان از تغییرات درونی و دگرگونی‌های درون‌زا ترس و واهمه دارند.

آنها دقیقا مثل چوب خشکی هستند که هیچ نرمی و انعطافی ندارند و به همین دلیل هم است که از کوچک‌ترین تَرَک و شکست هراس بسیار زیادی دارند و به همین خاطر هم کاملا غیورانه جلوی آن می‌ایستند. در واقع:

شجاعت و بی‌پروایی متعصب در تغییر دیگری است، نه در تغییر خود

راه‌های مقابه با تعصب

با نظر به آثار و پیامدهای منفیِ زیادی که تعصب برای فرد متعصب در بر دارد؛ لازم است تا به شیوه یا شیوه‌هایی این مشکل اخلاقی را از میان برداشت. که البته لازم است فردِ متعصب پذیرای این باشد که در برخورد با امور یا عقاید متعصبانه و اجوجانه برخورد می‌کند.

البته این موضوع کار راحتی نیست و حتی می‌توان گفت درمان تعصب بسیار دشوار است؛ چراکه عمدتا هیچ کس خود را متعصب نمی‌داند. عموما تعصب چیزی است که ما آن‌را همیشه در دیگران می‌بینیم و دیگران نیز آن‌را در ما!

اما به هر حال، برای مقابله با تعصب، می‌توان شیوه‌های زیر را در پیش گرفت:

توجه به ریشه های تعصب و از بین بردن آنها

یکی از کارآمدترین راه‌ها، این است که به واکاوی خود بپردازیم و دلایلی که سبب بروز تعصب شده‌اند را پیدا کنیم؛ اگر بتوانیم در این کار موفق شویم، قطعا خیلی قوی‌تر خواهیم توانست با تعصب و لجاجت خود روبرو شده و آن را کمرنگ و کمرنگ‌تر کنیم.

توجه به آثار زیان‌بار تعصب

یکی دیگر از شیوه‌هایی که می‌تواند برای یک فرد متعصب کارآمد باشد و احتمالا باعث بروز تلنگر نیز در او شود؛ این است که بتواند آثار زیان‌بار ناشی از تعصب خود را حسن کند و متوجه‌ی خسارت‌هایی که خود و دیگران (مهمتر خودش) از این آثار دیده‌اند بشود.

بدین صورت، فرد متعصب خیلی راحت‌تر خواهد توانست در مسیر مقابله با تعصب‌های خود قرار بگیرد و اقداماتی در جهت حذف این رفتار نامناسب خود داشته باشد. البته در این بین، اطرافیان نیز می‌توانند کمکی برای او بوده و به نحوی منعطف چشمان فرد متعصب را بر روی آثار زیان‌بارِ ناشی از تعصباتش باز کنند.

پذیرش تغییرات

شاید بتوان گفت بهترین شیوه در مقابله با تعصبات همین راهکار است که البته از عهده‌ی اکثر مردم نیز چندان بر نمی‌آید. پذیرش تغییر علاوه بر اینکه می‌تواند سدی قوی در برابر تعصبات کورکورانه ایجاد کند؛ شروعی بسیار عالی برای حرکت به سوی موفقیت‌ها و خروج از رکودها است. و آثارِ ناشی از پذیرش تغییر به مراتب بیشتر از آنی است که صرفا به این موارد محدود شود.

انصاف در برخورد

ایجاد نگاه منصفانه در امور و افکار و عقاید و …، روش دیگری است که می‌تواند انسان را به خود آورده و سبب شود تا به میزان قابل توجهی از لجاجت‌ها و تعصبات فرد بکاهد.

افزایش آگاهی

عمده‌ی تعصبات ناشی از ناآگاهی و تبعیت‌های کورکورانه است. پس اگر در صدد افزایش آگاهی خود بر بیاییم و با مطالعه و تحقیق و پژوهش‌ها بر میزان آگاهی خود بیافزاییم؛ با درکی که نبست به رفتارهای خود، دلایل بروزشان (موضوع اول)، و اثراتی که باقی می‌گذارند (موضوع دوم) پیدا می‌کنیم خیلی بهتر خواهیم توانست از تعصب‌ها و لجاجت‌های خود دل بکنیم.

ضمن اینکه افزایش آگاهی برای انسان دانسته‌ها و آورده‌هایی را خواهد داشت که بسیار برای او مؤثر و مفید خواهند بود. و خیلی زود همین دانسته‌ها و آوردهای مفید جایگزینی مناسب و البته دوست‌داشتی برای تعصبات خواهند شد.

مبارزه‌ی متقابل با متعصبان

اگرچه این روش باید توسط فردی ثانوی (غیر از خودِ فرد متعصب) صورت پذیرد؛ اما خیلی خوب می‌تواند درکِ نسبتا مفیدی را به فرد متعصب در خصوص اثرات زیان‌بار تعصب و رفتارهای نابخردانه و گاه مشمئز کننده‌ی او به خودش بدهد.

قطعا زمانی که فردی در مقابل ما، رفتاری مشابه به خودمان را مرتکب می‌شود؛ همچون آینه‌ای است که دقیقا چهره‌ی خود ما را با تمام زیبایی‌ها و زشتی‌هایش را به تصویر می‌کشد. و اگرچه شاید گاه با دیدن مواردی نامطلوب در آینه، ناراحت بشویم؛ اما به هر صورت باید بپذیریم که این زشتی و نازیبایی از طرف خودِ ما است و نه آینه.

هم‌ذات پنداری

راه دیگری که می‌تواند بر روی ذهن بیمارگونه‌ی افراد متعصب تاثیر گذاشته و سبب تغییر آنها شود، هم‌ذات‌پنداری است که این موضوع نیز خودش محصول چندین خصلت و مهارت می‌باشد.

در واقع هم‌ذات‌پنداری یکی از ضروری‌ترین فضیلت‌های انسانی در زیست جمعی به شمار می‌رود، و برای تقویتش راه‌های بسیاری پیشنهاد شده است؛ و از جمله این پیشنهادها، مطالعه‌ی رمان، دیدن فیلم‌های تأثیرگذار، گفت‌وگوی طولانی و البته مهربانانه و به دور از جدل با صاحبان افکار مختلف و … است.

اداره امور با قلب و مغز

اصولا افراد متعصب در برخوردهای خود چندان به تفکر و تعقل و یا احساسات پاکی که از دورنشان می‌تواند تراوش کند متوسل نمی‌شوند؛ بلکه آنها بیشتر به رفتارها و گفتارهایی متوسل می‌شوند که عمدتا از عادت‌های کورکورانه و بدون فکرِ آنها نشأت می‌گیرد.

پس اگر یک فرد متعصب بتواند در برخوردهای خود با هر فکر یا عمل، به قلب و مغز خود (بویژه قلب) رجوع کند، به احتمال زیاد می‌تواند منشاء افکار و رفتارهای خود را از منبعِ عادت به منابعِ موثر و کارآمدتری تغییر دهد که چندان میانه‌ای با تعصب و عملکردهای کورکورانه ندارند.

کمک گرفتن از مرادها

عمدتا اکثر افراد متعصب، مرادهایی دارند که به شدت مرید آن هستند. حال این مارد می‌تواند فردی در قید حیات باشد یا الگویی که پیشتر بدرود حیات گفته و …

به هر صورت، اگر بتوان مطالبی علیهِ تعصب یا رفتارهای تعصب گونه‌ای که فرد دارد را از سوی این اشخاص (مرادها) ارائه کنیم، به احتمال زیاد، اثرپذیری بسیار بیشتری خواهد داشت و احتمالا نتایج مثبتی را نیز در بر خواهد داشت. البته اگر مرادِ فرد در قید حیات و در دسترس باشد و خود برای این مهم اقدام کند، مطمئنا اثرپذیری‌اش به مراتب بیشتر خواهد بود.

مثلا آیات و روایاتی که در بالا در ذمِّ تعصب آورده شد، موارد خیلی خوبی برای افراد دین‌دارِ متعصب است و احتمالا بتواند تلنگری خوب را به آنها بزند.

البته این را نیز فراموش نکنید که گاه این مراد است که موجب کور شدن فرد و کشیده شدنش به تعصبات بی‌جا شده است؛ که در چنین شرایطی نمی‌توان چنین شیوه‌ای را در پیش گرفت.

ایجاد آشنایی جزئی و دقیق‌تر با دیگران

یک راه مجرب و بسیار نتیجه‌بخش برای درمان تعصب، آشنایی از نزدیک، دقیق و جزئی‌تر با سایرین است. انسان تا خانه‌های دیگران را از نزدیک نبیند، گمان می‌کند که خانه‌اش کاخ است و بسیار بزرگ؛ ولی همین‌که خانه‌های بیشتری را از نزدیک دید، خیلی بهتر چشمش به عیب‌های خانه‌ی خودش باز خواهد شد.

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

2 پاسخ

  1. آخ آخ، گفتی ها
    منم تا چند سال پیش همین طوری بودم
    توی یه کار کاملا احمقانه مونده بودم
    وهر چی دور و بریا می گفتن بیخیالش شو و ازش بیا بیرون و ازین حرفا. مگه حرف تو گوشم می رفت
    واقعا الان که بهش نگا می کنم خیلی پشیمونم که چرا جوونیم رو پا این کار احمقانه گذاشتم

    من به همه کسایی که بیخود و متعصبانه توی یه کار میمونن نصیحت می کنم که به عنوان یه برادر کوچکتر حرف منو گوش کنین و عمرتون رو تباه نکنین
    نمی گم از یه کاری بیرون رفتن و رفتن تو کار دیگه ای کار راحتیه
    ولی می گم اگه سختیش رو به جون بخری خداییش بعد از جند وقتی که دیگه تو کار جدیدیه جا بیافتی می بینی چقدر کار درستی کردی

    پس حتما حرف رو اویزه گوشت کن
    البته خب اگه الان کار خوبی داره که نوش جونت و محکم توش بمون دیگه
    ولی الانروی حرفم با اون تعداد زیادهاییه که همین طوری محکم و البته بدون فکر تو یه کاری می مونن و می مونن و می مونن تا فسیل بشن

    از ما گفتن بود ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *