“موفقیت شامل رفتن از شکستی به شکست دیگر بدون از دست دادن اشتیاق است.”
وینستون چرچیل – Winston Churchill
افراد مشهوری که شکست خوردند
همهی ما اسامی بسیاری از افراد مشهور را میدانیم. ما آنها را بارها و بارها شنیدهایم. اما چیزی که بیشتر مردم نمیدانند این است که چگونه این افراد موفق قبل از موفقیت، شکست خوردهاند. اجماع عمومی موفقیت در هنر، سرگرمی یا تجارت، مبارزات شخصی را در نظر نمیگیرد. تنها چیزی که میبینیم تجسم آن موفقیت از طریق هر خروجی است که شخصی به آن دست پیدا کرده است.
در حالی که روز به روز برای تحقق آرزوها و رویاهای خود تلاش میکنید، این را بدانید: “اگر مبارزه نباشد، پیشرفتی هم وجود ندارد.” اگرچه فردریک داگلاس (Fredrick Douglas) ممکن است این بیانیه را بیش از ۱۵۰ سال پیش بیان کرده باشد، اما این موضوعی است که برای همیشه صادق خواهد بود. ارگانیسمها، چه کوچک و چه بزرگ، همیشه برای بقا مبارزه کردهاند و برای پیشرفت در تمام طیفهای زندگی مبارزه کردهاند. پس ما چرا …
برای قبولِ بهتر آنچه که در بالا گفته شد، در اینجا لیستی از ۱۲ نفر از افراد مشهوری است که قبل از موفقیت شکست خوردهاند آورهد شده است؛ اینها افرادی بودند که در برابر مبارزات خود تسلیم نشدند. و افرادی هستند که استقامت کردند. آنها محدودیتهای امروزی خود را پشت سر گذاشتند، پیشرفتهایی داشتند و نامشان مترادف با موفقیت در زمینههای تحصیلی و کاری مربوطه شده است:
↓ ۱ – جیم کری – Jim Carrey
↓ ۲ – کیتی پری – Katy Perry
↓ ۳ – اپرا وینفری – Oprah Winfrey
↓ ۴ – جی زی – Jay-Z
↓ ۵ – جی.کی. رولینگ – J.K. Rowling
↓ ۶ – استیون کینگ – Stephen King
↓ ۷ – بیل گیتس – Bill Gates
↓ ۸ – هنری فورد – Henry Ford
↓ ۹ – سرهنگ سندرز – Colonel Sanders
↓ ۱۰ – توماس ادیسون – Thomas Edison
↓ ۱۱ – والت دیزنی – Walt Disney
↓ ۱۲ – سر جیمز دایسون – Sir James Dyson
۱ – جیم کری – Jim Carrey
همهی ما جیم کری را بهعنوان یک کمدی خندهآمیز میشناسیم که برخی از پردرآمدترین کمدیهای تمام دورانها مانند ماسک، خنگ و خنگتر و یس من، مرد کابلی و … را برای ما به ارمغان آورده است. اما، بیشتر ما داستان مبارزه کری را نمیدانیم. او در خانوادهای کم درآمد با پدری بزرگ شد که برای حفظ شغل تلاش میکرد. آنها آنقدر فقیر بودند که او مجبور شد در ۱۵ سالگی دبیرستان را رها کند و فقط برای کمک به خانواده به عنوان سرایدار شغلی پیدا کند.
در اولین استندآپ کمیک خود در باشگاهی به نام Yuk Yuk’s در تورنتو، او از صحنه هو شد و مورد تمسخر قرار گرفت. و بعداً نیز، زمانی که او برای سریال “شنبه شب زنده” برای فصل ۱۹۸۰-۱۹۸۱ تست داد، نتوانست این قسمت را دریافت کند.
با این حال، همه ما از موفقیت بعدی کری میدانیم. کری در مصاحبهای با اپرا وینفری در مورد نحوه استفاده از قانون جذب با نوشتن چکی به ارزش ۱۰,۰۰۰,۰۰۰ دلار (ده میلیون دلار) به منظور «خدمات بازیگری ارائه شده» که خودش برای خود کشیده بود صحبت کرد و بعداً چک را به مدت ۷ سال در کیف پول خود گذاشت تا اینکه ۱۰,۰۰۰,۰۰۰ دلار دریافت کرد. پرداخت برای کار او در برنامهی خنگ و خنگتر.
۲ – کیتی پری – Katy Perry
بسیاری از مردم نام کیتی پری را میشناسند، اما از تلاشهایی که او برای دستیابی به موفقیتی که در پی آن بود، و مشکلاتی که رنج میبرد، اطلاعی ندارند. پری کار خود را در اوایل زندگی آغاز کرد و پس از سال اول تحصیلی در سال ۱۹۹۹ دبیرستان را رها کرد و به دنبال خوانندگی رفت. در اصل، او یک خواننده انجیل بود و از والدینش که مسیحی متولد شده بودند، مسیر میگرفت.
در سال ۲۰۰۱ کیتی پری اولین آلبوم گاسپل خود را با Red Hill Records منتشر کرد که از نظر تجاری ناموفق بود. پس از فروش تنها ۲۰۰ نسخه از آلبوم او، شرکت ضبط فعالیت خود را متوقف کرد و متعاقباً از کار افتاد. پس از آن، پری به موسیقی عامهپسند تغییر رویه داد و به لس آنجلس رفت تا با تهیهکننده گلن بالارد ضبط کند.
در سال ۲۰۰۳ او با آیلند دف جم قرارداد امضا کرد این که قرارداد نیز فسخ شد. در سال ۲۰۰۴ او با Columbia Records قرارداد امضا کرد که به دنبال این بودند که او را به عنوان خواننده اصلی گروهی به نام The Matrix تبدیل کنند. با این حال، زمانی که کلمبیا رکوردز پروژه را در حدود ۸۰ درصد تکمیل کرد، این معامله شکست خورد.
پس از حذف شدن از سه برچسب، فکر میکنید که پری تسلیم شد. او این کار را نکرد. او به دنبال کردن حرفهاش، کارهای عجیب و غریب و خوانندگی پشتیبان ادامه داد تا اینکه در سال ۲۰۰۶ با گروه موسیقی تازهتأسیس کاپیتول قرارداد امضا کرد. در آنجا بود که او روی اولین تکآهنگ پرطرفدار خود، دختری را بوسیدم، کار کرد. و کار خود را به عنوان یک موفقیت تجاری آغاز کرد.
۳ – اپرا وینفری – Oprah Winfrey
اپرا شروع سختی در زندگی داشت. به عنوان دختر یک مادر نوجوان کم درآمد، شروع او چیزی جذابی نبود. اپرا میگوید در سالهای اولیه زندگیاش نه تنها شرایط زندگیاش سخت بود، بلکه همیشه مورد آزار جنسی، از سن ۹ سالگی، توسط پسر عمو، عمو و یکی از دوستان خانوادگیاش قرار میگرفت. اپرا در ۱۴ سالگی باردار شد، اما پسرش اندکی پس از تولد مرد.
با این حال، در سن ۱۴ سالگی، اپرا برای زندگی با پدرش، ورنون، در تنسی فرستاده شد. پدرش به او کمک کرد تا روی تحصیلاتش تمرکز کند و متعاقباً با یک بورسیه تحصیلی کامل در دانشگاه ایالتی تنسی در رشته ارتباطات پذیرفته شد. وینفری در دبیرستان و در دو سال اول تحصیلش در یک ایستگاه رادیویی محلی کارآموزی کرد و به ایجاد پایهای برای حرفهای در رسانه کمک کرد.
اما، حتی پس از استخدام اپرا در یک ایستگاه تلویزیونی محلی برای اخبار، همه چیز به این راحتی پیش نرفت. او توسط تهیه کننده اخراج شد زیرا او “ناشایست برای تلویزیون” بود و بعداً در ایستگاه دیگری در بالتیمور مشغول به کار شد. در نهایت، او میزبان یک برنامه گفتگوی محلی شد به نام “مردم صحبت میکنند”.
بعداً، در سال ۱۹۸۳، وینفری مجدداً به شیکاگو نقل مکان کرد تا یک برنامه گفتگوی کم رتبه ایستگاهی به نام AM Chicago را میزبانی کند. در عرض چند ماه، این نمایش از آخرین رتبه بندی، به بالاتر از داناهو، که در آن زمان نمایش شماره یک بود، رسید. این امر منجر به تغییر نام نمایش به نمایش اپرا وینفری شد که در سراسر کشور پخش شد.
۴ – جی زی – Jay-Z
جی زی از سنین پایین در نواختن مهارت داشت. اما صعود شهابسنگ او و تبدیل به ستاره شدن یک شبه اتفاق نیافتاد. او در مسیر موفقیت نهایی با موانع متعددی مواجه شد. به عنوان مثال، در سال ۱۹۹۵، زمانی که جی زی تلاش خستگیناپذیری برای دستیابی به یک رکورد داشت، حتی یک لیبل با او قرارداد امضا نکرد. این باعث شد که او شرکت ضبط موسیقی خود را به نام Roc-a-fella Records با شرکای Damon Dash و Kareem Biggs تأسیس کند.
پس از رد شدن توسط بسیاری از لیبلها، و در نهایت راهاندازی شرکت ضبط خود، جی زی به طور خستگیناپذیری تلاش کرد تا برای انتشار اولین آلبوم خود قراردادی را برای توزیع به امضا برساند. در نهایت، او با موفقیت با Priority مذاکره کرد و بعداً اولین آلبوم خود را با عنوان Reasonable Doubt منتشر کرد که در نهایت به پلاتینیوم رسید.
جی زی در طول جاده با شکستهای زیادی روبرو شد. این ناکامیها فقط در ابتدای کار او نبودند، بلکه شروع آن مقاومت عظیمی را که او برای رسیدن به موفقیت با آن روبرو شد، نشان میدهد. و حتی در اوج زندگی حرفهایاش، جی زی به اتهام زدن چاقو به شخصی در یک مهمانی انتشار رکورد متهم شد. او محاکمه شد، با اعتراف به بی گناهی، اما بعداً به یک بزه کیفری کمتر اعتراف کرد که منجر به سه سال حبس تعلیقی شد.
با توجه به اینکه ریشههای جی زی از پروژههای مسکن بروکلین، نیویورک سرچشمه میگرفت و در فقر شدید بزرگ شد، او با شکستها و موانع زیادی در زندگیاش روبرو شد. اما او هرگز تسلیم نشد. مهم نیست که چه اتفاقی برای او افتاده است، مهم نیست که با چه شکستهایی روبرو شده است، او به عنوان یک فرد رشد کرده و برای تبدیل شدن به فرد بهتری به بلوغ رسیده است.
۵ – جی.کی. رولینگ – J.K. Rowling
رولینگ یکی از الهام بخشترین داستانهای موفقیت زمان ما است. بسیاری از مردم او را به عنوان زنی که هری پاتر (Harry Potter) را خلق کرده است میشناسند. اما چیزی که بیشتر مردم نمیدانند این است که او قبل از رسیدن به ستاره شدن چه چیزی را پشت سر گذاشته است. زندگی رولینگ هلو و خامه نبود. او به شدت مبارزه کرد.
در سال ۱۹۹۰، رولینگ برای اولین بار ایده هری پاتر را داشت. او اظهار داشت که این ایده یک روز در حالی که در قطاری از منچستر به لندن بود به طور کامل در ذهن او شکل گرفت. او با عصبانیت شروع به نوشتن کرد. با این حال، در اواخر همان سال، مادرش پس از ۱۰ سال عوارض ناشی از مولتیپل اسکلروزیس درگذشت.
در سال ۱۹۹۲ برای تدریس زبان انگلیسی به پرتغال رفت و در آنجا با مردی آشنا شد، ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. در سال ۱۹۹۳، ازدواج او به طلاق ختم شد و او به ادینبورگ، اسکاتلند نقل مکان کرد تا بیشتر به خواهرش نزدیک شود. در آن زمان او سه فصل از هری پاتر را در چمدان خود داشت.
رولینگ در این زمان خود را شکست خورده میدید. او بیکار، مطلقه، بی پول و دارای یک فرزند وابسته بود. او از دورههای افسردگی رنج میبرد و در نهایت برای رفاه تحت حمایت دولت ثبتنام کرد. دوران سختی در زندگی او بود، اما او شکستها را پشت سر گذاشت.
در سال ۱۹۹۵ همهی ۱۲ ناشر اصلی، فیلمنامه هری پاتر را رد کردند. اما، یک سال بعد بود که یک انتشارات کوچک، بلومزبری، آن را پذیرفت و یک پیش پرداخت بسیار ناچیز ۱۵۰۰ پوندی را تمدید کرد. این کتاب در سال ۱۹۹۷ تنها با ۱۰۰۰ نسخه منتشر شد که ۵۰۰ نسخه آن در کتابخانهها توزیع شد.
در سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸، این کتاب برنده جوایزی از جایزه کتاب نستله اسمارتیز و جایزه کتاب بریتانیا برای کتاب سال کودک شد. پس از آن، یک سواری وحشیانه برای رولینگ بود. امروزه، رولینگ بیش از ۴۰۰ میلیون نسخه از کتابهای خود را فروخته است و به عنوان موفقترین نویسنده زن در بریتانیا شناخته میشود.
۶ – استیون کینگ – Stephen King
استیون کینگ به خاطر بسیاری از رمانهای تحسینشده منتقدان مشهور است، که بیشتر آنها به فیلم تبدیل شدهاند. با این حال، اولین رمان استیون کینگ، کری، قبل از انتشار ۳۰ بار رد شد.
نه تنها این، بلکه کینگ در واقع دستنوشته را به زبالهها انداخت تا بعداً توسط همسرش که به شدت به رویای او برای تبدیل شدن به یک نویسنده باور داشت، آن را بازیابی کرد.
با این حال، سالهای اولیه کینگ نیز چیزی برای تحسین کردن نبود. در کودکی، خانوادهاش به سختی امرار معاش میکردند و در سالهای آخر معلمی زبان انگلیسی، درآمد خود را با فروش داستانهای کوتاه به مجلات تکمیل میکرد.
امروزه کینگ بیش از ۵۰ رمان دارد و بیش از ۳۵۰ میلیون نسخه از آثارش فروخته است. آیا میتوانید تصور کنید که زندگی کینگ در صورت تسلیم شدن چگونه خواهد بود؟ تصور اینکه چنین نویسنده موفقی بارها رد شده باشد دشوار است.
در سالهای اولیه زندگی، کینگ درباره ارسال داستانهای کوتاه به مجلات که از سن ۱۶ سالگی شروع میشود، صحبت میکند، و برگههای رد را به میخ آویزان میکند تا زمانی که این ورقهها آنقدر سنگین شود که مجبور شد میخ را به سنبله تغییر دهد.
۷ – بیل گیتس – Bill Gates
قبل از تولد مایکروسافت، بیل گیتس در تجارت با شکست مواجه شد. خانواده طبقه متوسط به بالای بیل گیتس که امروزه به عنوان یکی از ثروتمندترین مردان جهان شناخته میشود، با برخی از شکستهای موفق دیگر که والدین خوبی نداشتند، کاملاً متضاد است.
با این حال، بیل گیتس به خانواده خود متکی نبود. ذکاوت تجاری او بی نظیر بود. اما اولین تجارت او در واقع شکست خورد. Traf-O-Data شراکتی بین گیتس، پل گیلبرت و پل آلن بود. هدف کسب و کار ایجاد گزارش برای مهندسان راه از دادههای ترافیکی خام بود.
این شرکت با پردازش دادههای ترافیکی خام برای ایجاد درآمد کمی به موفقیت دست یافت. اما ماشینی که آنها برای پردازش دادهها ساخته بودند، هنگامی که آنها سعی کردند آن را به یک کارمند ترافیک شهرستان سیاتل ارائه دهند، شکست خورد. با این حال، این تجارت به گیتس و شریکش پل آلن برای موفقیت بزرگ با مایکروسافت کمک کرد.
اگرچه گیتس در اولین تجارت خود شکست خورد، اما او را از تلاش مجدد منصرف نکرد. او نمیخواست تسلیم شود زیرا تصور محض تجارت او را مجذوب خود کرده بود. او با هوشمندی توانست شرکتی را تشکیل دهد که بازار محاسبات شخصی را متحول کرد. و همه ما میدانیم که چقدر برای او موفقیت آمیز بود.
۸ – هنری فورد – Henry Ford
بسیاری از مردم، هنری فورد را به خاطر شرکت فورد موتور، یکی از موفقترین شرکتهای خودروسازی تمام دوران میشناسند. با این حال، چیزی که آنها نمیدانند این است که فورد دو بار قبل از اینکه به طور ناگهانی منجر به ورشکستگی شود، قبل از راهاندازی موفقیتآمیز تجسم فعلی شرکتش، شکست خورد.
فورد با شکست بیگانه نیست، اما تسلیم نشد. با این حال، وقتی به فورد فکر میکنیم، شکستها را تصور نمیکنیم، زیرا تنها یک بار موفق شدن بود. با این حال، در سال ۱۸۹۹، در سن ۳۶ سالگی، فورد اولین شرکت خود، شرکت خودروسازی دیترویت را با حمایت بارون معروف چوب، ویلیام اچ. مورفی، تشکیل داد. آن شرکت ورشکست شد.
دومین تلاش او در سال ۱۹۰۱ بود، زمانی که او شرکت هنری فورد را تأسیس کرد، که در نهایت با حقوق نام خود آن را ترک کرد. آن شرکت بعداً به شرکت خودروسازی کادیلاک تغییر نام داد. با این حال، این سومین تلاش فورد با شرکت خودروسازی فورد بود که ضربه ضرب المثلی به سرش زد.
پس از آن، همه ما داستان را میدانیم. فورد صنعت خودرو را متحول کرد و نه تنها در مدل T و خط مونتاژ، بلکه در مفهوم و مفهوم خودرو در هر خانه پیشگام بود. رانندگی تبدیل به یک “چیز” شد و متعاقباً، مدل T فورد بیش از ۱۷ میلیون دستگاه فروخت.
۹ – سرهنگ سندرز – Colonel Sanders
مردم او را به خاطر کت و شلوار سفید و پاپیون نمادینش میشناسند. سرهنگ سندرز بنیانگذار مرغ سوخاری کنتاکی (KFC) بود. با این حال، سندرز دیوانه شروعی دشوار در زندگی داشت. در واقع، تنها در سن ۶۲ سالگی بود که یک چک ۱۰۵ دلاری تامین اجتماعی در دست داشت تا دستور پخت مرغ خود را در رستورانها بفرستد. ۱۰۰۹ نفر به او گفتند که دیوانه است، اما او تسلیم نشد.
سندرز مشاغل زیادی از جمله آتش نشانی، لاستیک فروش، فروشنده بیمه و البته آشپز را کار میکرد. او بین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۰ دستور پخت مرغ مخفی خود را درست کرد، زمانی که فهمید چگونه مرغ را با فشار در یک محصول سریعتر و ثابتتر همیشه سرخ کند. او در سن ۵۰ سالگی بود که این اتفاق افتاد.
با این حال، تا سال ۱۹۵۲ بود که او وارد جاده شد و شروع به فروش رستوران مرغ مدل خود کرد. اولین رستورانی که او فرود آمد خارج از شهر سالت لیک سیتی، یوتا بود که اولین مرغ سوخاری کنتاکی شد. این رستوران طی یک سال فروش خود را سه برابر کرد که ۷۵ درصد از این درآمد از مرغ سرهنگ بود.
شرکت سریعتر از آنچه که او تصور میکرد رشد کرد و گسترش یافت. در سال ۱۹۶۴، در سن ۷۴ سالگی، سندرز شرکت را به مبلغ ۲ میلیون دلار به گروهی از سرمایه گذاران به رهبری جک سی ماسی و جان وای براون جونیور فروخت. سفیر حسن نیت حقوق بگیر شرکت.
با این حال، این فقط به شما نشان میدهد که مهم نیست چند سال دارید یا فقط چقدر پول دارید تا بتوانید کاری عالی انجام دهید.
۱۰ – توماس ادیسون – Thomas Edison
همه ما قبلاً این نام را شنیده ایم. به این آمریکایی مشهور نسبت داده میشود که بیش از ۱۰.۰۰۰ بار در اختراع یک لامپ برقی قابل دوام تجاری ناکام مانده است، اما او تسلیم نشد. هنگامی که یک خبرنگار روزنامه از او پرسید که آیا پس از پشت سر گذاشتن بیش از ۹.۰۰۰ تلاش ناموفق، آیا احساس شکست میکند و آیا باید تسلیم شود، ادیسون به سادگی گفت: «چرا احساس شکست بکنم؟ و چرا من هرگز تسلیم شوم؟ من اکنون قطعا بیش از ۹.۰۰۰ راه را میدانم که یک لامپ برقی کار نمیکند. موفقیت تقریباً در چنگ من است.»
این نیز همان شخصی است که معلمانش گفته اند که او “آنقدر احمقتر از آن است که چیزی یاد بگیرد” و به دلیل بهره وری کافی از دو موقعیت شغلی اول خود اخراج شده است. با این حال، ادیسون، با شکستهای خود، همچنین با ۱۰۹۳ ثبت اختراع ایالات متحده به نام خود، همراه با چندین مورد دیگر در بریتانیا و کانادا، بزرگترین مبتکر تمام دوران است. این کسی است که حاضر نشد هرگز تسلیم نشود.
گفته میشود که او در روزهای اولیه موفقیت خود را به مادرش نسبت داد که او را از مدرسه بیرون کشید و خودش شروع به آموزش به او کرد. به خاطر مادرش و اینکه چقدر از صمیم قلب به او اعتقاد داشت، نمیخواست او را ناامید کند. شیفتگی اولیه او به آزمایشات شیمی و مهندسی مکانیک راه را برای آیندهای که فوق العاده درخشان بود هموار کرد. شرکت او، جنرال الکتریک، هنوز یکی از بزرگترین شرکتهای سهامی عام در جهان است که به طور مداوم در تقریباً هر طیفی نوآوری میکند.
۱۱ – والت دیزنی – Walt Disney
مردی که نسلهای بعدی را با خلاقیتهای کارتونی خود تحت تاثیر قرار داده است، زمانی یک شکست خورده به حساب میآمد. والت (والتر) دیزنی توسط سردبیر در سال ۱۹۱۹ از شغل خود در روزنامه کانزاس سیتی استار اخراج شد زیرا او “تخیل نداشت و ایده خوبی نداشت”. با این حال، مردی که میکی ماوس و تعداد زیادی از شخصیتهای دیگر را برای ما به ارمغان آورد، در آنجا شکست نخورد.
اولین فعالیت دیزنی زمانی که یک استودیوی انیمیشن به نام Laugh-O-Gram خریداری کرد، ورشکست شد. این شرکت به این دلیل خریداری شد که در آن زمان، آثار کارتونی دیزنی در منطقه کانزاس سیتی محبوبیت پیدا کرده بود. اما، زمانی که او کارمندان حقوق بگیر را استخدام کرد، قادر به مدیریت پول نبود و کسب و کار به شدت دچار بدهی شد. پس از آن، او اعلام ورشکستگی کرد و به هالیوود، کالیفرنیا نقل مکان کرد.
شکستهای اولیه در زندگی دیزنی او را از حرکت به جلو منصرف نکرد. البته، مانند هر کس دیگری، شکستهای دیزنی ضربهای به نفس بود. هر کسی که باید از عذاب شکست و ورشکستگی رنج ببرد، میداند که این چه احساسی دارد. با این حال، پایه و اساس یک حرفه موفق را نیز ایجاد کرد. زمانی که او شرکت والت دیزنی را تأسیس کرد، تمام شکستهای گذشته او به هموار کردن راه برای یک تجارت موفق کمک کرد.
دیزنی و شرکت والت دیزنی زندگی میلیونها نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده اند. از کارتونها، پارکهای موضوعی و فیلمهای انیمیشن، هم کودکان و هم بزرگسالان اکنون از ثمره کار دیزنی لذت میبرند. اگر او تسلیم میشد، اوضاع به مراتب متفاوت بود. اما او حتی از طریق ورشکستگی، استقامت کرد.
۱۲ – سر جیمز دایسون – Sir James Dyson
جاروبرقی Dyson در سراسر جهان به عنوان جاروبرقی که مکش خود را از دست نمیدهد شناخته میشود. اما ایده آن مدتها پیش متولد شد. دایسون برای اولین بار این ایده را در اوایل ۳۰ سالگی خود داشت، زمانی که از جاروبرقی هوور خود و از دست دادن مکش آن ناامید شد. در آن زمان، بازار جایگزینی کیسههای یکبار مصرف برای جاروبرقی حدود ۱۰۰ میلیون پوند در سال ارزش داشت.
ایده بزرگ او استفاده از مفهوم جداسازی سیکلونی برای ایجاد اولین جاروبرقی بدون کیسه در جهان بود. ۵۱۲۶ شکست Dyson طول کشید تا در نهایت به درستی برسد. هنگامی که او این کار را کرد، در سن ۳۶ سالگی، زمانی که هیچ توزیع کنندهای در بریتانیا این محصول انقلابی را به عهده نمیگرفت، با مقاومت بیشتری مواجه شد. هیچ کس نمیخواست این روند را کاهش دهد.
بنابراین، Dyson در سال ۱۹۸۳ با یک نسخه صورتی داغ از جاروبرقی خود وارد بازار ژاپن شد. این برنده جایزه صنعتی در ژاپن شد و در سال ۱۹۸۶، سه سال پس از اولین معرفی آن، اولین اختراع ایالات متحده خود را برای آن دریافت کرد. با این حال، تولیدکنندگان هنوز نمیخواستند آن را در شرکتهای دیگر بپذیرند، بنابراین دایسون شرکت خود را در سال ۱۹۹۳ در سن ۴۶ سالگی برای بازاریابی محصول تشکیل داد.
امروزه ارزش دایسون به دلیل امتناع از تسلیم شدن بیش از ۳ میلیارد پوند است. او در مواقع شکست، اندوه و پشیمانی مبارزه کرد، اما استقامت کرد.
مرتبط:
یک پاسخ
زندگینامه افراد موفقی که در زندگی سختی داشتند، میتواند به عنوان یک منبع انگیزه و الهام برای دیگران عمل کند. شخصیتهایی که در طول زندگیشان با مشکلات و چالشهای فراوانی روبرو شده و همچنین در موقعیتها و شرایط سخت قرار گرفتهاند، معمولاً تجربیات و درسهای ارزشمندی را در طی این مسیر بهدست آوردهاند که میتواند به دیگران در رسیدن به موفقیت کمک کند. در ادامه به برخی از زندگینامههای افراد موفق که زندگی سختی داشتهاند، اشاره میکنیم:
– نلسون ماندلا: نلسون ماندلا، قائد و رهبر آزادی بیشترین کشورهای آفریقایی، زندگیای پراز چالش و دشواری داشت. او برای جنبش مبارزه با رژیم آپارتاید در زندان به سر برد و به مدت بیش از ۲۷ سال در زندان به سر برد. با امضای توطئه و توافقنامه نیمه رسمی اتحادیه آفریقای جنوبی در سال ۱۹۹۰ و رهبری حزب آفریکان جناح سوادیلاند قبل از اینکه پول باقی نمیماند و به کاربردمان کم میکرد، او دختران خردسال خود را در باند های جباره سیاسی آفریقایی جنگیده آموزش داد؛ برخی از اوینها بسیار جوانند و در کودکی خدمت در جیش آزادیبخشی کردهاند.
– استیو جابز: بنیانگذار شرکت اپل، استیو جابز، نیز در دوران جوانی با مشکلات و مواجهه کرد. او در نوعی نااشتغال خود را در سن ۳۰ سالگی رو برو کرد و بعدها از اجبار توسط هیئت مدیره شرکتش اخراج شد. با وجود اینکه او شرکتی که خود را تاسیس کرده بود را از دست داد، اما با بازگشت به اپل در سال ۱۹۹۷ و رهبری خلاقانه او، اپل تبدیل به یکی از موفقترین و محبوبترین شرکتهای جهان شد.
– جی کی رولینگ: نویسنده مشهور سری کتاب های “هری پاتر” نیز در زمانی از زندگی خود با نابزرگی روبرو بود. پس از طلاق از شوهرش و تجربه احساسات بیکافی شده، او تنها مادری بود که هر روز برای تأمین خانوادهاش کوشش میکرد. او این کتاب را در دوران بیآب و نان خود نوشت و بعدها به یکی از برترین نویسندگان جهان تبدیل شد.
– والتر استریت: والتر استریت، نویسنده کتاب “روزنامه ول استریت: مورچگان گلین”، در دوران خانوادهاش که در بخش بالایی جامعه نبودند و دستگاه ربا کشاورزان فقیران انگلیسی را از بین بردند، به درس خواندن و ادبیات توجه داشت و توانست موفقیت چشمگیری را در حوزه روزنامهنگاری و نوشتن بر روی این مجله ایجاد کند.
– البرت اینشتین: البرت اینشتین، فیزیکدان نظری مشهور، در دوران کودکی خود دچار مشکلات رفتاری بود. وی همچنین در دوران جوانی مشکلات جدی در مدرسه داشت و بعدها نیز به علت مشکلاتی با موسسات آکادمیک از آنها دور شد، اما این مشکلات وی را از پیگیری روی دادن به علاقهمندی و علم منع نکرد و وی پس از آن به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان روزگار خود شناخته شد.
این تنها چند نمونه از زندگینامههای افراد موفقی هستند که در طول زندگیشان با موانع و سختیهای بسیاری روبرو شدند اما با اراده و تلاش مداوم، موفق شدند به بلوغ اهداف و رسیدن به موفقیت. این مثالها به ما یادآوری میکنند که هر کسی میتواند با رویکرد و انگیزه مناسب، برخاسته از چالشها و سختیهای زندگی، به موفقیت دست یابد.