اگرچه شکست در نگاه اول یک رخداد بیرونی است که به افراد تحمیل میشود؛ اما زمانی که شکست را به صورت دقیق و اساسی واکاوی کنید؛ درخواهید یافت که شکست صرفاً برگرفته از تعریفها و چارچوبهایی است که عموما خودمان برای خودمان ساختهایم.
در واقع شکست از درون ما ناشی میشود. و این یعنی زمانی که شما احساس میکنیم شکست خوردهاید، در واقع رویدادی برای ما رخ داده است که در چارچوبهای قواعد ذهنی ما نمیخواند.
از این رو، بیش از اینکه عوامل بیرونی مصوب اصلی و تاثیرگذار در شکستهای ما باشند؛ تفکرات و ذهنیتهای ما هستند که شکست را برای ما شکل میدهند.
زاویهی دید و شکستهای شخصی
و در حقیقت از همین جهت است که زمانی با یک فرد شکست خورده (البته در نگاه و چارچوب ذهنی خودش) صحبت میکنیم، عمدتا عواملی را برمیشمرد که به گونههای مختلف مانعی بزرگ در برابر حرکت او شدهاند و منجر به توقف نهاییاش شدهاند.
اما زمانی که با یک فرد موفق و رو به رشد صحبت میکنیم، از موانعی میگوید که صرفا سبب قویتر شدنش شدهاند و او را برای رسیدن به قلههای بلند آمادهتر کردهاند. داستان توماس ادیسون از همین دست است؛ هنگامی از او در خصوص شکستهای ظاهریاش در مسیر اختراع لامپ پرسیدند، او دفعات بسیار مکرر ناکامیهایش را به عنوان چندصد بار شکست قلمداد نکرد، بلکه به گفتهی خودِ ادیسون، آنها صرفا تعداد راههایی بودهاند که به فهماندهاند از آن طُرُق نمیتواند به نتیجه برسد و باید روندی دیگر را در پیش بگیرد.
موانع در نگاه انسانهای موفق
پس با نظر به آنچه که گفته شد، کاملا مشخص است آن دسته از انسانهایی که از نگاه تاریخ، جامعه و یا حتی خودشان به موفقیتهای پی در پی رسیدهاند و میرسند، نیز قطعاً با مشکلات و چالشهای زیادی در مسیر موفقیتهای خود روبرو بودهاند؛ اما نوع نگاه و چارچوب ذهنی آنها موجب شده، که هیچ یک از این چالشها و موانع پیشروی خود را به منزله شکست قلمداد نکنند.
در واقع چیزی که اکثر مردم آن را شکست مینامند و مانع اصلی برای موفقیت؛ آنها آن را به عنوان یک چالش برای رشد بیشتر، و سکوی پرشی برای حرکت سریع و اوجگیری در نظر میگیرند.
مرتبط: ۷ دلیل شکست ما
توصیهای برای رویارویی با چالشها
پس اگر می خواهید مسیر هدفتان را به درستی بپیماید، و به مقصد نهایی که موفقیت و رسیدن به هدف متعالی شماست، برسید؛ باید دیدِ سنتی خود که جامعه به شما تحمیل کرده است را تغییر دهید، و بدانید که شکستها زاییدهی ذهن و تصور شما هستند.
اگر شما بتوانید چارچوب ذهنی خود را بهدرستی تصحیح کنید؛ هر مانع و توقفی که در مسیر هدفتان برای شما به وقوع میپیوندد، میتواند فرصتی مناسب برای یادگیری، رشد و تقویت شما باشد؛ چرا که در زمان رویارویی با موانع، این شمایید که باید راهکارهای جدید را در پیش بگیرید و خود را برای عبور از آن مانع بیش از پیش تقویت کنید.
یک مثال
برای روشنی بیشتر این مسئله؛ میتوانید یک ورزشکار صخره نورد را در نظر بگیرید.
به طور قطع یک صخره نورد نیز زمانی همچون سایر افراد عادی جامعه، قادر به بالا رفتن از هر یک از صخرههایی که در مقابل او میباشد نبوده است؛ اما تفاوت او با سایر مردم جامعه در این بوده است که صخرههای پیش روی خود را به عنوان یک مانع بزرگ که پیشروی آن را مهار کرده است، در نظر نگرفته؛ بلکه به عنوان چالشی در نظر گرفته که در صورت عبور از آن، بدن وی قویتر شده، و آمادگی آن برای عبور از چالشهای بزرگتر از این نیز (صخرههای بزرگتر و سختتر) بیشتر خواهد شد.
از این جهت، زمانی که ورزشکار با یک مانع بزرگ روبرو میشود، به هیچ وجه احساس یاس و ناامیدی در وجود او رخنه نمیکند، بلکه بر خوشحالی او دو چندان افزوده میشود؛ چراکه او میتواند میزان توان خود را محک زده و این توان را نیز با تلاش برای فائق آمدن بر آن مانع افزایش دهد.
اگر می خواهید بفهمید که موانع پیش روی شما چقدر بزرگ هستند؟ میتوانید:
اولاً به ذهن خود رجوع کنید و ببینید که خودتان در درون خود به چه میزان به آن مانع اهمیت داده و آنها را بزرگ قلمداد میکنید. این میزان بزرگی، مسئلهای است که چندان با واقعیت مطابقت ندارد.
ثانیا میتوانید به گذشته خود رجوع کنید، که پیش از این چه موانعی در پیش روی شما قرار گرفته است؟ و بعد از اینکه از آن مانع عبور کردهاید، رویارویی مجدد با آن مانع برای شما چقدر اهمیت داشته؟ این واکاوی میتواند بر واقعی نبودن آن بزرگی و عظمتی که از موانع در ذهن خود ساختهاید مهر تاییدی بگذارد.
یکی از بزرگترین آموزگاران زندگی شکست است
خوب است این را نیز بدانید که یکی از بزرگترین آموزگاران زندگی شکست است؛ بدین دلیل که شکست علاوه بر فواید و آثار مثبت زیادی که برای هر یک از ما میتواند به همراه داشته باشد، اثرات آموزشی مثبتی را نیز به همراه دارد که میتواند:
- به ما درس تواضع دهد،
- ما را با محدودیتها و کاستیهایمان روبرو کند،
- به ما بیاموزد که در عمل خود به نحوی سازنده و صحیح تجدیدنظر کنیم،
- ما را مجبور کند به کاری که میکنیم توجهی بیشتر داشته باشیم،
- و به ما فرصتی دهد تا مسیرهای جدید را نیز دیده و بیازماییم.
و در حقیقت شکست خیلی خوب به ما میآموزد که همیشه نمیتوانیم آنچه را میخواهیم داشته باشیم. ما از شکست میآموزیم که باید پشتکار بیشتری داشته باشیم و حتی وقتی ناکام میشویم میتوانیم به موجودیت خود باز ادامه دهیم.
شکست خوردن هم راه و رسمی دارد
البته اینکه در بالا به گویشهای مختلف و با تعاریف گوناگون درصدد دفاع از شکست بر بیاییم، بدین معنی نیست که با هر شرایطی و بدون هر گونه فهم و درک درست از موضوع توقفهای در مسیر، خود را به چالشهایی بیاندازید که اصلا ضرورتی ندارد و چه بسا صرفا برای شما معضلاتی ناروا و مشکلاتی بی دلیل را به همراه دارد.
شما باید بدانید که شکست خوردن هم راه و رسم و منطق خاص خودش را دارد و صرفا کسانی میتوانند موفقیتهای بزرگ را با دستان خود لمس کنند که درک کرده باشند در چه شرایطی باید در مهلکهی شکستها و موانع مربوط به آن قرار بگیرند، چگونه از این شکستها درس بگیرند و چگونه تجارب مربوط به این شکستها را در مسیر پیش روی خود به درستی به کار ببندند که ماحصلش موفقیتهای فوقالعاده شود.
راههای اشتباه رویارویی با شکست
در زمینه شکست خوردن و یا رویارویی با مسئلهی شکست امکان دارد مرتکب سه اشتباه بشویم:
دوری بی قید و شرط از شکستهای احتمالی
اول اینکه سعیمان بر این باشد که به هر نحو شده از آن اجتناب کنیم و این عمدتا به این دلیل است که از شکست میترسیم، خود را صرفا در منطقهی امن ذهنی خود محصور و محدود کردیم و سعی میکنیم که تا جایی که زمانه ما را مجبور و ملزم نکرده، خطر نکنیم و دست به کار نشویم.
و این در حالی است که دوری از ترسهای بیمورد در خصوص شکستهای احتمالی و به صورت معقول خطر کردن از شروط اصلی و بسیار لازم موفقیت و رشد کردن است. چراکه تا زمانی که به خاطر ترس از شکست حرکت نکنیم، قطعا به هیچ وجه هم نمیتوانیم موفقیتی را شاهد باشیم، چون اصلا حرکت نکردهایم ….
ورود بی قید و شرط به محدودهی موانع بزرگ و شکستها
اشتباه دومی که برخی از افراد ریسکپذیر میکنند این است که خود را بدون حساب و کتاب و بی قید و شرط به دل شکستها میاندازند و به شکست اجازه میدهند تا آنها را مغلوب کند و میتوان گفت این مورد از مورد قبلی بسیار احمقانهتر مینماید.
درست که شکست میتواند باعث رشد شود، درسهای بزرگی به انسان بدهد و فرد را باتجربهتر از قبل کند. اما به هیچ وجه لزومی ندارد، درخصوص مواردی که از قبل به راحتی قابل تحلیل است و یا چالشهایی که تجارب دیگران به آنها اشاره دارد سهلانگاری کرده و با وجود دانش نسبی که از شکستهای بیدلیل پیش رو داریم، باز هم مسیری را برگزینیم که به شکست و توقف منجر شود.
اجازه به غلبهی شکست بر ارادهی انسانی
بسیاری از کسانی که شکست میخورند دست از تلاش بر میدارند و علت آن این است که شکست را پایان راه میدانند. در واقع این دسته از افراد، در ابتدا قدرت ریسکپذیری به مراتب بیشتر از دستهی اولی دارند (دستهای که همه جوره از شکست گریزان هستند)؛ اما در ادامه قدرت رویارویی با موانعی که پیش رویشان قرار میگیرد را ندارند و لذا در اولین رویارویی با مانعی بزرگ، احساس میکنند دیگر امکان حرکت و پیشرفت نیست و …
رنج بردن و ناراحت شدن از شکست خوردن اشکالی ندارد به شرط آنکه ما را نابود و مترود نکند. اصلا مهم نیست که در مسیر اهدافمان شکست بخوریم، اما بسیار مهم است که بعد از هر شکست بتوانیم دوباره به پا خیزیم و به تلاش و کوشش خود ادامه دهیم و از هیچ چیز در مسیر هدف خود نهراسیم
راه صحیح رویارویی با شکست
موفقیت ما تا حد زیاد بستگی به این موضوع دارد که پس از شکست چه رفتاری از خودمان بروز میدهیم و در نهایت چه میکنیم.
به عنوان مثال میتوانید از دوستتان یا نزدیکترین افراد در زندگی خودتان در خصوص موضوع شکست سوال کنید. با این کار متوجه میشوید که دوست شما از شکست چه آموخته، و به این صورت متوجه خواهید شد که شما تنها نیستید. این میتواند ذهنیتهای خوبی به شما بدهد و آمادگی ذهنی شما را برای یک حرکت مجدد بالا ببرد.
و یا در این زمینه برای رسیدن به موفقیت درباره برخی از بزرگترین شکستهای تاریخ مملکت خود مطالعه کنید. با اندک مطالعه و تحقیقی سرگذشت اشخاص بزرگی را میتوانید بیابید که از شکست ها به موفقیتهای بسیار بزرگ و ماندگار دست یافتهاند و همه میتوانند از زندگی آنها پند بگیرند.
پس راه صحیح رویارویی با شکست این است که از آن نترسید و نخواهید که وقت زیادی را صرف توجیه آن بکنید. از شکستهای خودتان درس بگیرید و آنها را به تجاربی ارزشمند تبدیل کنید و سپس به سراغ چالشها و موانع بعدی بروید.
و در این میان به هیچ وجه فراموش نکنید که شکست خوردن اصلا اشکالی ندارد؛ بلکه اتفاقا اگر شکست نخورید رشد نمیکنید. اگر این نوع بینش با مقداری دوراندیشی و آیندهنگری همراه شود میتواند هم قوت شما برای حرکت فراهم کند و هم سبب شود که در رویارویی با چالشهای حساب شده و حساب نشدهی پیش رو، رفتاری کاملا صبورانه از شما سر بزند.
نتیجهگیری
به طور قطع زمانی که شما از مانعی هرچند بسیار بزرگ عبور کنید؛ در رویاروییهای بعدی با آن مانع، نه تنها حس شکستی که قبلاً آن را درک کردهاید به سراغتان نمیآید؛ بلکه رد شدن از آن مانع به مراتب برایتان آسانتر شده است؛ چرا که آمادگی شما بعد از اولین مواجهه با مانع و تسلیم نشدن، بسیار بیشتر خواهد شد و همچنین ذهن شما نیز باور خود را نسبت به بزرگی آن مانع از دست خواهد داد.
بنابراین، بهترین چیزی که میتوان گفت این است که برای رسیدن به موفقیت، به هیچ وجه نباید از هیچ تلاشی دریغ کرد. حتی اگر شده بارها شکست را تجربه کنیم و باید بدانیم که اتفاقا این شکستها میباشند که ما را به موفقیت و امید نزدیکتر میکنند و ما را به رشد و بالندگی میرسانند
2 پاسخ
شما یک نویسنده بسیار حرفه ای هستید. من به فید شما پیوستم و به دنبال یافتن پست های باشکوه شما هستم. همچنین، من سایت شما را در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک گذاشته ام!
نگاه جالبی بود