تئوری های رهبری به بررسی و بررسی چرایی رهبر شدن افراد خاص و ویژگی های خاصی که ممکن است داشته باشند می پردازد. در حالی که هر نظریه یک پیشنهاد منحصر به فرد دارد، این تئوری ها به طور کلی دلالت بر این دارند که همه رهبران دارای ویژگی ها، عادات، رفتارها یا تجربیات خاصی هستند که سفر آنها به سمت رهبر شدن را تقویت می کند. یادگیری بیشتر در مورد این نظریه ها، مانند نظریه رهبری رفتاری، ممکن است به شما در درک بهتر پتانسیل خود به عنوان یک رهبر کمک کند.
در این مقاله از ایوسی، به تعریف تئوری های رفتاری رهبری، فهرست بندی انواع رهبران رفتاری و برخی از مزایا و معایب این نظریه رهبری می پردازیم.
نظریه های رفتاری رهبری چیست؟
تئوری های رفتاری رهبری نشان می دهد که افراد می توانند بر اساس اعمال خود انتخاب کنند که رهبر شوند. این نظریه که نظریه سبک رهبری نیز نامیده می شود، با نظریه های قبلی رهبری متفاوت است.
توماس کارلایل (Thomas Carlyle – مورخ و فیلسوف) در دهه ۱۸۰۰ این ایده را مطرح کرد که همه رهبران دارای ویژگیهای مشابهی هستند که آنها را واجد شرایط رهبر شدن میکند و از نظریه رهبران زاده طبیعی حمایت میکند. با این حال، در اواسط دهه ۱۹۰۰، دانشگاههای پیشرو شروع به مطالعه رهبران برای نظارت بر نحوه واکنش آنها به محیط خود کردند و این امر باعث شد که باور به رفتارهایی که بر رهبران بیشتر از ویژگیها تأثیر میگذارند، تغییر کنند.
بیشتر بخوانید: رهبر بهتری شوید: ۷ قدمی که اکنون می توانید بردارید
۱۰ نوع رهبر رفتاری
در اینجا ۱۰ نوع از رهبران رفتاری آورده شده است:
۱. رهبران وظیفه گرا
رهبران وظیفه گرا معمولاً بر روی سیستم ها و فرآیندهایی که تیمشان استفاده می کند تمرکز می کنند. این بدان معنا نیست که آنها نیازهای انسانی کارمندان خود را نادیده می گیرند، بلکه به این معنی است که آنها برای اطمینان از وجود ساختار مؤثری که از آنها در کار مؤثر حمایت می کند، تلاش می کنند.
وظایف نمونه برای این رهبران شامل ارائه شرح وظایف کامل، روشن کردن هرگونه اطلاعات گیج کننده، ایجاد ساختارهای تیمی سازمان یافته و ساده کردن روش های ارتباطی است.
بیشتر بخوانید: رهبری وظیفه گرا: تعریف و مثال
۲. رهبران مردم گرا
رهبران مردم گرا بر نیازهای خاص تیم خود تمرکز می کنند. در حالی که آنها به فرآیندها اهمیت می دهند، بیش از هر عامل دیگری بر انگیزه دادن و حمایت از اعضای تیم بر اساس نیازهای شخصی آنها تأکید می کنند.
وظایف مثال برای رهبران مردم مدار ممکن است راهنمایی اعضای تیم، پرسیدن چگونگی کمک به کارکنان برای جلوگیری از تکرار اشتباهات، گوش دادن به نگرانی های کارکنان و تشویق اعضای تیم باشد.
بیشتر بخوانید: رهبری مردم گرا: تعریف، مزایا و نکات
۳. رهبران باشگاه های کشور
رهبران باشگاه های کشور نیز بر روی رفع نیازهای انسانی اعضای تیم خود تمرکز می کنند. این سبک رهبری بخشی از شبکه مدیریتی بلیک و موتون است که ابزاری برای شناسایی سبکهای رهبری و ارتقای کارایی است.
اساس این نظریه این است که کارکنان شادتر کار بیشتری تولید می کنند و رهبران را تشویق می کنند تا از اعضای تیم خود مراقبت کنند. نمونههایی از وظایف رهبران باشگاههای کشور ممکن است درخواست و اعمال بازخورد، مشارکت دادن خود با تیمشان و ارتقای شادی و سلامتی کارکنان باشد.
۴. رهبران دیکتاتوری
رهبران دیکتاتوری بر اهمیت تولید کار بیشتر از ارتقای رفاه اعضای تیم تاکید می کنند. آنها ممکن است کارکنان را تحت فشار قرار دهند تا سخت تر کار کنند، به ویژه در دوره های استرس زا، که ممکن است تعادل بین کار و زندگی را به خطر بیندازد و نرخ گردش مالی را افزایش دهد. نمونه هایی از اقدامات رهبر دیکتاتوری شامل نادیده گرفتن نشانه های فرسودگی کارمندان، اجرای ضرب الاجل های دقیق و بی توجهی به بازخورد است.
۵. رهبران بی تفاوت
رهبران بی تفاوت که رهبران فقیر نیز نامیده می شوند نیز در شبکه مدیریتی بلیک و موتون هستند. هدف این رهبران پرهیز از انتقاد از بخش خود و حفظ موقعیت خود با جدا ماندن است.
آنها بیشتر بر محافظت از شغل خود تمرکز می کنند تا حمایت از کارمندان خود، که اغلب منجر به نارضایتی کارکنان، فقدان فرهنگ محل کار و نرخ ترک شغل بالا می شود. نمونه اقدامات یک رهبر بی تفاوت شامل اجتناب از سوالات اعضای تیم، به تعویق انداختن وظایف و تحت فشار قرار دادن کارمندان برای رعایت ضرب الاجل بدون توجه به شرایط است.
۶. رهبران فرصت طلب
رهبران فرصتطلب، سبک رهبری خود را بسته به آنچه که به بهترین وجه آنها را قادر میسازد تا به طور مؤثر به اهداف خود برسند، تطبیق میدهند. این سبک رهبری که یکی دیگر از سبکهای شبکه مدیریتی بلیک و موتون است، نتایج را به ثبات ترجیح میدهد.
به عنوان مثال، این رهبر ممکن است در صورت لزوم از سبک رهبری دیکتاتوری برای رسیدن به موعد مقرر در یک پروژه مهم استفاده کند. به طور مشابه، این رهبر ممکن است پس از تکمیل پروژه توسط تیم، به سبک رهبری باشگاه های کشور تغییر کند و به تیم اجازه دهد تا آرامش داشته باشد.
مطالب مرتبط: توصیه های رهبری: ۱۸ نکته برای تبدیل شدن به یک رهبر موثر
۷. رهبران مشارکتی
رهبران مشارکتی که رهبران دموکراتیک نیز نامیده می شوند، با مشارکت دادن تیم خود در فرآیند تصمیم گیری، همکاری را تشویق می کنند. این تیم را قادر میسازد تا از نقاط قوت هر یک از اعضای تیم استفاده کند و آنها را قادر میسازد تا صاحب کار خود شوند و مسئولیتهای خود را بهتر درک کنند.
رهبری مشارکتی به زمان بیشتری نسبت به سبک های دیگر نیاز دارد، اما ممکن است ارتباطات و خلاقیت را برای تقویت فرهنگ محیط کار بهبود بخشد. نمونههایی از وظایف رهبر دموکراتیک عبارتند از استقبال از بازخورد، واگذاری وظایف و تشویق کارکنان به امتحان کردن چیزهای جدید.
بیشتر بخوانید: ۱۰ سبک رهبری رایج (به علاوه نحوه یافتن سبک خود)
۸. رهبران پدرگرا
رهبران پدرگرا در نقطه مقابل رهبران فرصت طلب هستند. این سبک رهبری، که جنبه دیگری از شبکه مدیریتی بلیک و موتون است، بر دستیابی به نتایج نهایی تأکید دارد، اما رویکرد انعطاف پذیرتری را اتخاذ می کند.
این رهبران کارکنان را تشویق می کنند و به آنها پاداش می دهند، اما ممکن است با افکاری که با افکار خودشان متفاوت است مخالفت کنند. نمونههایی از فعالیتهای رهبر پدرانه ممکن است شامل مقاومت در برابر بازخورد، تشویق کارکنان به توسعه مهارتهای خود، تنبیه شکستها و جشن گرفتن موفقیتها باشد.
۹. رهبران سالم
رهبران سالم که رهبران تیم نیز نامیده می شوند، یک نوع رهبر آرزومند و جایگاه دیگری در شبکه مدیریتی بلیک و موتون هستند. این رهبران به طور مساوی بر روی نتایج و شادی تیم تمرکز می کنند، اهداف چشمگیر تعیین می کنند و به آنها دست می یابند و در عین حال از نیازهای انسانی کارکنان خود حمایت می کنند.
این نوع رهبری با همکاری و ارتباطات رشد می کند. نمونههایی از وظایف یک رهبر سالم شامل تشویق کارکنان به توسعه مهارتها، برقراری ارتباط مداوم با تیمها، دادن مالکیت به کارمندان بر وظایف و اعمال بازخورد است.
۱۰. رهبران وضعیت موجود
یک رهبر وضعیت موجود مانند یک مدیر معمولی عمل می کند. این سبک رهبری، که از شبکه مدیریتی بلیک و موتون است، تقریباً به عنوان یک مدیر خنثی وجود دارد، زیرا برخی از عناصر دیگر سبک های رهبری را بدون نمایش کامل آنها ترکیب می کند.
برای مثال، این رهبران ممکن است به نیازهای عاطفی یک عضو تیم بیشتر از یک رهبر بی تفاوت اهمیت دهند، اما به طور کامل با آنها درگیر نمی شوند. به طور مشابه، آنها ممکن است بیشتر از یک رهبر باشگاه کشور تولید کنند، اما ممکن است تنوع کمی در وظایف ارائه دهند یا وظایف کمی را به کارمندان محول کنند.
مزایای نظریه رهبری رفتاری
برخی از مزایای بالقوه نظریه رهبری رفتاری عبارتند از:
انعطاف پذیری
نظریه رهبری رفتاری بر اعمال و رفتارهای شخصی رهبر تکیه دارد. این باعث ایجاد حس انعطاف پذیری برای انطباق و پاسخ مناسب به یک موقعیت خاص می شود. ممکن است به جای تلاش برای اعمال یک چارچوب نامربوط به موقعیت، پاسخی مناسب برای راه حل را تضمین کند.
دسترسی
برخلاف برخی دیگر از نظریه های رهبری، نظریه رفتاری از این ایده حمایت می کند که هرکسی می تواند رهبر باشد. این نشان میدهد که برخی رفتارها از افراد رهبر میسازند، نه ویژگیهایی که ممکن است ذاتاً داشته باشند. این به هر کسی امکان میدهد بر اساس آنچه میآموزد و تصمیماتی که میگیرد، رهبر شود.
مطالب مرتبط: چگونه به یک رهبر قوی تبدیل شویم (با ویژگی ها و نکات)
تصمیم گیری بهتر
تئوری رهبری رفتاری در هنگام حل مسئله بیشتر بر اقدامات تمرکز دارد. این آنها را تشویق می کند تا ارزیابی کنند که چه چیزی باعث می شود برخی مسائل در سطح فرآیند اتفاق بیفتد. رهبران می توانند از این اطلاعات برای اتخاذ تصمیمات بهتری استفاده کنند که ممکن است تأثیر طولانی تری نسبت به تصمیمات مربوط به افراد خاص داشته باشد.
معایب نظریه رهبری رفتاری
در اینجا برخی از معایب احتمالی نظریه رهبری رفتاری وجود دارد:
تعصبات شخصی
این نظریه رهبری صرفاً بر اقدامات خاص یک رهبر خاص تکیه دارد. این خطر سوگیری شخصی رهبر را ایجاد می کند که بر تصمیم گیری آنها تأثیر می گذارد. رهبران ممکن است با یادگیری بیشتر در مورد تعصبات بالقوه خود، تمرین خودآگاهی و درخواست بازخورد از همتایان خود از این امر اجتناب کنند.
موارد مرتبط: انواع سوگیری های تصمیم گیری (و نحوه تشخیص تعصب)
عدم راهنمایی
تئوری رفتاری رهبری به رهبران انعطافپذیری میدهد، اما این بدان معناست که توصیههایی برای نحوه پاسخگویی در موقعیتهای خاص ارائه نمیکند. اگر چیز جدیدی را تجربه می کنید که نمی دانید چگونه آن را حل کنید، ممکن است چالش برانگیز باشد. با این حال، این انعطافپذیری رهبران را قادر میسازد تا بر اساس شرایط خاص تصمیمات آگاهانه بگیرند.