بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

۷ راه برای اندازه گیری موفقیت واقعی

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

اگرچه گام نهادن در مسیر موفقیت، خود بخش اعظمی از کار است و شروعی فوق‌العاده برای نزدیک شدن هر چه بیشتر به موفقیت؛ اما حقیقت این است که تا زمانی که ما در روند حرکت خود به بررسی وضعیت حرکمان، میزان و اندازه‌ی دستاوردهایی که بدست آورده‌ایم و … نکنیم، نمی توانیم طعم واقعی موفقیت را بچشیم. و حتی در صورت دستیابی به اهدافی، باز نمی‌توانیم به طور قطع بگوییم که آیا واقعا به موفقیتی که مدنظر داشتیم رسیده‌ایم یا نه.

پس مشخص است که موفقیت را باید اندازه گیری کرد. اما معیارهای موفقیت هر روز در حال تغییر هستند و با نظر به وضعیت و شرایط جوامع، تاریخ و … می‌تواند این معیارها تا حدی (و نه کاملا) دستخوش تغییر شوند. به هر حال؛ در مقاله از ایوسی، ۷ راه برای اندازه گیری موفقیت واقعی آورده شده است، که امروز برای بررسی و اندازه گیری موفقیت‌های شما کارآمد و موثر است. پس با ما همراه باشید.


  • آیا احساس موفقیت می کنید؟
  • آیا دیگران به شما می گویند که شما موفق هستید؟

اگر فقط می توانستید راهی برای اندازه گیری موفقیت واقعی داشته باشید، ممکن است واقعاً شما را متقاعد کند که موفق شده اید. این اغلب فرآیند فکری یک کارآفرین است.

من می‌خواهم موفق باشم و ایده‌های تجاری‌ام را عملی کنم، و اتفاقا فردی خوش‌بین هم هستم، بنابراین موفقیت را به وضوح می‌توانم متصور شوم. با این حال، سرمایه‌گذاران من و سایرینی که درگیر در کسب‌وکار هستند در واقع می‌خواهند اندازه‌گیری را ببینند که به آنها بگوید موفقیت واقعی است.

در اینجا ۷ روش وجود دارد که می‌توانید برای فهمیدن میزان موفقیت خود و کسب‌وکارتان اندازه‌گیری کنید، که با چند معیار اساسی شروع می‌شود و با روش‌های منحصربه‌فردتری برای تفکر در مورد معیارهای موفقیت پایان می‌یابد (پیش از شروع لازم به ذکر است که اگرچه این معیارها برای موفقیت در کسب و کار است، اما باز می‌توان با اندک تصرفی برای امور زندگی، ارتباطات و … و موفقیت‌های مربوط به آن نیز به کار بست):

۱. سودآوری

در حالی که واضح است که وقتی کسب و کار شما در حال کسب درآمد است؛ این به معنای مقداری موفقیت است، به خصوص اگر پس از پرداخت تمام هزینه های خود، پولی باقی بماند. حتی ممکن است بعد از ماه‌ها سپری شدن در وضعیت قرمز، از آن خارج شده باشید. با این حال، معیار واقعی موفقیت شما این است که برای یک سال یا بیشتر در مسیر رشد مالی و سودآوری باشید. چراکه معیار واقعی موفقیت در کسب و کار، ایجاد سودآوری پایدار است به نوعی که تا مدتها در آینده ادامه داشته باشد.

این ممکن است نیاز به تغییراتی در استراتژی شما، ارزیابی مداوم فرآیندها و هزینه های شما داشته باشد تا ببینید کجا می توانید چابک‌تر و کارآمدتر شوید. من چند ماه اول کارم را به یاد می آورم که بالاخره پولی برای پرداخت به خودم باقی مانده بود. آن موقع بود که احساس می کردم بالاخره دارم آن را می سازم.

۲. تعداد مشتریان

هر شرکتی به مشتریان نیاز دارد. هیچ نقطه ای در زمان نیست که من فکر کرده باشم به اندازه کافی مشتری دارم. معیار موفقیت شما باید یک پایگاه مشتری رو به رشد با یک جریان ثابت از سرنخ ها در خط لوله را نشان دهد. آن مشتریان پیشگام برای من هیجان‌انگیز بودند، اما وقتی دیدم افراد بیشتری علاقه نشان می‌دهند و چیزی را که من می‌فروشم می‌خرند، می‌دانستم که چیزی که خلق کردم موفق بود. ساعت های بی شمار تحقیق و بازاریابی سرانجام نتیجه داد.

با این حال، این معیار واقعی موفقیت از نظر تعداد مشتریان فقط موقتی بود. من مجبور بودم سخت کار کنم – و البته هوشمندانه کار کنم – تا مخاطبان هدف بیشتری را جذب کنم.

۳. سطح رضایت آن مشتریان

فراتر از تعداد مشتریان، معیار واقعی موفقیت من در واقع بیشتر این بود که چگونه مشتریانی را که داشتم خوشحال می کردم. رضایت آنها به این معنی است که مشتریان آینده ممکن است از چیزهایی که به دوستان، خانواده و همکاران خود می گفتند به جای تحقیقات و بازاریابی من ناشی شود. توانایی جلب رضایت مشتریانم به این معنی بود که آنچه در مورد آنها و نیازهای آنها آموختم به درستی در خدماتی که به آنها ارائه می‌دادم اعمال می‌شد.

ایجاد خط مشی های خدمات مشتری برای شرکت شما نیز حیاتی است تا هرکسی که در سازمان کار می کند نقشی را که در برآوردن نیازهای مشتریان ایفا خواهد کرد، درک کند. فقط یک تجربه منفی مشتری لازم است تا فوراً روی آن عدد موفقیت واقعی که ایجاد کرده اید و از نظر رضایت مشتری داشتید، رد شوید.

نگاه مستمر به اینکه چگونه مشتریان هر روز از طریق هر نقطه تماسی که با شرکت شما دارند، رضایت دارند، نه فقط از محصول یا خدمات واقعی که ارائه می‌دهید؛ به شما می‌گوید بخش بزرگی از معیار واقعی موفقیت شما از کجا می‌آید.

۴. رضایت کارکنان

کارمندان شاد و با انگیزه در مورد موفقیت واقعی شما چیزهای زیادی به شما می گویند. وقتی راضی هستند، مشغول کار سخت هستند. به هر حال، بهره وری آنها موتوری است که به تجارت کمک می کند. اگر کارمندان به مشتریان لبخند بزنند، مشتری احساس خوبی دارد. اگر هر یک از کارکنان فراتر از نقش خود کار کنند، آنگاه کسب و کار شکوفا می شود.

در شرکت خودم، من بر ایجاد یک محیط کاری راحت تمرکز کرده ام که همه چیزهایی را که کارکنان برای انجام کارشان به خوبی نیاز دارند، در اختیارشان می گذارد، و همچنین کار می کنم تا تیمم از کارشان در حین انجام آن لذت ببرند. برای کارکنان از راه دور خود، همچنین اطمینان حاصل کردم که آنها از کاری که دارند احساس رضایت می کنند و مرتباً به آنها اطلاع می دهم که چقدر از کار سخت آنها قدردانی می کنم.

من همچنین کار می کنم تا مطمئن شوم که کارکنان از راه دور من احساس کنند که بخشی از کل تیم هستند و تنها نیستند. وقتی سوالی دارند خودم را در دسترس قرار می دهم تا به دلیل عدم ارتباط ناامید نشوند. کارمندان خوشحال به معنای کسب و کار شاد (موفق) است.

۵. رضایت شما

این برای من سخت است زیرا روحیه و شخصیت کارآفرینی من اساساً هرگز راضی نیست. این بدین دلیل است که من اغلب رضایت را با تسویه حساب جفت کرده ام. در واقع، در طول سال‌ها آموخته‌ام که می‌توانم راضی باشم و همچنان بیشتر دنبال کنم و بیشتر بخواهد.

این برای من درس خوبی بوده است که بدانم احساس رضایت از نتایج کسب‌وکار در حین توسعه و جشن گرفتن آن «پیروزی‌ها» در طول مسیر خوب است. من عاشق کار کردن هستم. این یک منحنی یادگیری بود برای یافتن اینکه چگونه رضایت را با نتایج و میل شدید من برای انجام کارهای بیشتر متعادل کنم.

۶. سطح یادگیری و دانش

اگرچه ممکن است روشی عجیب برای سنجش موفقیت به نظر برسد، اما واقعاً اینطور نیست؛ با توجه به این واقعیت که این یادگیری و دانش است که بازار، مشتری، رقیب و هوش اقتصادی را در اختیار شما قرار می دهد تا به شکل گیری استراتژی شما کمک کند.

این یادگیری مستمر فقط از آنچه خوانده ام یا مشاهده کرده ام ناشی نمی شود. این موضوع همچنین در مورد تجربه عملی است که من با اجرای استراتژی خود و مشاهده نتیجه به دست آورده ام. یعنی حتی شکست برای دستیابی به سطح معینی از یادگیری و دانش ضروری است.

به این ترتیب، درس گرفتن از شکست های من در واقع بخشی از معادله لازم برای دستیابی به موفقیت واقعی شده است. من می دانم کجا باید از دام ها و دست اندازها دوری کنم؛ زیرا قبلاً آنها را دیده ام. فکر می‌کنم به نوعی شبیه هوش‌های خیابانی (کسانی که هوش و مهارت کافی برای امرار معاش و رشد در سطح خیابان دارند و می‌توانند در شرایط سخت دوام بیاورند) است. شما نمی توانید باهوش های خیابانی روی مبل بنشینند و تلویزیون تماشا کنند.

۷. چگونگی صرف زمان خود

دلیل اینکه تعیین می کنید زمان خود را هر روز چگونه می گذرانید معیار واقعی موفقیت است زیرا این به شما می گوید که آیا قادر به تفویض اختیار، ایجاد یک سازمان کارآمد بوده اید یا خیر، و تعیین می کند که اولویت های اصلی شما به عنوان رهبر یک شرکت باید چه باشد. من تمایل دارم همیشه کار کنم، اما چیزی که متوجه شدم این است که می‌توانم با اولویت‌بندی وظایف و رها کردن برخی از کارهای کمتر مهم، موفق‌تر باشم. می‌توانم به دیگران اجازه دهم که رهبری را به دست بگیرند، که آنها را به یک تیم فوق‌العاده و قابل اعتماد تبدیل می‌کند.

اما، بزرگترین مزیت این است که زمان را برای من آزاد کرد تا روی آن مناطق استراتژیک که در آنها برتر بودم تمرکز کنم و به ارائه یک جهت روشن تر برای شرکت کمک کرد. این همچنین به من زمان برای تفکر و یادگیری و پیشرفت خود داد و همچنین به من اجازه داد تا زمان شخصی بیشتری را برای مراقبت از خودم و صرف وقت با خانواده و دوستان اختصاص دهم.


نتیجه‌گیری

همانطور که می بینید، اکثر این معیارهای واقعی موفقیت بیشتر کیفی هستند تا گزارش های مالی و نتیجه نهایی شما. هر یک از این اقدامات همچنین مستلزم توجه مداوم است و بر نتایج سایر پیشنهادات موجود در لیست تأثیر می گذارد.

اگر من راضی نیستم، به احتمال زیاد کارمندانم راضی نیستند. اگر مشتریان راضی نباشند، ممکن است کارمندی ناراضی را دریافت کند یا مشتری ناراضی به سطح یادگیری ما در مورد آنچه واقعاً نیاز دارد اشاره کند.

در این صورت، معیار واقعی موفقیت این است که همه این هفت اقدام را هم اکنون – و هم در آینده طولانی به خود، کارکنان و شرکتتان ارائه دهید.

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *