من با صاحب ورزشگاهم در حال تمرین بودیم. او در حال لیفت بود و من بر روی تردمیل در حال دوی آهسته بودم. در بین ست ها، از او پرسیدم که آیا او تا به حال در مسابقات وزنه برداری المپیک شرکت کرده است؟ “شما باید حتما در یکی از رشتهها شرکت کنید. این مسابقات برای شما بسیار سرگرم کننده هستند و قطعا شما برای این مسابقات ساخته شده اید.”
او پاسخ داد: “این چیزی است که همه به من می گویند، اما من نمی دانم.”؛ “مسابقات من را به نوعی عصبی می کند. فقط فکر می کنم: اگر من در این مسابقات نتوانم خودی نشان دهم و همه این را ببینند، چه؟”
بیایید یک لحظه مکث کنیم.
به یاد داشته باشید، این شخصی است که صاحب یک باشگاه ورزشی است. او هر هفته لیفت را از دست می دهد و می بیند که صدها نفر دیگر همین کار را می کنند. و با این حال او اینجاست و اجازه می دهد ترس از قضاوت شدن او را از انجام کاری که دوست دارد انجام دهد باز دارد.
این گفتگوی کوچک به من یادآوری کرد که چرا از «تصمیم گیری مبتنی بر ترس» متنفرم و باعث شد به اهمیت غلبه بر ترس فکر کنم. بیایید در مورد اینکه چگونه می توانید ترس و شک و تردید به خود را پشت سر بگذارید و کارهایی را که می خواهید انجام دهید، صحبت کنیم.
تصمیم گیری مبتنی بر ترس
تصمیم گیری مبتنی بر ترس زمانی است که به ترس ها یا نگرانی های شما اجازه می دهید اعمال شما را دیکته کنند (یا در بیشتر موارد، عدم اقدام شما).
مثلا …
- «من دوست دارم از آفریقا دیدن کنم، اما اگر در آنجا اتفاق بدی بیفتد، چه؟ به جای آن به جای دیگری خواهم رفت.»
- «من دوست دارم کتابی بنویسم، اما اگر مردم از آن متنفر باشند چه؟ شاید قبل از شروع نوشتن باید بیشتر بخوانم.»
- «من دوست دارم خوش فرم باشم، اما اگر در ورزشگاه احمق به نظر برسم، چه؟ من باید قبل از رفتن کمی وزن کم کنم.»
- «من دوست دارم یک کسب و کار راه بیندازم، اما اگر شکست بخورم، چه؟ بهتره که اول پول بیشتری جمع کنم و بعد شروع کنم.»
نتیجه تاسف بار این است که کارهایی را که می گویید برایتان مهم است انجام نمی دهید.
فقط برای واضح بودن، من خودم بارها این اشتباه را انجام داده ام. در واقع، به مدت دو سال، دلایل مختلفی برای اینکه چرا نباید یک وب سایت را راه اندازی کنم، پیدا کردم. من همچنین بهانههایی برای ایجاد نکردن کسبوکار، شروع نکردن پروژهها، درخواست نکردن برای مدارس، درخواست نکردن برای مشاغل و همینطور بهانهها آوردهام.
به عبارت دیگر، این اشتباهی است که همه ما مرتکب آن می شویم. اما، این بدان معنا نیست که ادامه ساختن آن مشکلی ندارد.
تصمیم گیری مبتنی بر ترس ممکن است به تعداد زیادی فرصت را از دست دهید و از دست دادن این فرصت ها ممکن است باعث افسردگی و ناامیدی شما شود. بهتر است به دور از ترس ها و نگرانی ها قدم برداشته و به اهداف خود پایبند باشید. اگر تصمیماتتان مبتنی بر شجاعت و اعتماد به نفس باشد، شانس موفقیت شما به طرز قابل توجهی بیشتر خواهد بود.
۵ فکر در مورد غلبه بر ترس و شک به خود
بعد از تمام اشتباهات من، چند قانون سرانگشتی وجود دارد که اکنون سعی می کنم آنها را به خاطر بسپارم …
۱. در جایی که خطرات کم است اهدافی را انتخاب نکنید.
وقتی صاحب باشگاه تصمیم میگیرد از رقابت اجتناب کند و فقط در ورزشگاه خانگی خود از بالابرها غافل شود، این راهی برای پایین نگه داشتن ریسک است. اما شکست در یک منطقه امن فقط یک راه هوشمندانه برای عقب نگه داشتن خود است.
اگر در منطقه راحتی خود شکست بخورید، واقعاً شکست نیست، فقط حفظ وضعیت موجود است. اگر هیچ وقت احساس ناراحتی نمی کنید، پس هرگز چیز جدیدی را امتحان نمی کنید. به عبارت دیگر …
احساس حماقت چیز خوبی است.
به جای آن (ترس از قضاوت شدن) روی این (احساس حماقت) تمرکز کنید.
۲. هیچکس برای شکست، شما ریشه یابی نمی کند.
شاید موفق شوید. شاید شکست بخورید. به هر حال در بیشتر موارد، هیچ کس به این یا آن طرف اهمیت نمی دهد.
این چیز خوبی است که بدانید “دنیا بزرگ است و شما کوچک”!، و این بدان معناست که می توانید رویاهای خود را با نگرانی کمی برای آنچه مردم فکر می کنند دنبال کنید.
۳. فقط به این دلیل که از جایی که باید از آنجا شروع کنید را دوست ندارید، به این معنی نیست که نباید شروع کنید.
- ای کاش وقتی شروع به نوشتن کردم نویسنده بهتری بودم.
- ای کاش وقتی شروع به ایجاد کسب و کار کردم، کارآفرین باهوش تری بودم.
- ای کاش وقتی دوربین را به دست می گرفتم، عکاس بهتری بودم.
اما بیش از هر چیز، خوشحالم که شروع کردم حتی اگر در ابتدا خوب نبودم.
احساس ترس و عدم اطمینان راهی برای ایجاد احساس عدم آمادگی در شما ایجاد می کند.
- “من باید قبل از شرکت در این آزمون بیشتر یاد بگیرم.”
- “من باید قبل از مسابقه بیشتر تمرین کنم.”
- “من باید این مدرک را قبل از شروع این تجارت دریافت کنم.”
در اینجا یک سوال سخت وجود دارد که شما را مجبور می کند طرف مقابل را در نظر بگیرید: برای حفظ کاری که در حال حاضر انجام می دهید، چه مدت کاری را که قادر به انجام آن هستید به تعویق می اندازید؟
۴. از ساختن چیزهای نامطمئن دست بردارید، مطمئن باشید.
چه کسی گفته است که شما شکست خواهید خورد؟ فقط به این دلیل که شخص دیگری از آن شغل/تلاش/حرکت/اقدام طرد شده است، به این معنی نیست که شما نیز این چنین خواهید شد.
- شاید ناشر از کتاب دوست شما متنفر باشد، اما این بدان معنا نیست که آنها از کتاب شما متنفر خواهند بود.
- شاید قبلاً سعی کرده اید وزن کم کنید، اما این بدان معنا نیست که اکنون نمی توانید وزن خود را کم کنید.
- شاید تاجری را دیدهاید که در تجارت خود شکست خورده است، اما این بدان معنا نیست که شما هم قرار است با راهاندازی تجارتی با شکست روبرو شوید.
شما قرار نیست «آن رشد و موفقیت را از دست بدهید». در واقع، شاید برای شما مقدر شده است که موفق شوید.
دست از رفتار کردن مانند کسی که از قبل شکست برایش قطعی و تعیین شده است بردارید. این صحیح نیست.
۵. تنها شکست واقعی در وهله اول انجام ندادن هیچ اقدامی است.
همه ما با احساس ترس، عدم اطمینان و آسیب پذیری سر و کار داریم. و متأسفانه، بیشتر ما اجازه می دهیم که این احساسات اعمال ما را دیکته کنند. به همین دلیل، تصمیم ساده برای اقدام اغلب کافی است تا شما را از اکثر مردم جدا کند. لازم نیست در کاری که انجام می دهید عالی باشید، فقط باید فردی باشید که واقعاً تصمیم به انجام آن می گیرد.
شما می توانید با انجام کارهایی که اکثر مردم برای اجتناب از آنها بهانه می آورند، از موفقیت زیادی برخوردار شوید.
به جای تلاش برای انجام همه چیز به نحو ایده آل، بهتر است اقدامات کوچک و قدم به قدم راه بیابید. هرگز نمیدانید کجا راهتان میانجامد تا آنجا که بخواهید برسید.
۶. اعتماد به نفس امری آموزشی است و نیاز به تمرین دارد.
اعتماد به نفس مانند عضلهای است که نیاز به تمرین و تقویت دارد. با اقدام به انجام کارهای جدید و خارق العاده، می توانید اعتماد به نفس خود را کم کم بالا ببرید و ترس و شک خود را شکست دهید.
تمرکز کنید به جای آنکه چقدر ترس دارید، بیشتر به این فکر کنید که چه چیزهای بزرگی قصد دارید انجام دهید و چه احساسی میخواهید داشته باشید.
یکی از راههای تقویت اعتماد به نفس، انجام تمرینهای مختلف و مواجهه با ترسها و شکهاست. به مرور زمان و با تلاش مداوم، این تمرینها به شما کمک میکنند تا اعتماد به نفس خود را بالا ببرید.
همچنین، مهم است که خود را با افراد پشتیبان و محیطی موثر احاطه کنید. افرادی که شما را تشویق کنند و از شما حمایت کنند میتوانند به شما کمک کنند تا اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
در نهایت، هیچ کس کامل نیست و هر کسی با شکست مواجه میشود. اما اینکه چگونه با شکستها و مواجهههای زندگی امر کنید، نشاندهنده قدرت اعتماد به نفس شماست. به خودتان اجازه دهید که رشد کنید و به تدریج اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
۷. اندازه گیری موفقیت شما بر اساس تلاش شماست، نه نتیجه نهایی.
به جای انتظار داشتن از خودتان که همواره موفق باشید، بیشتر به این فکر کنید که چقدر تلاش خود را در انجام کارهایی که دوست دارید میگذارید. تلاش و اراده شما، به مرور زمان، شما را به موفقیت خواهد رساند و ترس و شک را از خود دور کرده خواهد کرد.
به جای فقط تمرکز بر نتیجه نهایی، مهم است که به مسیر و فرآیند رسیدن به آن نتیجه نیز توجه کنید. اهمیت دادن به تلاش و پیشرفت، به شما انگیزه و انرژی میدهد تا بهترین خود را به ارمغان بیاورید.
ممکن است در مسیر رسیدن به موفقیت مواجه به چالشهایی بیافتید، اما با انگیزه و تمرکز بر تلاش، میتوانید این چالشها را پشت سر بگذارید و به هدف خود برسید. هر گام کوچکی که برداشته و هر تلاشی که به آن میاندیشید، نهایتاً به موفقیت شما نزدیکتر خواهد کرد.
بنابراین، به جای نگرانی و ترس از نتیجه نهایی، انرژی و توجه خود را بر تلاش و پیشرفت خود متمرکز کنید. این رویکرد، شما را به سوی موفقیت و رضایت بیشتر از زندگی خود هدایت خواهد کرد.
و بخوانید:
2 پاسخ
دلیل های اصلی ترس چیست؟
سلام
موارد زیادی می تونه مسبب باشه، مثل:
ولی اگه بخوایم مهمترین دلایل رو فهرست کنیم: