شاید یکی از دغدغههای بزرگ مردم امروزی، فرار از خط فقر باشد؛ مردم زیادی امروزه مدام در حال اندازهگیری خط فقر و قیاس آن با شرایط خود هستند.
و این در حالی است که باور فکری که عملکرد برای ایشان به بار میآورد به مراتب مخربتر و ناسالمتر از بودن در زیر خط فقر است. اشتباه نشود، نمیگویم خط فقر را با آغوش باز بپذیرید و خود بر رسیدن به شرایط نامطلوبی که این خط عبور نمیکند دامن بزنید؛ بلکه میگویم فکر خود را از هر آنچه که شما را از آزادگی، وارستگی، جوانمردی و حریت باز میدارد دور نگه دارید.
بی شک اگر امروز تنها یک بار زندگی خود را به زندگی افراد تنگدست و نیازمند گره بزنید، و خودتان را جای آن ها بگذارید؛ به خوبی خواهید فهمید که آن ها چه زندگی سخت و طاقت فرسایی دارند و واقعا شرایط کنونی شما در جایگاه مطلوب و بالایی نسبت به ایشان قرار دارد.
در واقع یکی از بهترین راه هایی که سبب میشود بتوانید خود را از دغدغه و درد و رنجِ بودن یا نبودن زیر خط فقر برهانید، این است که در امور دنیوی و مادی همیشه خود را با افراد پایین دست خود مقایسه کنید.
این عملکرد ساده اما کارآمد سبب میشود تا شما همیشه بهتر بتوانید داشتههای خود را ببینید و بیشتر بابت این داشتهها شاکر و مثبتنادیش باشید.
و قطعا این نیز به معنای دوری از تلاش و کوشش نیست. اینکه شما از پایین دستانتان بیشتر دارید و داشتههایتان بسیار بیش از آن چیزی است که آنها دارند؛ دلیل نمیشود که به خود غره شده و فراموش کنید که در مسیر رشد و پویایی به راه خود ادامه دهید.
به زبان دیگر، لازم است شما برای جلوگیری از هر نوع تفکر منفی و محدود کنندهای داشتههای خود را با داشته های نیازمندان قیاس کنید. اما برای جلوگیری از هر نوع رکود، رخوت و تنبلی، پویایی خود را با پویایی توانگران و افراد موفق قیاس کنید. بدین صورت ضمن اینکه در مسیر موفقیت کماکان به مسیر خود ادامه خواهید داد، هیچ گاه خود را در گرداب نیمهی خالی زندگیتان نخواهید انداخت.