مغز متفکر
استاد ذهن (Master Mind) یا ذهن مرکب، اولین بار توسط ناپلئون هیل (Napoleon Hill) به عنوان “هماهنگی دانش و تلاش در روحیه هماهنگی، بین دو یا چند نفر، برای دستیابی به یک هدف مشخص” تعریف شد.
ترکیب ایده ذهن مرکب بخش مهمی از تبدیل اهداف آینده به دستاوردها است. شما از تمام دانش در دسترس خود استفاده میکنید تا برنامهای برای تحقق آن چیزها تدوین کنید. سه منبع دانش وجود دارد که میتوانید از آنها استفاده کنید:
۱- آزمایش و تجربه شخصی
هر روز چیزی یاد میگیریم. ما چیزهایی را که از طریق آزمون و خطا یاد میگیریم جمعآوری، طبقهبندی و سازماندهی میکنیم و آنها را در ضمیر ناخودآگاه خود ذخیره میکنیم تا بتوانیم آنها را در صورت نیاز در آینده بیرون بیاوریم.
۲- تجربه گروهی
این نوع دانشی است که ما از مدرسه، کتابهای درسی و معلمان خود به دست میآوریم. این تجربیات دیگران است که برای استفاده همه سازماندهی و طبقهبندی شده است. این اطلاعات را میتوان در کتابها، کتابخانهها، کلاسها، فیلمها و اینترنت یافت.
۳- هوش بینهایت
هوش بینهایت یا فراخودآگاه شبکهای وسیع از همهی دانشهایی است که وجود داشته یا خواهد داشت. این کلید ذهن مرکب است. ناپلئون هیل بیان میکند که برنامهها بدون داشتن قدرت کافی برای تبدیل آنها به عمل، بیاثر و بیفایده هستند، صرفنظر از اینکه چقدر خوب اندیشیده شدهاند، و نمیتوان بدون استفاده شخصی از «ذهن مرکب» قدرت داشت.
ذهن مرکب دو جزء دارد، یکی اقتصادی و دیگری روانی. این دو عنصر همان چیزی است که باعث میشود افرادی که به سمت موفقیت هدایت میشوند، عضوی از گروه Master Mind باشند.
الف: جزء اقتصادی
افرادی که تصمیم میگیرند اطراف خود را با گروهی از افراد همفکر احاطه کنند و برای کمک به یکدیگر در دستیابی به اهداف با یکدیگر همکاری میکنند، توصیههایی را که به آنها داده شده است و آن را با جدیت در برنامههای خود برای موفقیت به کار میگیرند، نسبت به افرادی که انتخاب میکنند به تنهایی مبارزه کنند، مزایای اقتصادی بیشتری میبینند.
ب: جزء روانی
هیل معتقد بود که ذهن انسان شکلی از انرژی است که بخشی از آن ماهیتی معنوی دارد. وقتی چندین ذهن با هم کار میکنند، هر واحد انرژی در ذهن یک عنصر روانی مغز متفکر و ذهن مرکب را تشکیل میدهد. این شبیه به روشی است که زنجیرهای از باتریها انرژی بیشتری را به جسمی که بدان انرژی میدهند تأمین میکنند. کنار هم قرار دادن چندین فرد همفکر، انرژی فکری بیشتری به هر یک از اعضای گروه میدهد.
گروه مغز متفکر ایده آل (ذهن مرکب)
برای تشکیل گروه Master Mind خود، ابتدا باید بدانید:
که چند نفر در گروه خود میخواهید.
آیا باید یک گروه کوچک پنج نفره باشد یا یک گروه بزرگتر ۵۰ نفره؟ گروه شما باید به اندازهای بزرگ باشد که افرادی را داشته باشید که طیف وسیعی از مهارتها و تجربهها را به جلسات شما تزریق کنند، در عین حال به اندازهای کوچک باشد که تبادل ایدهها بین گروه به آرامی انجام شود.
تعداد دفعات ملاقات و در چه قالبی را انتخاب کنید.
برای مثال، ممکن است تصمیم بگیرید که بهترین چیز برای گروه شما این است که همه به صورت ماهانه از طریق یک سایت جلسه آنلاین یا کنفرانس تلفنی ملاقات کنند. هر جلسه میتواند بر روی یک موضوع یا چالش تمرکز کند که در آن هر یک از اعضا راه حلها و پاسخهایی را برای آن چیزها ارائه میدهند.
برخی از موفقترین افراد تاریخ، از جمله اندرو کارنگی و هنری فورد، به ایده گروه Master Mind اعتقاد داشتند. با پیادهسازی ایده یک ذهن مرکب، میتوانید شروع به ایجاد استراتژیهای موفقتری برای دستیابی به اهداف کنید و خود را جلوتر ببرید و به بهترین نسخه از خود تبدیل شوید.
بیشتر بخوانید: ۱۰ مزیت یادگیری مشارکتی | استفاده از یادگیری مشارکتی برای افزایش بهره وری در محل کار