کسب و کارها دائماً به دنبال ایده های جدیدی هستند که به آنها امکان می دهد فرآیندهای خود را بهینه کنند و محصولات بهتری ارائه دهند. اگرچه برخی افراد نوآوری را به عنوان یک مفهوم غیرقابل اندازه گیری می بینند، اما می توان این خلاقیت را با شاخص های کلیدی عملکرد اندازه گیری کرد. استفاده از شاخص های کلیدی عملکرد نوآوری می تواند به سازمان کمک کند تا فعالیت های مولد را شناسایی کند و اطمینان حاصل کند که به اهداف خود می رسد.
در این مقاله از ایوسی، ما توضیح میدهیم که KPIهای نوآوری چیست، درباره اینکه چرا برای اندازهگیری مهم هستند و نمونههایی از معیارهایی که میتوانند برای یک سازمان مفید باشند، بحث میکنیم.
KPI های نوآوری چیست؟
KPI های نوآوری یا شاخص های کلیدی عملکرد نوآوری، معیارهایی هستند که پیشرفت سازمان را به سمت اهدافش اندازه گیری می کنند. این اصطلاح نسبتاً گسترده است، زیرا معیارهای مفید برای یک سازمان به صنعت و مدل تجاری منحصر به فرد آن بستگی دارد.
به طور معمول، یک سازمان انتخاب می کند که کدام KPI نوآوری را بر اساس اهداف و منابع موجود خود برای جمع آوری داده ها اندازه گیری کند. پس از جمع آوری اطلاعات در یک دوره مشخص، تجزیه و تحلیل پیامدها و مقایسه اطلاعات با اهداف داخلی یا استانداردهای صنعت، سازمان می تواند تنظیمات مناسب را انجام دهد.
مرتبط: سه نوع نوآوری: تعاریف و جزئیات
چرا اندازه گیری نوآوری مهم است
کسبوکارها اغلب از KPIهای نوآوری برای تعیین اینکه آیا فرآیندهای فعلی کارآمد هستند و چه تغییراتی برای بهینهسازی تولید لازم است استفاده میکنند. این معیارها همچنین برای هدایت تخصیص منابع، مسئول نگه داشتن کارمندان در قبال اقدامات خود و بهینه سازی رضایت مشتری مفید هستند.
هنگامی که یک کسب و کار از KPI برای نظارت بر فعالیت های خود استفاده می کند، می تواند اطمینان حاصل کند که برای نوآوری تلاش می کند که به او کمک می کند مزیت رقابتی خود را در صنعت خود حفظ کند. علاوه بر این، اندازه گیری نوآوری برای تشویق دگرگونی های مداوم مهم است. با شناخت موفقیت ایده های جدید و حمایت لازم از آنها، سازمان ها می توانند اطمینان حاصل کنند که نوآوری بخشی جدایی ناپذیر از مدل های کسب و کار آنها است.
۶ شاخص کلیدی عملکرد نوآوری
در اینجا شش نمونه از شاخص های کلیدی عملکرد نوآوری برای اندازه گیری وجود دارد:
۱. نامزدی
یک سازمان می تواند تعامل با توسعه نوآوری را به روش های مختلف اندازه گیری کند. به عنوان مثال، ممکن است تعداد ایده هایی را که یک تیم در هر فصل تولید می کند، محاسبه کند. همچنین میتواند با اعتبار دادن ایدهها به ذینفعان فردی که آنها را به ادامه توسعه ایدههای جدید تشویق میکند، با این معیار دقیقتر شود.
مطالب مرتبط: چگونه می توان نوآوری را در محیط کار تشویق کرد
۲. پیشنهادات قابل اجرا
در حالی که بسیاری از ایده ها می توانند شاخص خوبی برای موفقیت باشند، مهم است که تعیین کنیم چه تعداد از آنها قابل اجرا هستند. سازمانها اغلب محاسبه میکنند که چه تعداد پیشنهاد باعث میشود مرحله طوفان فکری اولیه را پشت سر بگذارد و به سمت توسعه حرکت کند. اگر سازمانی موانع رایجی مانند اهمال کاری یا دودلی را شناسایی کند، میتواند سیاستهایی را برای تشویق فعالیتهای پیشگیرانه در میان تیمها ایجاد کند.
مطالب مرتبط: مشاوره نوآوری چیست؟ (تعریف و مهارت)
۳. سودآوری پیش بینی شده
عدم اطمینان می تواند سرمایه گذاری در ایده های جدید را برای سهامداران چالش برانگیز کند. یکی از معیارهای مفید برای غلبه بر این مانع، سودآوری پیش بینی شده است که به ذینفعان کمک می کند ارزش بالقوه را درک کنند. سازمانهایی که این معیار را در اولویت قرار میدهند ممکن است به احتمال زیاد بودجه و حمایت عمومی دریافت کنند.
مطالب مرتبط: مهارت های نوآوری: تعریف و مثال ها
۴. سودآوری واقعی
اندازه گیری موفقیت نوآوری را با تعیین سودآوری واقعی در نظر بگیرید. این معیار برای درآمد ناخالص پس از عرضه محصول در بازار محاسبه می شود. سود موفقیت آمیز به این معنی است که محصول می تواند در تولید باقی بماند و به تیم ها اجازه دهد تا سایر ابتکارات نوآوری را توسعه دهند.
موارد مرتبط: نوآوری و خلاقیت: تفاوت چیست؟
۵. مخارج
همچنین میتواند برای اندازهگیری هزینههای یک ابتکار نوآوری، چه هزینههای زمان یا هزینههای مادی و کار مفید باشد. به یاد داشته باشید که هزینه ها ممکن است در ابتدا به دلیل تازگی ایده از سود بیشتر شود. با توسعه ایده، می توانید تعیین کنید که حاشیه سود در طول زمان چگونه تغییر کرده است.
مطالب مرتبط: تفکر کریتیو: راهی برای ایجاد نوآوری و رشد در هر حوزه
۶. نفوذ فرهنگی
اگرچه تأثیر فرهنگی می تواند معیار مبهم تری برای اندازه گیری باشد، بسیاری از سازمان ها از آن برای تعیین موفقیت برنامه های نوآوری خود استفاده می کنند. به عنوان مثال، یک کسب و کار ممکن است از کارکنان نظرسنجی کند تا ارزیابی کند که چقدر در ارائه پیشنهادات راحت هستند. این اطلاعات به کسب و کار اجازه می دهد تا محیطی دلپذیرتر ایجاد کند که ایده های همه را در اولویت قرار می دهد.
مطالب مرتبط: چگونه یک فرهنگ نوآورانه در محل کار ایجاد کنیم
سایر KPIهای نوآوری
در اینجا نمونههای دیگری از KPIهای نوآوری برای اندازهگیری وجود دارد:
-
درصد ایده هایی که منجر به آزمایش های نوآوری می شوند
-
زمان اختصاص داده شده برای آزمایش
-
درصد محصولات جدیدی که پس از سال اول در تولید باقی می مانند
-
بودجه تحقیق و توسعه
-
رضایت مشتری از محصول جدید
-
تمایل کارکنان به در نظر گرفتن ایده های جدید
-
تغییر در رفتار کارکنان
-
مشارکت در فعالیت های آموزشی
-
پایبندی به تخصیص منابع
-
پایبندی به جدول زمانی اصلی
-
معیارهای جدول زمانی
-
تعداد اختراعات به دست آمده
-
تعداد بازارهای جدید وارد شده
-
تعداد تبدیل های جدید
-
صرفه جویی در مواد اولیه
-
درصد سرمایه سرمایه گذاری شده در فعالیت های نوآورانه
-
پایبندی تیم به بودجه اختصاص داده شده
مرتبط: ۵۱ مدل کسب و کار نوآورانه که باید در نظر بگیرید
نکاتی برای انتخاب KPIهای نوآوری
در اینجا چند نکته برای انتخاب KPIهای نوآوری مناسب برای اندازه گیری آورده شده است:
معیارهای تعادل
برخی از شرکتها از اندازهگیری شاخصهای کلیدی عملکرد نوآوری صرف نظر میکنند، زیرا مزایای آن را تشخیص نمیدهند. مهم است که از موفقیت فعالیت های سازمان آگاه باشید تا بتوانید نتایج را به ذینفعان ارائه دهید و تنظیمات مناسب را انجام دهید.
برعکس، به همان اندازه مهم است که سعی نکنید بیش از حد اندازه گیری کنید. اندازه گیری معیارهای غیر ضروری می تواند اتلاف وقت باشد و تمرکز بر معیارهای مهم را چالش برانگیز کند. در عوض، منابعی را برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل دقیق مهم ترین اطلاعات اختصاص دهید.
مرتبط: ۱۶ نمونه از KPI برای محل کار
معیارهای ورودی در مقابل خروجی را در نظر بگیرید
معیارهای ورودی آنچه را که یک موجودیت در الهام بخشیدن به نوآوری کمک می کند، اندازه گیری می کند و معیارهای خروجی نتیجه این سرمایه گذاری ها را محاسبه می کند. در حالی که ورودی ها می توانند برای اندازه گیری مفید باشند، اما همیشه به خروجی مورد انتظار منجر نمی شوند.
به عنوان مثال، سازمانی را در نظر بگیرید که برنامه آموزش کارکنان را اجرا می کند. به جای اندازهگیری تعداد فعالیتهای آموزشی که کارکنان انجام میدهند، میتوانید بهبود عملکرد آنها را پس از تکمیل آموزش محاسبه کنید. این معیار احتمالاً برای تعیین میزان مؤثر بودن آموزش مفیدتر است.
مطالب مرتبط: راهنمای کامل شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)
دوراهی مبتکر را درک کنید
کلایتون کریستنسن در کتاب خود با عنوان «معضل مبتکر» در سال ۱۹۹۷ توضیح میدهد که محصولات جدید اغلب نسبت به محصولات موجود پایینتر هستند. این حقارت ناشی از نقص ذاتی نیست، بلکه به دلیل استانداردهای موجود است که مشتریان و سازمان ها برای ارزیابی کیفیت از آنها استفاده می کنند.
در نتیجه، محصولات جدید ممکن است برای مصرف کنندگان کمتری جذاب باشد و سود کمتری را برای سازمان به همراه داشته باشد. به جای در نظر گرفتن کل سود در ابتدا، سازمان ممکن است از KPIهای نوآوری مانند پتانسیل رشد و حاشیه سود برای اندازه گیری دقیق تر موفقیت محصول استفاده کند. این معیارها می تواند به ذینفعان کمک کند تا ارزش محصولات جدید را در بازار موجود درک کنند.