مجتبی شرکاء (اُرُد) – Orod کیست؟
نام: مجتبی شرکاء
لقب: اُرد بزرگ / حکیم اُرد بزرگ محل تولد: خراسان (مشهد) پدر: محمدتقی شرکاء مادر: فاطمه جاهد طبسی حوزه تحصیلات: فلسفه شناسی مکتب فلسفی: اُرُدیسم (Orodism) |
مجتبی شرکاء که به “حکیم اُرُد بزرگ” یا “اُرُد بزرگ” نیز مشهور است، از نظر بعضی از اندیشمندان فارسیزبانِ فعلی، بزرگترین فیلسوف عصر معاصر جهان و جز چهار حکیم تاریخ در منطقهی خاورمیانه به شمار میرود.
همچنین علاوه بر شهرت و اعتباری که این شخص در زمان حاضر پیدا نموده است، مکتبی فلسفی نیز با عنوان اُرُدیسم (Orodism) دارد که در پیکرهی آن، مطالبی همچون مهر و محبت به دنیا، انسانیت و آزادی زیاد به چشم میخورد.
وی در کتاب خود (کتاب سرخ) درخصوص علت پیگیری فلسفه چنین میگویند:
«دردها، چالشها و عصیانهای بشر، اَرد را وادار نمود تا سالهای زیادی از عمر خود را صرف پژوهش، کاوش و اندیشیدن کند … تا به درک صحیحی از تار و پود دنیا و زندگی برسد، آنگاه آنها را برای آیندگان نوشت.
در این مسیر به هیچ بهایی آرمان پاکش را نفروخت …
امروز بعد از سال ها زنج و سختی کشیدن و شنیدن زخم زبانهای بسیار، او خوشحال است؛ زیرا میداند از دل جملاتش «فلسفه اُرُدیسم» بیرون آمده و تا زمانی که بر اندیشهها جاری است، اَرد هرگز نمیمیرد و این تنها سهم او از دوران زندگی است.»
اما با این حال، در کنار محبان زیادی که این فیلسوف دارد، مخالفان و منتقدانی هم او را به باد نقد و چالش میگیرند. که البته موضوع این مطلب نیست.
کتاب اُرُد بزرگ خراسانی
همان طور که در بالا اشاره شد، کتاب اُرد بزرگ، «کتاب سرخ» نام دارد که وی سخنان و فلسفه خود را در آن گردآوری نموده، و شامل هزار و چندی آموزه (یا فرمان) است.
این کتاب در بیست و پنج بخش تنظیم شده است. و البته طی ده سال گذشته همواره کاملتر شده است. جملات این کتاب به زبانهای مختلفی نیز ترجمه و در کشورهای مختلف منتشر شده است.
در ادامه برخی از جملات این فیلسوف نامآور برای شما آورده شده است.
جملات ناب فلسفی اُرد بزرگ
گذشت را میتوان در مورد آدمها به کار گرفت. اما باید دانست این درس از آن آدمها است نه کشورها؛ سکوت در مقابل وحشی گری دشمن هیچگاه درست نیست.
نرمش و نرمدلی، منش آدمی است و سنگدلی و سختسری منش اهریمن است.
فروتنی در برابر گردن کشان، اشتباهی بزرگ است. چرا که این کار آنها را گستاختر و بی پرواتر مینماید.
فروتنی زمانی هویدا میشود که آدمی از کوهستان وجودش پایین آمده و یا در حال فرود آمدن است.
خوش نامی بزرگترین فر و افتخار هر آدمی است.
شایستگان با گذشت و بخشنده هستند.
هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند از پویندگی ما جلوگیری کند.
آنکه دم خور آدمی است که بدگویی همواره با او پیوسته است، خیلی زود اسیر وهم و سیاهی دل میگردد.
میدان پیمانهای گسسته، همچون مردابی دهشتناک است که باید از آن گریخت.
هیچ آغازی را مزاری نیست چرا که همواره در حال دگرگونی و رشد است.
اگر پی به شکوه و گستره خرد خویش ببریم هیچ گاه به گردن کشی روی نمیآوریم.
بخشنده از دست نمیدهد او همواره در حال بدست آوردن است.
اهل بازار بر این باور اشتباه هستند که فرهنگ را هم می توان با زمان بندی دگرگون ساخت!
به آرزوهای خود ایمان بیاورید و به گونه ای به آنها بیندیشید که گویی به زودی رخ می دهند.
اگر جانت در خطر بود به جای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی.
راه آشتی را کسی باید بیابد که خودش سبب جدایی شده است.
هر قدر به دیگران احترام بگذاری، به همان میزان به تو احترام خواهند گذاشت.
آنکه مدام به کار دیگران سرک میکشد و کنجکاو است تا ببیند آنها چه میکنند، همچون سایه ای بر دیوار است که مدام به دنبال ما میدود، بدون آنکه از خود اختیاری داشته باشد.
برای آنکه به فرودستی گرفتار نشویی، دست گیر آدمیان بشو.
پندار و دید ما بر روشنایی و راستی باشد، بدین گونه راههای آینده، روشن و هموار است.
آنکه با آدمهای گستاخ گفتگو میکند، دیر و یا زود به شر آنها گرفتار میآید.
کین خواهی از خاندان یک بدکار، تنها نشانگر ترس است، نه نیروی آدمهای فرهمند.
اگر در بند زندگی روزمره تان بشوید، نمیتوانید گامی به سوی بهروزی بردارد.
آسودگی آدمی، به گنج و دینار نیست که به خرد و دانش است.
آنکه همه چیزش را به جهان میسپارد و خود سخن تازه ایی ندارد نباید مدعی داشتن خرد و دانش باشد.
در دوی زندگی، همیشه هماورد را شانه به شانه ات بپندار و همیشه با خود بگو تنها یک گام پیشتر هستم، تنها یک گام.
واژهها سرشار از پندارهاست، ارزش آنها همپای زندگی است.
با، رفتگان به جهان دیگر، نتوان همراه شد، که این کوشش و همراهی عمر را بباد میدهد.
به یاد بیاوریم که انسان هستیم و انسانیت، مهم ترین چیزی است که از ما انتظار میرود.
هیچ پیر جهان دیده ای منکر نتیجه ی زهرآلود، دارایی حرام در زندگی آدمی نیست.
میهمانیهای فراوان از ارزش آدمی میکاهد، مگر دیدار پدر و مادر.
آنکه برای وجود خودش ارزشی نمیپندارد، شأن کسی دیگر را نگه نمیدارد.
نمیتوان امید داشت، آدمهای کوچک رازهای بزرگ را نگاه دارند.
رویا پردازی که عملگرا هم باشد میتواند سرچشمه دگرگونیهای بسیار گردد.
آگاهی تنها راه رسیدن به آزادی است.
آدمهای بزرگ به خوشیهای کوتاه مدت تن نمیدهند.
بخت آدمی به گذشتگان، آیندگان و جهانِ کهکشانها گره خورده است.
تاراج و شورش هیج گاه بهانه تاراج و شورش دیگر نیست.
تنها آشیانه خرد، راستی و درستی است.
یک آموزگارِ خام میتواند شاگردان خویش را برای همه زندگی سرگردان کند.
راههای آینده ابتدا در اندیشه خردمندان رسم میگردد، سپس مردم با کوششی بسیار آن راهها را خواهند ساخت.
فریادرس پاکزاد است، او گوشش پیشتر تیز شده و آماده کمک رسانی ست.
پیوند ما تنها با زندگان نیست؛ همه ما پیوندی ابدی با نیاکان و اسطورههای سرزمین خویش داریم.
بزرگترین فر و داشته بی باکان روزگار، دل هایی است که به آنها امید بسته اند.
طبیعت زیبا، آدمیان را در گذر زندگی همواره شاداب و جوان نگاه میدارد.
به دو صورت خود را میتوان نابود ساخت! نخست با گردن نهادن بر پیشگاه ناداوری فرمانروایان؛ و دیگر تن دادن به رسوایی و بدنامی.
آنکه خودخواه است توان ستایشگری و مهرورزی ندارد؛ او بسیار تنهاست.
نامداران ماندگار آنانیاند که سرشتی نیکو و دلی سرشار از مهر دارند.
بزرگداشت در هر کجا میتواند باشد؛ از خانه تا مدرسه و از روستا تا شهر.
کوهستان را بنگر، به تو میگوید نوک بلند و خیره ساز آن، از پس دامنه ایی گسترده، آسمان را به زانو درآورده است.
نکات سخت هماساسی ساده دارند.
اگر هنجارها سست باشند همان بهتر که باژ را بدهی.
سخت ترین کارها، یافتن رایزن است چرا که رایزنهای بزرگ دور از دیدگان مردم، در اندیشههای دور در حال پروازند.
همسران، اگر رازهای زندگی خویش را بیرون نبرند خیلی کمتر به غم جدایی گرفتار آیند.
آدمها میوههای درختانی هستند که ریشهای از دیرینه دارند.
گردن فرازان به خرد روی آوردند و گردن کشان به نابخردی.
برای رسیدن به بلندای بخشندگی باید از آز وجود خویش بگذری.
روزهای سخت گامهای آینده ما را استوارتر و تندتر میکند.
باران مهر آسمان است نه بغض آن، همانند آدمیان مهرورزی که میبارند و کینه توزانی که خشک و بی نشانند.
مردم آدمهای بردبار را با ادب میدانند؛ حال آنکه بردباری سنجشی درست نیست! باید ادب آدمها را در آزمونها سنجید و نه در سکوت ها.
اندوختهای با ارزشتر از تندرستی، نمیشناسم.
اگر میخواهی کسی را بزرگ کنی، پیوسته از او به دشمنی یاد کن.
پیران جهان دیده برای گفتگو با جوانان مانع تراشی نمیکنند.
بارزترین و گرامیترین گرایش گاندی، میهن پرستی او بود.
بزرگواری، بی مهر و دوستی به دست نمیآید.
آدمیانی که انتخابات نیک را بی ارزش میانگارند و آنانی که دانسته در بازی انتخابات نادرست رای میدهند هر دو به یک اندازه به سرزمین خویش پشت کرده اند.
میرآب، به اندازه دهد، همه دشت سبز خواهد بود.
خرد در بستری طوفان زده رشد نمیکند.
ستایش، هنگام نو رُستن را.
خرد و دانش ابزار پیراستن اشتباهات است و خردمندان ابزار دون پایگان نمیشوند.
از سفر کرده، ارزش سرزمین مادری را بپرس.
آغاز هر روز، نو شدنی دوباره است، و زمانی برای پویایی بیشتر.
یک آموزگار میتواند با رفتار و گفتارش کشوری را دگرگون سازد.
آموزگاری، عشق است چنین جایگاهی هیچگاه به دست غیر مباد.
استوارترین پیمانها آنهایی است که با اندیشه مان پذیرفته ایم.
تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری به دست نخواهی آورد؛ این یک هنجار همیشگی است.
برای پرشهای بلند، گاهی نیاز است چند گامی پس رویم.
آنکه همیشه لبخندی بر لب دارد شادی را به همگان هدیه میدهد.
بخشیدن تخت و اورنگ به خویشاوندان، از زبونی است.
هیچ گاه برای آغاز دیر نیست، همین بس که به خود بگویم این بار کار ناتمام را، پایان میدهم.
بخت همچون مرغی در گوش ما زمزمه میکند و ما را با خود به سوی میکشاند که باورش را هم نمیکردیم.
زمان گسست و بریدن از همه چیز، میتوانید بسیاری از نداشتهها را در آغوش بکشید.
تنها کسی که موجب خواری همیشگی ما میگردد خود ما هستیم.
فریب بی گناه، خفتی هولناک در پی دارد.
هر پیوستنی آگاهی و میوهای نو ارمغان میآورد.
آدمی میتواند بارها و بارها به شیوههای گوناگون قهرمان شود.
با ولخرجی تنها مال نمیرود، زمان ارزشش فراتر است، و آن هم نابود میشود.
قهرمان هایِ آدمهای کوچک، همانند آنها زود گذرند.
گاهی برای رسیدن به پیشرفت میبایست راه سخت کوهستان را برگزینیم.
نخستین کسی که در برابرش باید کُرنش کنی خویشتن خویش است.
برای کسب گنجِ سکوت، بارگاه دانِشَت را بزرگتر بساز.
خرد ابتدا به اندیشه پناه میبرد.
آنکه زیبایی خِرَد را ندید، گرفتار زیبایی آدمیان شد و بدین گونه از هر چه داشت تهی گشت.
مردانی که بیشتر از جایگاه و هنجار زنان پشتیبانی میکنند خود بیشتر از دیگران به نهاد زن میتازند.
تجربه ها درسهای خویش را به هزار رنگ و گونه پدیدار ساخته و یاور ما میگردند.
بزرگترین دام نقادان، خودستایی است.
امروزه، انتخابات آزاد تنها راهکار ادامه زندگی سیاسی فرمانروایان است.
پادشاهی که مردمش از او فروتر بنشینند در فزونی و برتری نیست او در ته چاه کبر و خودبینی فرو افتاده است.
انتخابات آزاد، دشمن هیچ یک از باورهای توده مردم نیست.
فرمانروایان بی خرد، مردم را شاگرد خویش میپندارند.
کشوری که گروههای هدفمند سیاسی ندارد، انتخابات هر روز بیشتر به پستی میگراید.
بیشرمترین فرامانروایان آنهایی هستند که ناکارامدی و اشتباهات خود را به مردم نسبت میدهند.
دیوان سالاران بر این باور نباشند که انتخابات حقی است که آنها به مردم میدهند!
اندیشه و سخن ریش سفیدان برآیند بردباری، مردم داری و سرد و گرم چشیدگی روزگار است.
آنهایی که از زادگاه خود میروند تا رشد کنند با سپری شدن روزگار میفهمند بزرگترین گنج زندگی را از دست دادهاند و آن زادگاه و میهن است.
ریش سفیدان، زنجیر ارتباط نسلها هستند. و خاندان بدون ریش سفید، گذشتهای کم رنگ دارد و آیینهای به جای مانده، به هزار گونه، تفسیر میشود.
چه بسیار گردن کشانی که به آنی دچار زبونی شدند.
آنان که از رسیدن به ریشهها هراس دارند، در روزمرگی دست و پا میزنند.
مردم همواره گوش به ندای بخشندگان دارند.
کوهستانها و درههای بی انتها در درون آدمها میبینم.
آنکه پوزش نمیداند چیست! مناسب دوستی نیست.
بزرگداشت، دروازهای از بهشت است.
نامداری بی نیک نامی، به پشیزی نمیارزد.
ستایشگر همیشه بر ستایش شونده در حال پیشی گرفتن است. او یاد میکند و دلدار برآورده میسازد.
خود را، تا هنگاهی همراه داری که دلداده نشدهایی، دلبسته با خویشتن خویش بیگانه است.
همسران باید یکدیگر را ستایش کنند و فرزندان هم پدر، مادر و آموزگاران و … ستایشگری برای همه است.
سرود طبیعت ضربانی ملایم و کشیده دارد.
نخستین دروازه بی باکی، تهی شدن از دلبستگیها است.
کسی که میماند و نمیپرد به یک راز بزرگ آگاه گشته و آن فلسفه پرواز است.
استخوان بندی فریاد، پاسخی ست به هزاران ستم بی صدا.
اندیشمند همواره به دنبال پیدا کردن راهی مناسب برای بهبود زندگی آدمیان است.
آموزگار بالهای بزرگی است که دانش آموز را به فرای آنچه میداند میبرد، آن فرا اگر روشنی باشد دودمانهای آینده را شکوهی شگفت انگیز فرا خواهد گرفت.
جام عمر را جز با میدلدادگی به خرد و دانش پر مکن.
پیشرفت آدمی زمانی بدست میآید که بر کردار و رفتار خود فرمانروا باشد.
پیش نیاز دلیر بودن بدنی ورزیده نیست، گاهی آدمهای سبکبار، پشت کوهستان را هم به خاک مالیده اند.
خردمندان همچون عقابها دیدی گسترده دارند و بردبارند.
فزون خواهی برای داشتههای ما زیانبار است.
آدم مادیگرا، جادههای احساسش کم رفت و آمد است.
آگاه بر داشتههای خود بیناست.
فریبکاری زرنگی نیست که رسوای است.
سرچشمه خوار کردن دیگران، از بیشرمی و بیادبی است.
چه بیچارهاند مردمی که، قهرمانشان بزدل است.
زندگی و بخت در یکدیگر تنیده شدهاند تا جایی که گاهی بر این باور میشویم: بخت ما در دست خود ما است.
فروتنی و گذشت خویی مردان و زنان پاکدل است.
شایستگان چهره ایی گشاده دارند، نگاهی مهربان، دستی نوازشگر و نوایی پندآموز.
خنده در ورای خود رازها در سینه دارد.
بسیاری بخاطر برآیند هنجارهای درونیشان بین نمای سپید و پاکی در اشتباه هستند.
ارزش پیمان شکن، باندازه کفن هم نیست.
تنها آغازها را باید جشن گرفت چرا که شیره جهان در رشد و زایندگی است.
دانش را میآموزی اما خرد، برآیند اندیشه و آموختههای ما است.
دانش آموزان جوانههای برخواسته از وجود آموزگاراناند که با آسمانها میآمیزند و ریشهگاهشان همان خاک پر ارزش است.
اندیشمندانی همواره نا آشنا میمانند که راه سخن گفتن با مردم خویش را نمیدانند.
فریادهای دردناک و ستمدیده، شمشیرهای است که هر آن به گونهایی انتقام میگیرند.
اگر آرمان برایمان هویدا باشد ابزارهای رسیدن به آن را خیلی زود خواهیم یافت.
تنها آرمانهای بزرگ است که به ما بینشی فرا دنیوی میدهد.
دشواری، به هدف ما ارزش میبخشد. دشواری بیشتر، ارزش فزونتر.
نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن، دیگر برخواستنی نیست.
گاهی هدف خود، سد دید آدمی است باید دور شد و آنگاه برگشت چه درخشان هویدا است.
ریشه آدمهای سست بنیاد همانند درختان ریشه در مرداب، لرزان است.
سخنان پست، آدمهای حقیر را جذب و خردمندان را فراری میدهد.
پر حرفی در هنگام اندرز، از اثر آن میکاهد.
سخن بدون پشتوانه، یعنی گزافگویی.
آنکه پیاپی سخنتان را میبرد، دلخوش به شنیدن سخن شما نیست.
اگر به سخنی که گفتهاید با تمام وجود باور دارید، دیگر نیازی نیست برای گفت آن پوزش بخواهید.
آنگاه که نمیدانم چه میگویم، جز راستی چیزی بر زبانم جاری نیست.
یک آموزگار میتواند با رفتار و گفتارش کشوری را دگرگون سازد.
هر حرفی راز نیست، اگر سخنی را راز میدانید آن را به کسی نگویید و اگر گفتید دیگر نگویید این را به کسی نگو! چرا که خود شما توان نگهداری آن را نداشتهاید چه برسد به شنونده سخن شما!
نگارنده و سخنگویی که دیگران را کوچک و خوار مینامد، خود چیزی برای نمایش و بروز ندارد.
تنپوشی زیباتر از سرشت و گفتار نیکو سراغ ندارم.
بوی خوش بهشت در سخن زنان و مردان پاک نهاد جاری است.
آنکه درست سخن نمیگوید، داناترین هم که باشد همگان نادانش میپندارند.
9 پاسخ
سوال :ارد بزرگ یا شیطان بزرگ
بزرگترین نامداران ایرانی به جز حکیم ارد بزرگ چه کسانی هستند؟
تاریخ ایران پر از نامداران و افراد مشهوریه که بارها و بارها مسیر کشورمون و یا حتی تاریخ رو عوض کردن. می شه هزاران نام رو از دانشمندان، سیاست مداران، پادشاهان، پهلوانان، هنرمندان و … رو عنوان کرد. ولی من فقط به تعداد اندکیشون بر اساس حروف الفبا بسنده می کنم (فارغ از نگاه مثبت و منفی که بهشون هست):
ابراهیم حامدی (ابی)
ابن سینا – ابوعلی سینا (ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا)
ابوریحان بیرونی
ابوسعید ضریر گرگانی
ابومسلم خراسانی
احمد شاملو
اصغر فرهادی
اکبر هاشمی رفسنجانی
انوشه انصاری
انوشه انصاری
انوشیروان
آذرباد
آذربرزین
آرش کمانگیر
آیت الله بهجت
باقرخان (سالار ملّی)
بهرام چوبین
بهرام گور
پروین اعتصامی
جمشید مشایخی
حافظ (خواجه شمس الدّین محمّد بن بهاءالدّین محمّد حافظ شیرازی)
خسرو پرویز
داریوش شکوف
داریوش مهرجویی
داریوش همایون
رضا پهلوی (رضا شاه)
روح الله خمینی (امام خمینی)
زکریای رازی (ابوبکر محمّد بن زَکَریای رازی)
ستارخان (ستارخان قراچهداغی)
سلمان فارسی
شاپور یکم
شاه عباس
شهاب حسینی
شهرام ناظری
شهرام ناظری
شهید مطهری
شیرین عبادی
عباس کیارستمی
عباس کیارستمی
علامه مجلسی (محمدباقر مجلسی)
علامه محدث نوری (حسین محدث نوری)
علی بن ابراهیم قمی
علی خامنه ای (آیت الله خامنه ای، رهبر)
علی دایی
علی شریعتی
علی لاریجانی
عمر خیام
غلامحسین ساعدی
غلامرضا تختی
فردوسی (ابوالقاسم فردوسی توسی)
فروغ فرخزاد
فرهاد مجیدی
فریدون مشیری
قاسم سلیمانی (حاج قاسم، سردار سلیمانی)
قطبالدین شیرازی
قمری بخاری
کاوه آهنگر
کریم خان زند
کمال الملک
کمالالدین فارسی
کمبوجیه (کامبوزیا یا کامبیز)
کورش کبیر (کوروش دوم)
لیلا حاتمی
مجید مجیدی
مجید مجیدی
محسن مخملباف
محمد بخاری
محمد قنادی مراغه
محمد مصدق
محمدجواد ظریف
محمدرضا شجریان
مرجانه ساتراپی
ملا محسن فیض کاشانی
مولوی (مولانا – جلال الدین محمد رومی)
مهدی مهدوی کیا
مهرداد اوستا
مهرداد اول
میرزا کوچک خان (میرزا یونس استاد سرایی)
نادرشاه افشار
هوشنگ سیحون
چندتاییشون خیلی حال کردم
فلسفه اُرُدیسم چیه؟
سلام
تا اونجا که مطلع هستم اُرُدیسم (Orodism) یه فلسفه و اعتقاد سنتیه که در ایران باستون ریشه داره. این فلسفه بر اساس اعتقاد به وجود یه خدای بزرگ به نام اُرُد بنا شده. اُرُدیسم به این اعتقاد میپردازه که خدای اُرُد بر همه چیز حاکمیت داره و همه جوانب زندگی و کیهان به اراده و ارزشهای او وابسته است. این فلسفه هم به عنوان یکی از فرعیترین مکتبهای دینی در ایران باستان شناخته میشه.
مشک آن است که خود ببوید
نه آنکه عطار بگوید
حکیم اُرُد بزرگ، از نظر اکثر اندیشمندان سرزمین های فارسی زبان به خصوص سزرمین های منطقه قاره کهن، بزرگترین فیلسوف عصر معاصر دنیا و جز ۴ حکیم تاریخ این ناحیه محسوب می شود.