اگر اندکی به فرایند تربیتی خانوادهها و علایق و سلایق والدین نگاهی بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که اکثر خانوادهها در جوامع امروزی میخواهند کودکشان را فلان کلاس و مؤسسه ثبت نام کنند تا خیلی زود به یک نابغه بدل شود و بعد از کلی رفت و آمد، نتیجهای جز خشم و اضطراب و افسردگی برای کودکشان بدست نمیآورند.
بخوانید: اصول اساسی تربیت و تعادل روحی در فرزندان
به جای نابغه، خوشبخت تربیت کنید
این را بدانید که با تبدیل یک کودک عادی به یک کودک نابغه، لزوما نمیتوانید یک زندگی خوب را برای او رقم بزنید؛ و حتی عموما برعکس این موضوع صورت میپذیرد؛ یعنی با تلاش برای نابغه پروری، تنها شرایط برای گرفتن یک زندگی خوب و نرمال از فرزندتان را فراهیم میکنید.
اینکه شما کل تمرکز خود را بر روی هوش منطقی فرزند خود بگذارید و بخواهید او را به یک ابرکامپیوتر زنده بدل کنید، نمیتواند روند یک زندگی خوب را برای فرزند شما فراهم کرده و به او نحوهی خوب زیستن را فرا دهد.
گیریم که کودک شما بتواند یک عدد ۸ رقمی را در یک عدد ۵ رقمی ضرب کند و جوابش را در کسری از ثانیه بگوید، یا بتواند در سنسن پایین مدارک بالای تحصیلی را اخذ کند، یا حافظ کل دیوان حافظ، سعدی، مولوی و یا حتی قرآن شود؛ باز به نظر شما آیا آن وقت میتواند درست زندگی کند؟ یا از زندگی خود لذت ببرد؟ یا مسائل روزمره و عمومی زندگیاش را به خوبی حل کند؟ یا در چالشها و فراز و نشیبهای زندگی، درست تصمیم بگیرد؟ یا ارتباطات موثری برقرار کند و دوست پیدا کند؟ و همهی اینها به کنار، آیا میتواند حس خوبی داشته باشد و اصلا بخندد؟
بخوانید: کودکان باهوش؛ راهنمایی برای والدین
بین نبوغ و زندگی تضاد ایجاد نکنید
این را بدانید که فرزند شما به خودی خود یک نابغه است، و اصلا ضرورتی ندارد که برای تبدیل کردنش به یک نابغه او را در مسیرهای انحرافیِ به ظاهر نابغه پرور بیاندازید؛ بلکه کافی است با اندکی همراهی، همدلی و چاشنی کردن مقداری روند تربیتیِ صحیح، او را صرفا در مسیر نبوغ خودش قرار دهید و بس.
به یاد داشته باشید، وقتی که بخواهید به زور، به فرزندتان بقبولانید که در مسیری غیر از مسیرِ علایق، سلایق و توانمندیهایش حرکت کند؛ خیلی زود او به این نتیجه خواهد رسید که فردی کودن و احمق است و نمیتواند در مسیر فعلی به مدارج بالای نبوغ و شکوفایی برسد. و این در حالی است که به احتمال بسیار بسیار زیاد، اصلا فرزند شما برای شکوفا شدن در مسیر اجباری شما متولد نشده است.
به یاد داشته باشید، زمانی که بخواهید کودک خود را در مسیر اشتباه به نبوغ برسانید، جدای از اینکه احتمالا به نبوغ و شکوفایی نخواهد رسید؛ قطعا نخواهد توانست طعم شیرین زندگی را بچشد؛ و در زمانی که فرزند نتواند بویی از یک زندگیِ خوب را استشمام کند، نابغه شدن یا نابغه نشدنش هیچ امتیازِ واقعی برایش به همراه نخواهد داشت.
بخوانید: کودک و تفکر اقتصادی / چگونه فرزندان خود را برای آینده ای روشن آماده کنیم
راههای ساخت یک زندگی خوب برای فرزندان
لذا بهتر است به جای تمرکز بر روند نابغه پروری فرزندان، به ساخت یک زندگی خوب و خوشبخت برای آنها تمرکز کنیم. در این مسیر، رعایت تغذیه روانی کودکان از اهمیت بسیاری برخوردار است.
تغذیه روانی کودکان به مجموعهای از عوامل ارتباطی، عاطفی و روانی اشاره دارد که در کل میزان خوشبختی و رشد روانی کودکان تأثیرگذار هستند. در ادامه به تشریح برخی از اصول تغذیه روانی کودکان میپردازیم:
- ساختن بستر مناسب برای خوشبختی: این بستر شامل محیط خانه، روابط خانوادگی سالم و حمایت والدین است. باید برای کودکان فضایی ایمن و دوستانه فراهم کرد تا بتوانند در آن رشد و پیشرفت کنند.
- بهرهگیری از بازی و سرگرمی: بازی و سرگرمی برای کودکان نقش بسیار مهمی در توسعه روحی و روانی آنها دارند. والدین باید فرصتهای لازم را برای بازی و سرگرمی با کودکان فراهم کنند تا بتوانند از لحظات خوشی بیشتری برخوردار شوند.
- ارزشهای اجتماعی و انسانی: آموزش ارزشهای اجتماعی و انسانی به کودکان از مهمترین اصول تغذیه روانی است. این ارزشها شامل احترام، صداقت، همدلی و حل مسائل صلحآمیز است. این ارزشها باید به صورت چشمگیری در برخورد والدین با کودکان دیده شود.
- ایجاد انگیزه و خودکنترل: مهم است که والدین توانایی ایجاد انگیزه و خودکنترل را در کودکان به آنها یاد دهند. این میتواند به تقویت اعتماد به نفس، توسعه مهارتهای اجتماعی و ساختاری برای زندگی موثر در آینده کمک کند.
- ارائه حمایت و تشویق: والدین باید به کودکان حمایت و تشویق مستمری ارائه کنند تا در خود اعتماد داشته باشند و به عقب نگری نداشته باشند. این حمایت میتواند شامل تشویق به تلاش، قدردانی از تواناییها و پیشرفت کودکان و اعتراف به اشتباهات و یادگیری از آنها باشد.
- تعامل و ارتباط موثر با کودکان: والدین باید از طریق تعامل و ارتباط موثر با کودکان، احساس عشق و اهمیت داشتن برای آنها را به آنها القا کنند. باید به آنها زمان و توجه کافی اختصاص داد تا بتوانند احساسات و نیازهایشان را به آسانی بیان کنند و از درک و فهم والدین خود مطمئن شوند.
- موقعیت های موفقیت آفرین برای کودکان: والدین باید فرصتهای متعددی برای تجربه موفقیت به کودکان فراهم کنند. این تجربه موفقیت میتواند در هر حوزه از تحصیل، ورزش، هنر یا مهارتهای دیگری باشد. این تجربه موفقیت، اعتماد به نفس کودک را تقویت کرده و او را برای استمرار در تلاش ترغیب میکند.
- هدفگذاری و طراحی برنامهها: والدین باید هدفهای خاص و منطقی برای کودکان خود تعیین کنند و برنامههای مربوط به آن را طراحی کنند. این برنامهها باید متناسب با تواناییها و علایق کودکان باشند و به تدریج برای رسیدن به هدف همراهی شوند.
- نقش مثبت مدرسه و جامعه: والدین باید با همکاری مدرسه و سایر نهادهای مرتبط، در تربیت کودکان خود نقشی مثبت داشته باشند. همکاری با مدرسه، شرکت در فعالیتهای جامعه و ایجاد ارتباطات مثبت با جوامع اطراف، به رشد سالم کودکان کمک میکند و آنان را به سمت یک زندگی خوب هدایت میکند.
در نهایت، تغذیه روانی کودکان نقش چشمگیری در شکوفایی و خوشبختی آنها ایفا میکند. والدین باید با توجه به نیازها و تواناییهای فرزندان خود، بهترین راهکارهای تغذیه روانی را انتخاب کنند تا بهترین نتیجه را در رشد و توسعه ذهنی و روحی کودکان ببینند.
بخوانید: راهکارهای عملی برای دستیابی به شادی و رضایت زندگی
کودکان ما نیازی به نابغه شدن ندارند، اما نیاز دارند که بدانند چگونه زندگی کنند.
شما چگونه تربیت مىکنید نابغه یا خوشبخت؟
3 پاسخ
خوشبختی به منزله لذت بردن از زندگی خود است. برخی از افراد علاقه دارند تمام عمر خود را در پی یادگیری و دانشمندی صرف نمایند. من یک دوست داشتم که عاشق حل مسائل ریاضی بود و لذت بینظیری از این فعالیت برای او داشت که با هیچ فعالیت دیگری قابل مقایسه نبود. بنابراین، نمیتوان یک نسخه ثابت از خوشبختی برای همه مشخص کرد. برخی افراد خوشبختی را در دنیای دانشگاهی میبینند.
اتفاقا یه جا دیگه یکی از دوستان هم شبیه به همین نوشته بود که هم میشه بگیم درسته و هم میشه بگیم غلطه…. اونم نوشته بودش::
خوشبختی یعنی من از زندگی خودم لذت ببرم.عده ای از انسانها هستن که دوست دارن تمام عمرشون رو صرف علم ویادگیری اون کننددوستی داشتم که عشقش حل مسائل ریاضی بود.و لذتی که از این کار می برد براش قابل مقایسه با هیچ کار دیگه ای نبود.پس نمی شه برای همه نسخه ی ثابتی پیچید.عده ای خوشبختی رو درسمپاد می بینند.نمونش پروفسور میرزاخانی عزیز.با حذف سمپاد حق این افراد نادیده گرفته خواهدشد.
همین که سمپاد رو در ضرب عدد ۸ رقمی در ۵ رقمی خلاصه کنیم خودش بزرگترین سهل انگاریه. سمپاد یعنی عشق بی انتها به علم.سمپاد یعنی مصداق بارز حدیث نبوی زگهواره تا گور دانش بجوی.وفراموش نشه شرکت در آزمون سمپاد اختیاریه.یعنی هرکس کشش و توانایی قبولی و طی این مسیر رو در خودش می بینه باید بیاد جلو.
جانا سخن از زبان ما میگویی