بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

۱۱ اشتباه رایجی که مادران باید از آنها آگاه باشند

مادر و فرزند

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

موضوع تربیت فرزند، مسئله‌ای است که خود نیازمند دانش و آگاهی بالا و تمرکز بر روندی درست و اصولی است؛ اما متاسفانه عمومِ مادران علی‌رغم علاقه‌ی بسیار زیادی که به فرزند و آینده‌ی او دارند، در روند تربیتی فرزندشان دچار اشتباه شده و براساس تعاریف ناصحیح اجتماعی عمل می‌کنند که حاصل آن نیز بروز رفتارهای رایجی می‌شود که اصولا به نفع فرزند و آینده‌ی او نیست.

در ادامه این مقاله از ایوسی به تعدادی از این نوع اشتباهات و رفتارهای ناصحیح اشاره شده تا درک بهتری نسبت به موضوع پیدا کنید.

مرتبط: مادر زیرک: طراحی مهندسی خانه و خانواده

اشتباهات رایج مادران

اگر شما نیز یک مادر هستید، احتمالا این موارد را در زندگی خود نیز شاهد هستید و یا میلتان به این موارد را به نوعی حس می‌نمایید. پس اگر چنین است، لازم است تغییراتی در روند تربیتی خود ایجاد نمایید.

۱- عدم اجازه به دیگران برای مراقب فرزند خود

این موضوع در مادران دلسوز و مهربان بیشتر به چشم می‌خورد که فرزندشان را شدیدا به خود وابسته می‌کنند و پس از یکی دو سالگی که باستی بتوان کودک را چند ساعتی به اقوام نزدیک سپرد و از سه سالگی نیز کودک بتواند مدت زمان خیلی بیشتری را نزد اقوام و یا حتی مهد کودک بماند؛ این مسئله میسر نشود.
اگرچه ارتباط موثر و مستمر مادر با فرزندش می‌تواند آینده‌ی عاطفی او را به خوبی تامین و تضمین بکند؛ اما این به معنای زیاده‌روی و افراط در موضوع نیست و دلیلی موجه برای جلوگیری مادر از قرارگیری مستقل فرزند در محیط‌های قابل‌قبول دیگر نخواهد بود.

۲- خواباندن فرزند روی تخت خود در سنین بالا

مادران بایستی به فرزند خود این اجازه را بدهند که خود در شب‌هنگام به رخت‌خواب برود و برای خوابیدن نیازمند همراهی و ماندن مادر در کنار خود نداشته باشد. این موضوع خود می‌تواند در مسیر رشد شخصیتی و اعتماد به نفس کودک تاثیر بسیار زیادی داشته باشد و عدم توجه به این مسئله می‌تواند سبب بروز وابستگی کودک و کاهش اعتماد به نفسش شود.

مرتبط: راهکارهایی برای تربیت کودکان بدخلق

۳- تهیه هزاران اسباب بازی برای فرزند

قطعا تهیه اسباب و وسایل بازی می‌تواند در شکوفاسازی بهتر او موثر باشد؛ اما زمانی که روند تهیه‌ی اسباب‌بازی از حالت نرمال و طبیعی خود خارج شود و در آن افراط شود:

  • کودک زیاده‌خواه خواهد شد و قدرت مدیریت و کنترل خواسته‌ها را از دست خواهد داد (و این موضوع در دنیای رنگارنگ و پر از تبلیغ امروزی بسیار سم است)،
  • استفاده‌ی بهینه و حداکثری از وسایل خود را نخواهد آموخت،
  • روند اصراف و زندگی تجملاتی در او رسوخ خواهد کرد،
  • بی‌نظمی بیشتری بر عملکرد او حاکم خواهد شد،
  • هوش‌ مالی او به شدت کاهش پیدا خواهد کرد،
    و …

۴- عدم استفاده از زمان خواب کودک برای استراحت

این روندی اشتباه است که درست در زمانی که کودک به خواب رفته، درصدد انجام کارهای خانه، وقت‌گذارنی در شبکه‌های اجتماعی و یا هر کاری غیر از استراحت باشید. قطعا روند رتق و فتق امور خانه در کنار انجام امور کودک به خودی خود موجب خستگی مادر می‌شود و با نظر به شرایط و وضعیت فرزندان در دوران کودکی، مادران کمتر از هر زمانی مهلت استراحت دارند؛
پس اگر مادر در زمانی که کودکش در حال خواب است، از این فرصت مغتنم برای استراحت خود نیز بهره نبرد، مطمئنا این فرصت سوزی سبب افزایش خستگی‌هایش در ساعات و روزهای آینده خواهد شد و ناگفته مشخص است که در زمان‌های خستگی کارایی مادر پایین می‌آید، بدخلی افزایش پیدا می‌کند و …

مرتبط: نقش والدین در تربیت فرزندان

۵- تلاش برای تبدیل فرزند به یک نابغه

یکی از از بزرگترین اشتباهات والدین و بیشتر مادران، این است که می‌خواهند از همان زمان کودکی، فرزندشان تبدیل به یک نابغه شود؛ از همین رو به او فشار آورده و او را در مسیرهای سختی همچون کلاس‌های آموزشی پی در پی می‌گذارند که اصلا با شرایط ذهنی، فیزیولوژی و … و حتی به احتمال زیاد علایق، سلایق و استعدادهای او هیچ سنخیت و سازگاری ندارد.

و زمانی که این رویه‌ی اشتباه که اتفاقا در مادرانی که خودشان از نرسیدن به این شرایط رنج می‌برند بیشتر دیده می‌شود، مدت‌دار به کودک تحمیل شود، او را از حالت عادی و طبیعی خارج کرده و به جای بازدهی مثبت، اتفاقا بازدهی منفی و گاه بسیار خطرناکی را در بر دارد.

۶- مقایسه‌ی فرزند خود با دیگران

این نوع عملکرد که در بسیاری از موارد سبب بروزِ توأمان مورد قبلی نیز می‌شود، اشتباهی فاحش و بزرگ است که آثار سوء زیادی را برای فرزند در بر دارد؛ از جمله:

  • موجب تحقیر فرزند و از بین رفتن عزت نفسش می‌شود
  • سبب می‌شود تا کودک کمتر استعدادها و توانمندی‌های خود را ببیند و صرفا بخاهد متناسب با توانمندی‌های دیگران رشد کند
  • فشارهای روحی و روانی زیادی را برای فرزند چه در کودکی و چه در بزرگسانی به همراه خواهد داشت
  • رذایل اخلاقی زیادی همچون حقد و کینه، حسادت، رذالت، پرخاشگری و تندخویی، دورویی و … را در فرزند تشدید می‌کند
    و …

مرتبط: ۱۴ دلیل موثری که بی نظمی فرزندان را به خوبی متوجه شوید!

۷- فراموش کردن فرزند

بله، توجه به فرزندان بسیار لازم و ضروری است و نباید در روند تربیتی فرزند از او غافل شد؛ اما اگر میزان توجه به حدی شود که از موضوع همسرداری غافل شوید، قطعا مشکلات ناشی از این اشتباه خیلی زود در روند تربیتی فرزند نیز تاثیر سوء خواهد گذاشت؛ و این فارغ از خلل‌ها و تزلزل‌هایی است که می‌تواند بنیان خانواده را نیز سست کند.

ضمن اینکه توجه بیش از حد به فرزند و در کنار آن، عدم توجه به همسر به عنوان یکی از ارکان خانواده، می‌تواند به فرزند نیز بی‌توجهی به بنیان و اساس خانواده را آموزش دهد، که این هم در همین دوران کودکی و در خانواده‌ی پدری‌اش و هم در دوران بزرگسالی و خانواده‌ی دومش می‌تواند مشکل‌ساز شود.

۸. افراط در محدود کردن کودکان

عدم اعطای آزادی و فضای مناسب برای رشد و خلاقیت کودکان، به ویژه توسط مادرانی که بیش از حد محدودیت‌ها و قوانین را برای آنها تعیین می‌کنند، می‌تواند تأثیرات منفی و محدود کننده‌ای داشته باشد. به عنوان مثال، یک مادری که همیشه بر کودک خود نظارت دقیقی دارد و به او اجازه فعالیت‌های خودکارانه و خلاقانه نمی‌دهد، ممکن است باعث کاهش توانایی خلاقیت و ابتکار در کودک شود.

همچنین، مادرانی که بیش از حد محدودیت‌ها و مقررات را برای کودکان تعیین می‌کنند، می‌توانند باعث کاهش اعتماد به نفس و احساس توانمندی در کودکان شوند. این محدودیت‌ها ممکن است باعث شود که کودکان از بروز خواسته‌ها و ایده‌های خودداری کنند و در نتیجه، رشد خود را محدود کنند. بنابراین، برای رشد سالم کودکان، لازم است مادران به آنها فضای مناسبی برای بروز خلاقیت و ابتکار ارائه دهند و اجازه دهند تا به طور طبیعی و خودخواهانه برای رسیدن به هدف‌هایشان تلاش کنند.

مرتبط: اصول اساسی تربیت و تعادل روحی در فرزندان

۹. نادیده گرفتن نیازهای روحی و احساسی کودکان

اگر مادران نتوانند به نیازهای روحی و احساسی کودکان خود توجه کنند، ممکن است باعث ایجاد مشکلات روانی و اجتماعی در آنها شوند. این عدم توجه می‌تواند باعث کاهش اعتماد به نفس و ایجاد اضطراب در کودکان شود. همچنین، کودکان ممکن است احساس ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران را تجربه کنند و مشکلاتی در ارتباطات اجتماعی خود داشته باشند. علاوه بر این، عدم توجه به نیازهای روحی و احساسی کودکان می‌تواند منجر به افزایش خشم و عدم تحمل در آنها شود. بنابراین، برای رشد سالم کودکان، اهمیت قرار دادن به نیازهای روحی و احساسی آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.

۱۰. نقص در ارتباط و یا ارتباط نامناسب

ارتباط صحیح و موثر با کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است و می‌تواند تأثیرات عمیقی بر رشد و توسعه آنها داشته باشد. مادرانی که نقص در ارتباط دارند یا ارتباط نامناسبی با کودکان خود برقرار می‌کنند، ممکن است باعث کاهش اعتماد به نفس و رشد مناسب کودکان شوند. این ارتباط نامناسب می‌تواند به صورت مختلف ظاهر شود. به عنوان مثال، یک مادری که بیش از حد سخت گیر و بی‌انعطاف است، ممکن است باعث کاهش اعتماد به نفس در کودک شود و او را به احساس ناتوانی در مواجهه با چالش‌ها و تحمل شکست‌ها بیاندازد.

همچنین، یک مادری که کمتر به نیازها و احساسات کودک خود توجه می‌کند و ارتباط عمیقی با او برقرار نمی‌کند، ممکن است باعث ایجاد احساس تنهایی و عدم ارتباط در کودک شود. این مشکلات ارتباطی می‌توانند به طور مستقیم تأثیر منفی بر رشد و توسعه روحی و اجتماعی کودکان داشته باشند. بنابراین، برای رشد سالم کودکان، لازم است مادران به ارتباط صحیح و موثر با آنها توجه کنند و به نیازها و احساسات آنها پاسخگو باشند. این ارتباط می‌تواند با ارائه حمایت، احترام، توجه و علاقه به کودکان، بهبود یابد و به رشد سالم و خوشبختی آنها کمک کند.

مرتبط: ۸ راهکار بسیار اساسی در پرورش فرزندان

۱۱. انتقاد و نقد زیاد

انتقاد و نقد مداوم مادران به کودکان خود می‌تواند تأثیرات نامطلوبی بر روحیت و رشد آنها داشته باشد. وقتی مادران به طور مداوم انتقاد می‌کنند، این می‌تواند باعث کاهش اعتماد به نفس در کودکان شود و آنها را به احساس ناکامی و ناتوانی در مواجهه با چالش‌ها و تحمل شکست‌ها بیاندازد. همچنین، این انتقادات مستمر می‌توانند باعث ایجاد اضطراب در کودکان شوند و آنها را نسبت به خود و عملکردهایشان مرتبط باشند.

به طور مثال، یک مادری که همیشه بر کودک خود انتقاد می‌کند و وجود او را به چالش می‌کشد، ممکن است کودک را به احساس بی‌ارزشی و ترس از خطا و شکست بیاندازد. بنابراین، برای رشد سالم کودکان، لازم است مادران به جای انتقاد مداوم، از روش‌های مثبت و سازنده برای ارتباط با آنها استفاده کنند و به جای انتقاد، به تشویق، تحسین و حمایت از تلاش‌ها و پیشرفت‌های کودکان تمرکز کنند. این نوع ارتباط می‌تواند به کودکان اعتماد به نفس بیشتری بدهد و آنها را به رشد و توسعه مثبت تشویق کند.

نتیجه‌گیری

اشتباهات مادران می‌تواند تأثیرات قابل توجهی بر رشد کودکان داشته باشد. برای بهبود روابط و ایجاد محیطی سالم و معتاد کننده برای کودکان، مادران باید از این اشتباهات آگاه شوند و راهکارهای مناسب را اجرا کنند.

مرتبط: آزادی و انضباط: راز تربیت سالم فرزندان


سوالات رایج

اشتباهات رایج مادران در تربیت کودکان چیست؟

علاوه بر مواردی که در این مقاله لیست شد و درخصوص هر یک توضیح داده شد، می‌توان موارد زیر را نیز فهرست کرد:

  • اجازه دادن به کودکان برای انجام همه کارها و عدم آموزش مهارت‌های خودمدیریت.
  • ارائه اطلاعات نادرست و ناقص به کودکان.
  • استفاده از ترس و تهدید به جای ارائه توضیحات و توجیهات منطقی.
  • استفاده از تمسخر و روش‌های تهدید به جای ارائه توجیهات و توضیحات منطقی.
  • استفاده از تنبیه بیش از حد و نادرست به جای تشویق و ترغیب.
  • استفاده از مقایسه و رقابت بین کودکان.
  • انتقال فشارها و استرس‌های خود به کودکان.
  • برتری‌طلبی و انتظارات بیش از حد از کودکان.
  • تحت‌تأثیر قرار دادن کودکان از دیگران و تقلید بیش از حد از رفتارها و عملکردهای دیگران.
  • ترویج رفتارهای خشونت‌آمیز و تحمیل قدرت بر کودکان.
  • حفظ کودکان در بستری از رشد و تجربه‌ها و جلوگیری از استقلال و خودباوری آن‌ها.
  • دخالت بیش از حد در امور کودکان و انجام همه چیز به جای اعطای استقلال و مسئولیت به آن‌ها.
  • سرزنش و توبیخ بیش از حد به جای ارائه راه‌حل‌های سازنده.
  • عدم احترام به حقوق کودکان به عدالت و انصاف.
  • عدم احترام و نقض حریم شخصی کودکان.
  • عدم ارائه مدل‌های مثبت برای کودکان.
  • عدم ارزیابی و توجه به نیازهای رشدی و تحولی کودکان در طول زمان.
  • عدم آموزش مهارت‌های اجتماعی و خودکنترل به کودکان.
  • عدم تشویق کودکان به خطاکاری و یادگیری از اشتباهات.
  • عدم تشویق کودکان به خلاقیت و خودبیانگری.
  • عدم تنظیم مرزها و قوانین مناسب برای کودکان.
  • عدم توجه به تعامل و ارتباط معنادار با کودکان.
  • عدم توجه به تعداد و نوع تکنولوژی در محیط زندگی کودکان.
  • عدم توجه به تعلیم و تربیت اخلاقی و ارزش‌های اجتماعی در کودکان.
  • عدم توجه به توسعه مهارت‌های عاطفی و هوش‌معناشناختی کودکان.
  • عدم توجه به سلامت روحی و روانی کودکان.
  • عدم توجه به نیازهای خاص کودکان با ناتوانی‌های جسمی یا ذهنی.
  • عدم توجه به نیازهای فیزیکی و غذایی کودکان.
  • عدم گوش دادن به نیازها و احساسات کودکان.
  • نادیده گرفتن و تخطی از توانایی‌ها و علاقه‌های کودکان.

مادران ممکن است به دلایل مختلف از تنبیه به جای تشویق استفاده کنند. برخی از این دلایل عبارتند از:

  • نداشتن شیوه‌های دیگر: بعضی از مادران ممکن است تجربه کافی در استفاده از روش‌های تشویق را نداشته باشند و به همین دلیل برای تنبیه از روش‌های سنتی استفاده می‌کنند.
  • تربیت مبتنی بر تنبیه: برخی از مادران به دلیل فرهنگ و تربیت خود، معتقدند که تنبیه می‌تواند بهترین راه برای تربیت کودکان باشد و از این روش برای اصلاح رفتار کودکان استفاده می‌کنند.
  • نگرش فرهنگی: در برخی فرهنگ‌ها، تنبیه به عنوان روشی معمول برای تربیت کودکان در نظر گرفته می‌شود و مادران در این فرهنگ‌ها از تنبیه به جای تشویق استفاده می‌کنند.
  • عدم آگاهی: ممکن است برخی از مادران از اهمیت تشویق و اثربخشی آن در تربیت کودکان آگاهی نداشته باشند و به همین دلیل برای تنبیه به جای تشویق اقدام می‌کنند.

مهم است به این نکته توجه کنید که هر روش تربیتی ممکن است موثریت و عواقب خاص خود را داشته باشد و برای تربیت سالم کودکان، مهم است تا به روش‌های متنوع و مناسب برای هر فرد بپردازید.

این ممکن است به دلیل نگرانی‌هایشان درباره فرزندانشان، فشارهایی که در زندگی روزمره با آن‌ها مواجه می‌شوند، یا حتی تجربه‌های ناخوشایندی که خودشان در طول زندگی داشته‌اند، باشد. همچنین ممکن است باور داشته باشند که سرزنش و تنبیه بهترین روش برای اصلاح رفتار فرزندان است، یا اینکه این روش برای ایجاد انضباط و تربیت مناسب ضروری است. علاوه بر این، برخی مادران نمی‌دانند که چگونه به درستی گوش دادن و ارتباط برقرار کردن با فرزندانشان را انجام دهند. اما مهم است که به آن‌ها یادآوری شود که گوش دادن به فرزندان و برقراری ارتباط موثر با آن‌ها، راهی بهتر و موثرتر برای حل مشکلات و اصلاح رفتار است.

این ممکن از به دلایلی همچون موارد زیر باشد:

  • نیاز به کمک: ممکن است مادران نیاز به کمک در انجام کارهای روزمره داشته باشند و به عنوان یک راه برای کمک به خود، کودکان را در انجام این کارها شریک کنند.
  • آموزش و مهارت‌های زندگی: برخی مادران ممکن است این باور را داشته باشند که انجام کارهای روزمره و مسئولیت‌های خانگی می‌تواند به کودکان نشان دهد که چگونه مهارت‌های زندگی را یاد بگیرند و به ایجاد استقلال و مسئولیت پذیری در آن‌ها کمک کند.
  • ایجاد ارتباط و ارزش‌گذاری: برخی مادران ممکن است احساس کنند با این کارها، به کودکان خود نشان داده می‌شود که چقدر ارزشمند هستند و کارهای خانگی می‌تواند به عنوان یک راه برای ایجاد ارتباط و ارزش‌گذاری با کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
  • عدم اطمینان در نیروهای خارجی: برخی مادران ممکن است به دلیل عدم اطمینان در نیروهای خارجی مثل مراقبان یا نیروهای خدمتکار، بیشترین مسئولیت را بر عهده خود بگیرند و به کودکان خود کمک کنند تا انجام کارهای خانگی را بر عهده بگیرند.

با این حال، مهم است که کودکان نیز به میزان مناسبی در کارهای خانگی شریک شوند و به آن‌ها اجازه داده شود که مهارت‌های خود را تقویت کنند و استقلال خود را تجربه کنند. همچنین، مادران باید به نیازها و توانایی‌های کودکان خود توجه کنند و از آن‌ها درخواست‌های مناسب برای همکاری بپرسند.

به دلایل مختلفی مانند:

  • اطمینان از انجام صحیح: برخی مادران ممکن است به دلیل نگرانی از انجام صحیح و درست کارها، از کودکان خود بخواهند تا به جای خلاقیت و خودبسنده‌گی، از الگوها و راهنمایی‌های آن‌ها پیروی کنند.
  • اعتماد به نفس نداشتن: ممکن است برخی مادران به دلیل عدم اعتماد به نفس و نگرانی از اشتباه کردن کودکان، تمایل داشته باشند که آن‌ها را به تقلید از دیگران تشویق کنند و به این ترتیب از خطاها و اشتباهات جلوگیری کنند.
  • تمایل به کنترل: برخی مادران ممکن است به دلیل تمایل به کنترل بیش از حد، ترجیح دهند که کودکانشان را به تقلید از خود یا دیگران وادار کنند تا کنترل بیشتری بر رفتار آن‌ها داشته باشند.
  • فشار اجتماعی: در برخی فرهنگ‌ها یا جوامع، تقلید از الگوها و راهنمایی‌های موجود به عنوان راهی برای تضمین موفقیت و پذیرش اجتماعی معرفی می‌شود. بنابراین، برخی مادران ممکن است به دلیل فشار اجتماعی به ترویج تقلید و پیروی از الگوهای قابل قبول اجتماعی، این رویکرد را انتخاب کنند.

با این حال، تشویق به خلاقیت و استقلال ذهنی در کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است. خلاقیت نه تنها کمک به توسعه تفکر خلاقانه و مهارت‌های حل مسئله می‌کند، بلکه به ایجاد رشد شخصی و خودباوری نیز کمک می‌کند. بنابراین، مهم است که مادران به خلاقیت کودکان توجه کنند و آن‌ها را در انجام فعالیت‌های خلاقانه و استفاده از تخیل و خلاقیتشان تشویق کنند.

به دلایل مختلفی مانند:

  • نگرانی از اشتباه کردن: ممکن است برخی مادران به دلیل نگرانی از اشتباه کردن کودکان، تمایل داشته باشند که همه چیز را به جای آن‌ها انجام دهند تا از خطاها و اشتباهات جلوگیری کنند.
  • عدم اعتماد به نفس: برخی مادران ممکن است به دلیل عدم اعتماد به نفس کودکانشان، به آن‌ها اجازه ندهند که وظایف و مسئولیت‌های خود را به طور مستقل انجام دهند و همه چیز را بر عهده خود بگیرند.
  • نیاز به کنترل: برخی مادران ممکن است به دلیل تمایل به کنترل بیش از حد، ترجیح دهند که همه چیز را خودشان انجام دهند تا بتوانند بیشترین کنترل را بر رفتار کودکانشان داشته باشند.
  • وابستگی هیجانی: در برخی موارد، مادران ممکن است به دلیل وابستگی هیجانی به کودکانشان، تمایل داشته باشند تا همه چیز را برای آن‌ها انجام دهند و به عنوان یک راه برای ایجاد ارتباط نزدیک با آن‌ها این رویکرد را انتخاب کنند.

با این حال، آموزش خودمدیریتی و استقلال در کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است. آموزش خودمدیریتی به کودکان کمک می‌کند تا مهارت‌های مهمی مانند برنامه‌ریزی، اولویت‌بندی، حل مسئله، و تصمیم‌گیری را توسعه دهند. همچنین، این مهارت‌ها به آن‌ها اعتماد به نفس و استقلال ذهنی می‌دهد. بنابراین، مهم است که مادران به آموزش خودمدیریتی به کودکانشان توجه کنند و به آن‌ها فرصت دهند تا وظایف و مسئولیت‌های خود را به طور مستقل انجام دهند.

به دلایل مختلفی مانند:

  • نگرانی بیش از حد: ممکن است برخی مادران به دلیل نگرانی بیش از حد درباره امنیت و سلامت کودکان، تمایل داشته باشند که به صورت بیش‌ازحد در زندگی آن‌ها دخالت کنند و حریم شخصی آن‌ها را نادیده بگیرند.
  • تمایل به کنترل: برخی مادران ممکن است به دلیل تمایل به کنترل بیش از حد، ترجیح دهند که در همه جنبه‌های زندگی کودکانشان دخالت کنند و حریم شخصی آن‌ها را نادیده بگیرند.
  • نادیده گرفتن مرزها: برخی مادران ممکن است به دلیل عدم آگاهی یا نادیده گرفتن مرزهای حریم شخصی، به طور ناخودآگاه وارد حریم شخصی کودکانشان شوند و از احترام به حریم شخصی آن‌ها غافل شوند.
  • فرهنگ و تربیت: در برخی فرهنگ‌ها و تربیت‌ها، احترام به حریم شخصی کودکان به عنوان مسئولیت اولیه و ضروری در نظر گرفته نمی‌شود و برخی مادران ممکن است این مفهوم را نادیده بگیرند.

با این حال، احترام به حریم شخصی کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است و باید به آن توجه شود. حریم شخصی کودکان شامل حقوقی است که آن‌ها برای حفظ هویت و خصوصیت خود دارند. مادران باید به آن‌ها فضای خصوصی و حریم شخصی کافی را ارائه کنند و به آن‌ها اجازه دهند خودشان تصمیم‌

مادران برخی اوقات ممکن است کودکانشان را از تعامل با دیگران منع کنند به دلایل مختلفی، از جمله:

  • نگرانی از ایمنی: برخی مادران ممکن است نگرانی در مورد ایمنی و سلامتی کودکانشان داشته باشند و به همین دلیل آن‌ها را از تعامل با دیگران منع کنند. مثلاً در مواقعی که مادر مطمئن نیست کودکش به درستی می‌تواند با دیگران ارتباط برقرار کند یا در مواقعی که به خاطر شرایط بهداشتی نامناسب نمی‌خواهد کودکش با دیگران در تماس باشد.
  • نگرانی از آسیب روحی و اجتماعی: برخی مادران ممکن است نگرانی در مورد آسیب روحی و اجتماعی کودکانشان داشته باشند و به همین دلیل آن‌ها را از تعامل با دیگران منع کنند. مثلاً ممکن است فکر کنند کودکشان به دلیل تعامل با بقیه کودکان از مسیر صحیح خود خارج شده و ارتباط نامناسب برقرار کنند.
  • نیاز به مراقبت و نظارت: برخی مادران ممکن است به دلیل نیاز به مراقبت و نظارت بیشتر بر کودکانشان، آن‌ها را از تعامل با دیگران منع کنند. مثلاً در مواقعی که مادر نمی‌تواند به خوبی کودکش را نظارت کند یا نیاز به تمرکز بر روی کارهای خود دارد.

اگر شما یا کسی دیگری با این موضوع مشکل دارید، می‌توانید با مادران در مورد دلایل آن‌ها صحبت کنید و سعی کنید به تفاهم و توافقی برسید که منافع هر دو طرف را در نظر بگیرد. البته در مواردی که به ایمنی یا سلامتی کودکان ضرر برسد، ممکن است منع مادران قابل قبول باشد.

 

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

4 پاسخ

    1. سلام

      والدین آگاه و ناآگاه در کارهای مختلف در مراحل مختلف زندگی بچه‌ها تفاوت دارن. این تفاوت‌ها رو می‌شه در عوامل زیر بررسی کرد:

      ارتباط با فرزندان: والدین آگاه مشتاق هستند به شناخت نیازها و احساسات فرزندانشون و به ارتباط صمیمی با اونها. اونا به شنیده شدن و توجه کردن به مسائل مهم و الزامی فرزندان می‌پردازن. به عنوان مثال، والدین آگاه ممکنه وقتی برای خراب کردن یه وسیله یا درخواست خاصی می‌کنند، به دقت گوش بدند و پاسخ مناسبی ارائه کنند. والدین ناآگاه تمایل یا حوصله ندارن به مشکلات و نیازهای فرزندانشون توجه کنند و از ایجاد ارتباط صمیمی خودداری می‌کنند.
      ارائه مهارت‌های بزرگ‌سالانه: والدین آگاه مشتاق هستند مهارت‌های بزرگ‌سالانه رو به فرزندانشون یاد بدند و بهشون کمک کنند در کنترل هیجان‌ها، حل مسائل، ارتباطات مؤثر و دیگر مهارت‌های مورد نیاز برای مواجهه با چالش‌های زندگی آموزش ببینند. والدین ناآگاه از این مهارت‌ها عاری هستند یا دانش کافی در این مورد ندارن.
      حضور و حمایت: والدین آگاه در زمان‌های مختلف آماده حضور و حمایت از فرزندان هستند و در اوقات مهم می‌تونند ازشون حمایت کنند. اونها به فرزندانشون نشون می‌دن که می‌تونند بهشون اعتماد کنند و در برابر مشکلات و نگرانی‌ها حضور دارند. والدین ناآگاه به دلیل عدم حس دسترسی و تغییرات مداوم در زندگی، حمایت و حضور لازم رو ندارن.
      آموزش اصول و مقادیر: والدین آگاه معتقدند به آموزش اصول و مقادیر اخلاقی و برخورد‌های صحیح به فرزندان خود اهمیت داره و بهشون ارزش‌های خودشون رو منتقل می‌کنند. والدین ناآگاه به طور کلی از ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی بی‌توجه هستند و معتقدند تنها می‌بایست عملیات تعیین شده توسط جامعه رو رعایت کنند.

      با توجه به این و امثال این تفاوت‌ها، می‌تونید بین والدین آگاه و ناآگاه تمایز قائل بشید.

    1. سلام

      موارد زیادی می تونه باعث ایجاد حساسیت مادران نسبت به عملکرد بچه‌ها بشه (که البته اگه منظورتون از سوال همین باشه)، مثل:

      • عشق و علاقه عمیق مادران به بچه‌ها.
      • نگرش جامعه و فشارهای اجتماعی.
      • انتظارات بالا از طرف خانواده، دیگران و حتی خود مادر.
      • نگرانی‌ها و استرس‌های روزمره.
      • نگرانی از تأثیر رفتار بچه‌ها بر روابط خانوادگی و اجتماعی.
      • ترس از اینکه بچه‌ها در آینده با مشکلات روبرو شوند.
      • ترس از عدم موفقیت بچه‌ها.
      • تجربه‌های قبلی ناخوشایند با بچه‌ها.
      • نگرانی از اینکه بچه‌ها به درستی رشد و توسعه پیدا نکنند.
      • نگرانی از اینکه بچه‌ها به خوبی در مدرسه یا سایر محیط‌های عمومی عمل نکنند.
      • ترس از اینکه بچه‌ها در معرض خطر قرار بگیرند.
      • نگرانی از اینکه بچه‌ها خودشون رو به درستی مدیریت نکنند.
      • ترس از اینکه بچه‌ها در جامعه قابل قبول نباشند.
      • نگرانی از اینکه بچه‌ها رفتارهای ناصحیح یاد بگیرند.
      • نگرانی از اینکه بچه‌ها به درستی احساسات خودشون رو درک و تعبیر نکنند.
      • برنامه‌ریزی‌های اشتباه خودشون در گذشته و دوران کودکی و نوجوانی.
        و …

      مهمه به یاد داشته باشید که هر مادری ممکنه به دلایل خاص خودش حساس بشه (مثلا شاید مادری در دوران بارداری یا شیردهی باشه). ارتباط با مادر و درک موقعیت و احساساتش می تونه به شما کمک کنه تا بهتر درک کنید چرا این حساسیت رخ می‌ده و چطور می تونید بهش کمک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *