نحوه رسیدن به موفقیت ساده است. در واقعیت، هیچ رازی در مورد چگونگی دستیابی به آن وجود ندارد. اگر اهداف کوچکی را در یک زمان تعیین کنید، بدون توجه به هر چیزی به آن خواهید رسید.
معادله واقعی این است که چگونه می توان به آن اهداف دست یافت و این چیزی است که تفاوت را ایجاد می کند. در این مقاله میخواهم سه عاملی که به من در رسیدن به اهدافم کمک کرد را با شما در میان بگذارم.
این “راز” من در مورد چگونگی دستیابی به موفقیت است.
اول از همه، بیایید موفقیت را تعریف کنیم. بر اساس فرهنگ لغت آکسفورد ۴ تعریف وجود دارد:
- دستیابی به یک هدف یا خواسته
- دستیابی به محبوبیت یا سود
- شخص یا چیزی که به اهداف مورد نظر می رسد یا به رفاه می رسد
- نتیجه یک تعهد که به عنوان دستیابی یا عدم دستیابی به اهداف مشخص می شود
من همچنین مجموعه دیگری از تعاریف را از فرهنگ لغت مریام وبستر پیدا کردم:
- واقعیت به دست آوردن یا حصول ثروت، احترام یا شهرت
- نتیجه صحیح یا مطلوب یک تلاش
- شخص یا چیزی که موفق است: شخص یا چیزی که موفق می شود
- نتیجه مطلوب یا مقبول؛ همچنین: کسب مال، نعمت یا مقام
اگر هر دو مجموعه تعاریف را تحلیل کنید، می توان آنها را به دو دسته دسته بندی کرد:
- دستاورد
- ثروت
من معتقدم که ثروت همیشه به عنوان مهمترین دستاورد تلقی شده است. همچنین به عنوان موفقیت در نظر گرفته می شود، زیرا منجر به آزادی و استقلال می شود.
موفقیت ما مستقیماً به احساس آزادی ما و دستیابی به اهدافی که برای خود تعیین می کنیم بستگی دارد.
من از سه عامل زیر برای اطمینان از تحقق هر یک از اهدافم استفاده کرده ام.
چگونه به موفقیت برسیم – عوامل
سه عامل موثر بر موفقیت تجسم، باور و عمل است.
۱. تجسم کنید
این مرحله حیاتی برای موفقیت است. به محض اینکه بتوانید خود را موفق ببینید موفق خواهید شد. تصور اینکه می توانید آنچه را که می خواهید انجام دهید و آزادی و سبک زندگی مورد نظر خود را داشته باشید اولین قدم است.
این شما را به سمت هدف گذاری و تحقق آنها سوق می دهد. بخشی از زندگی شما خواهد شد. این هدف نهایی است.
این تجسم را زمانی داشتم که می خواستم از کارفرمای خود برای شروع کسب و کار خودم دور شوم و نقل مکان کنم. من برای این زندگی کردم و تا زمانی که آن را انجام ندادم متوقف نشدم.با این حال، هدف نهایی، خوداشتغالی نبود. هدف واقعی این چشم انداز این بود که سبک زندگی مورد نظر خود را داشته باشم و از نظر مالی مستقل باشم. ۳ چیز کلیدی برای تکمیل فرآیند هستند که در این مطلب در مورد آن صحبت می کنم.
این چشم انداز است.
در ادامه یک مثال واضح است. این گزیده ای از مقاله ای با عنوان راز کارآفرینان موفق است
بیست سال پیش، جف هریس به سختی در مسیر ثروت قرار داشت. او مردی بود که دانشگاه را رها کرده بود و برای حمایت از همسرش، دی آن، و سه فرزندش تلاش می کرد، به عنوان منشی فروشگاه مواد غذایی و در یک زباله دانی کار می کرد که در کنار محکومان، آهن قراضه را ذوب می کرد. او میگوید “گاهی آنقدر بیحال بودیم که نای هیچ کار نداشتیم، با این حال در همان زمان هم لباسهایمان را در وان میشستیم، زیرا نمیتوانستیم هزینه خشکشویی را بپردازیم.” اکنون او یک مشاور سرمایه گذاری و مولتی میلیونر ۴۹ ساله در یورک، کارولینای جنوبی است.
یک دلیل بزرگ وجود داشت که جف از دیگران جلوتر رفت: او همیشه می دانست که ثروتمند خواهد شد. واقعیت این است که ۸۰ درصد آمریکاییهایی که حداقل ۵ میلیون دلار ارزش دارند، درست مانند جف، در خانوادههای طبقه متوسط یا پایینتر بزرگ شدهاند.
خواستن ثروتمند شدن اولین قدم بسیار مهم است. ایکر می گوید:
«بزرگترین مانع ثروت، ترس است. مردم از بزرگ فکر کردن می ترسند، اما اگر کوچک فکر کنید، فقط به چیزهای کوچک دست خواهید یافت.»
همه چیز برای جف زمانی شروع شد که او در یک مهمانی کریسمس با یک دلال سهام آشنا شد. او میگوید: «حرف زدن با او، مانند کشف آتش بود. من شروع به خواندن کتابهایی در مورد سرمایهگذاری در طول تعطیلاتم در خواربارفروشی کردم و شروع به گذاشتن ۲۵ دلار در ماه در یک صندوق سرمایهگذاری کردم. سپس کلاسی را در یک دانشگاه محلی در مورد سرمایه گذاری تدریس کرد. شاگردانش اولین مشتریان او شدند که به سرمایه گذاری او انجامید. جف میگوید: «مبارزات زیادی وجود داشت، اما چیزی که باعث شد من از آن عبور کنم این بود که با تمام وجودم باور داشتم که موفق خواهم شد.»
این داستان ما را به عامل بعدی هدایت می کند… باور کنید.
۲. باور کنید
باور چیزی است که چشم انداز را به واقعیت تبدیل می کند و این اعتماد به نفس است که می توانیم آن را انجام دهیم. من مطمئن هستم که داستان هایی در مورد افراد موفق شنیده اید و اولین چیزی که به خود می گویید این است که “من هم می توانستم این کار را انجام دهم”.
زمانی که کسی به چیزی دست یافته است، متوجه میشود که چندان سخت به نظر نمی رسد. این باور ایجاد می کند.
تئودور روزولت (Theodore Roosevelt) در این نقل قول گفته است
“باور کن که می توانی و نیمه راه را طی کرده ای”
در علم چیزی به نام جراحی شم یا جراحی ساختگی (Sham surgery) وجود دارد که در اصل جراحی بدون جراحی است.
روش کار به این صورت است که آنها شما را با پزشکان به اتاق عمل می برند و همه چیز به نظر می رسد که گویی در حال انجام عمل جراحی هستید اما هرگز جراحی نخواهید شد. شما یک اسکار خواهید داشت که انگار یک جای زخم داشته اید اما عمل جراحی واقعی انجام نداده اید.
دپارتمان ارتوپدی و تروماتولوژی دانشگاه هلسینکی آزمایشی را بر روی جراحی های شم با آزمایش یک جراحی زانو با دو آزمودنی انجام داد که یکی از آنها یک جراحی شم و دیگری یک جراحی واقعی داشت. نتایج قابل توجه بود و افرادی که تحت عمل جراحی شم قرار گرفته بودند، به خوبی افرادی که این عمل را انجام ندادند بهبود یافتند.
همه اینها بر اساس روانشناسی باور است. آنها معتقد بودند که تحت عمل جراحی قرار گرفته اند و به سادگی بهبود یافته اند.
اگرچه، شما می توانید هدف خود را تجسم کنید و باور کنید که می توانید انجام دهید، اما باید اقدام کنید!
۳. عمل کنید
این عامل تعیین کننده است زیرا تعیین می کند که آیا به اهداف خود دست مییابید یا خیر. ممکن است باور داشته باشید که میتوانید به آنها دست پیدا کنید و خود را در حال رانندگی فراری تصور کنید، اما اگر اقدامی انجام ندهید و مراحل لازم را برای بدست آوردن پول برای خرید فراری انجام ندهید، موفق نخواهید شد.
اقدام ساده است، تجسم اهداف خود را یادداشت کنید و مراحلی را که برای رسیدن به آن نیاز دارید بیابید.
بنابراین، تجسم، باور و اقدام کن، میلیونها نفر را تجسم میکنند اما باور نمیکنند که لایق آن موفقیت یا طرز فکر ساده «من نمیتوانم» هستند و اقدامی نمیکنند.
همیشه این سه عامل را کنترل کنید و هرگز اشتباه نخواهید کرد
چه چیز دیگری اضافه می کنید؟