بلوما زیگارنیک (یک روان شناس معروف روسی) با آزمایشی در رستورانها متوجه شد که گارسونها، منوی درخواستی افرادی که هنوز اقدام به پرداخت نکردهاند را بهتر و دقیقتر از افرادِ پرداخت کرده به خاطر دارند. و این موضوع امروزه به اثر زیگارنیک یا Zeigarnik Effect معروف شده است.
در واقع، ذهن انسان کارهای تمام نشده را بیشتر به خاطر میسپارد. از همین رو، حتی کارگردانان فیلمهای سریالی نیز با استفاده از این اثر، یک سناریوی باز در انتهای هر قسمت طراحی میکنند؛ که بدین صورت بتوانند ذهن بیننده را بیشتر روی سریالهای خود معطوف کنند.
بورس و اثر زیگارنیک
و عملا یکی از دلایل جذابیت بورس هم، همین سناریوهای باز انتهای معاملات روزانه است. یعنی به عنوان مثال ذهن بر اساس اتفاقات آخر وقت دیروز، به طور خودکار سعی میکند راجع به نحوه بازگشایی امروز گمانهزنی کند و در انتظار معاملات روزها در پی هم بشیند.
یا زمانی که ما یک سهم را میخریم، ذهنمان مشابه یک کار تمام نشده با آن سهم برخورد میکند و به طور مدوام قیمت و شرایط آن سهم را چک میکند؛ و این فرایند تا زمانی ادامه دارد که آن سهم را بفروشیم؛. بعد از فروش، ممکن است حتی برای همیشه ما آن سهم را فراموش کنیم.
یعنی ممکن است سهمی که میل منفی شدن دارد را بفروشیم و با یک حرکت سریع! به جایش یک سهم دیگر را بخریم. ولی اکثرا، روزهای بعد، دیگر حرکات سهم فروخته شده را خیلی (و یا حتی اصلا) دنبال نمیکنیم، در صورتی که ممکن است بهتر از سهمی که خریدهایم حرکت کرده باش است.