دنی دیدرو – Denis Diderot نویسنده و فیلسوفِ عصر روشنگری بود، که مدتی از زندگیاش به فقر، فلاکت و بدبختی دچار شده بود.
وقتی ملکهی روسیه، کاترین کبیر (Catherine the Great) ماجرای بدبختی و نداری دیدرو را شنید، بسیار ناراحت شد و برای کمک به دیدرو، همهی کتابهای کتابخانهی دیدرو را خرید، در حالی که به او گفت کتابهایش را کماکان در خانهی خودش نگه دارد و به عنوانِ یک کتابدار در همان خانهی خود مشغول به کار شود؛ و حتی برای این موضوع نیز تا ۲۵ سال بعد، دستمزدش را از پیش پرداخت نمود.
و در این بین، دیدرو که در پوست خودش نمی گُنجید، اولین کاری که انجام داد، این بود که برای خودش یک لباس فاخر و بسیار گران قیمت بخرد.
اما خرید این لباس اولِ بدبختی دیدرو را رقم زد؛ وقتی شکوه و جلال خودش را در این لباس دید، با خودش گفت: من با این لباس فاخر باید خانهای در خورِ این لباس داشته باشم!!
و پس از اقدام برای آن تفکر، تصاویر و نقاشیهای قدیمی روی دیوار خانهاش را عوض نمود؛ بعد از مدتی نیز احساس کرد میز کارش در شأنش نیست، بنابراین میزش را نیز عوض کرد؛ خیلی زود نیز احساس کرد، صندلیاش نیز صدای ناهنجاری میدهد، پس آن را نیز با یک صندلی فاخر و چرمی عوض کرد و ….
بدین صورت بود که خیلی زود دیدروی سابق به شخصی جدید بدل شده بود که هر روز برای خرید وسایل فاخر و گرانبها عطش بیشتری پیدا میکرد؛ و این کار را آن قدر ادامه داد تا به ورشکستگی کامل رسید!!
سالها بعد نوشتهای از دنی دیدرو تحت عنوان «در حسرت لباس خواب قدیمی» یافت شد، که سبب شد تا به این نوع نگاه و عملکرد مصرفگرایانه «اثر دیدرو» بگویند
نکتهای مهم از داستان واقعی دنی دیدرو
طبق داستان دنی دیدرو «اثر دیدرو»، ما در هر کسوت و جایگاهی قرار بگیریم، داشتههای قبلی خودمان را برای جایگاه فعلی مان بیمصرف و بدرد نخور قلمداد میکنیم و چنین فکر میکنیم که اگر داشتههایمان متناسب با وضعیت فعلیمان نباشد، در واقع دچار ضعف و نقص هستیم. و این نوع نگرش و عملکرد خود به نوعی یک اسارت به شمار میرود.
و جالب است بدانید که این نوع از اسارت به گونهای رقم میخورد که در آن، بخشی از داشتههای ما قسمتی از یک مجموعه باشد.
دنی دیدرو در مورد خودش میگوید
«ردای قدیمی من با اشیای کهنۀ اطراف آن بخشی از یک مجموعه بودند. صندلی حصیری، میز چوبی، قالیچهای برگامویی، پایهای چوبی که تعدادی کتاب را روی خود جا داده بود و چند تصویر خاکستری بدون قاب، که در کنار پرده منقوشی آویزان بودند. بین این تصاویر سه یا چهار گچکاری معلق قرار داشتند که بههمراه ردای قدیمیام، نمایی موزون و یکدست از تنگدستی من را به تصویر میکشیدند»
پس با ورود ردای جدید و فاخر، مجموعه دچار نقص و بیهویتی شد، بنابراین دیدرو میبایست مجموعه را متناسب میکرد.
در حقیقت دیدرو یک نمونهی افراطی از آدمی عقدهای بود که از اوجِ نداری به داراییِ ناگهانی رسید، در حالی که نگرش و درک ذهنیاش هنوز آمادهی هضم این موضوع و وفقپذیری صحیح با مسئلهی رشد را نداشت.
و باید گفت متاسفانه هر کدام از ما نیز بخشی از «اثر دیدرو» را در وجود خودمان داریم که میتواند ما را به تباهی و فلاکت بکشاند.
با مشکل اثر دیدرو در خود چه باید بکنیم؟
اگه بخواهید در روند زندگی خود اسیر «اثر دیدرو» نشوید، با تغییر وضعیتتان و رشدهای مقطعی که در زندگی خود بدست میآورید، برای مدتی هیچ گونه تغییری در داشته های مادی خود ایجاد نکنید و بگذارید با همان داشتههای قبلیتان، چرخ زندگیتان به چرخش ادامه بدهد؛ و بگذارید دیگران شما را با موقعیت فعلیتان، اما در قاب و قالب قبلیتان ببینند، و باز بگذارید عزت نفستان متناسب با جایگاهتان بالا برود.
وقتی بدین صورت زندگیتان را پیش بردید و چنین عمل کردید، میتوانید پس از رشد درونیتان متناسب با آوردههای بیرونیتان، اولین تغییرات را نیز در زندگی خود بدهید و نگران این موضوع نباشید که به «اثر دیدرو» دچار بشوید، چراکه عزت نفس خودتان را به خوبی بالا بردهاید و بودن یا نبودن لباس فاخر و به تبع آن وسایلی فاخر و جذاب، برایتان ارزش محسوب نمیشود.
8 پاسخ
جالب به لطافت بهار
دنی دیدرو خودشم فیلسوف معروفی بوده؟
سلام
نه فقط فیلسوف
دنیس دیدرو (که متولد ۵ اکتبر ۱۷۱۳ – و وفاتش در ۳۱ ژوئیه ۱۷۸۴ بوده) فیلسوف، منتقد هنری، و نویسنده فرانسوی بود که بیشتر برای خدمت شناخته شده هست. و بهعنوان یکی از بنیانگذاران، سردبیر ارشد و مشارکتکننده دایرهالمعارف همراه با ژان لو روند دالمبر هم شناخته می شه.
ولی به هر حال بله، دیدرو در عصر روشنگری یک شخصیت برجسته بود.
البته اثر عمده دیدرو دایره المعارفه که هنوز یادگار روشنگری فرانسه هست و معرف معیار دانش علمی زمان خود و روح عقل گراییه که در اندیشه قرن هجدهم جاری بود.
و اگرچه دایره المعارف یادگارترین محصول دیدرو بود، اما او نویسنده بسیاری از آثار دیگر بود که تقریباً در هر زمینه فکری ایده های جدید و خلاقانه کاشته شد. نوشتههای دیدرو از چیزهای کوچک و برازندهای مثل Regrets sur ma vieille robe de chambre (حسرت برای لباس قدیمی من) تا رویای سرگیجه D’Alembert) Le Rêve de d’Alembert) (تألیف ۱۷۶۹)، یک اثر فلسفیه. و …
داستان جالب و بسیار پرمغزی بود که واقعا باید ازش درس عبرت بگیریم
البته توی دنیای امروزی با این همه تبلیغات رنگارنگ و نیازسازی های کاذب، خیلی کار سخت شده
هر چند، اونی که بخواد موفق بشه می تونه چشم و گوشش رو روی همه اینا ببنده
خیلی داستان فوق العاده ای بود
این روزا با این همه تبلیغات رنگارنگ، همه ما برای خودمون یه دنی دیدرو شدیم
این داستان واقعی یه درس عبرت فوق العاده برای همه مونه
اثر دیدرو (انگلیسی: Diderot effect) پدیدهای اجتماعی دربارهٔ مصرفگرایی است. این پدیده با دو مفهوم در ارتباط است. مفهوم نخست اینکه مصرفکننده کالاهایی را میخرد که وحدتی با هویت و حس خودانگاره او داشته باشند و درنتیجه «او را کامل کنند» و مفهوم دوم اینکه اگر مصرفکننده کالایی بخرد که با کالای مکمل کنونی او متفاوت باشد، این امر باعث آغاز فرایند تدریجی و ناگزیر مصرف میشود. عبارت اثر دیدهرو را انسانشناس کانادایی گرنت مککرکن (Grant McCracken) در سال ۱۹۸۸ تعریف کرد و آن را به نام فیلسوف فرانسوی دنی دیدرو، که این پدیده را در انشا (جستار)ی توصیف کرده بود، نامگذاری کرد.
.
این عبارت در مباحث مرتبط با مصرف پایدار و مصرفگرایی سبز رایج شدهاست و به فرایندی اشاره دارد که خرید یا هدیه گرفتن یک کالای مصرفی باعث نارضایتی فرد نسبت به داراییها و محیط کنونیاش میشود و ممکن است به الگویی تدریجی و ناگزیر (مارپیچی) منجر شود که تأثیرات محیطی، روانشناختی، و اجتماعی منفی داشته باشد.
مطلب جالبی بود
چه داستان زیبا و آموزنده ای بود
واقعا عالی بود
من یکی رو کاملا متنبه کرد