تولید چیست؟
تولید (manufacturing) به هر فرآیندی گفته میشود که مواد اولیه یا اجزای آن را میگیرد و به یک یا چند کالای نهایی تبدیل میکند. سپس می توان از این کالای نهایی برای رفع نیاز یا انتظارات مصرف کنندگان استفاده کرد.
تولید یک فرآیند ارزش افزوده است که ارزش جدیدی به موادی که پردازش می کند اضافه می کند. به همین دلیل، تولیدکنندگان می توانند سود ببرند زیرا می توانند کالای تمام شده را با قیمتی بالاتر از مجموع کل هزینه شده برای خرید مواد خام بفروشند.
به عنوان مثال، شرکتی که خودرو تولید می کند ابتدا مواد اولیه و قطعات را خریداری می کند. این شامل فلز، قطعات موتور، سیمکشی برق، لاستیکها و هر چیزی که داخل خودرو میرود میشود. آنها سپس با استفاده از ترکیبی از ماشین آلات و نیروی انسانی، این اجزا را در یک کارخانه تولیدی پردازش خواهند کرد تا یک خودروی کاملاً کاربردی تولید کنند.
انواع مختلفی از فرآیندهای تولید وجود دارد، اما همه آنها معمولاً ترکیبی از نیروی انسانی و ماشین آلات را شامل می شوند. با پیشرفت تکنولوژی، فرآیندهای تولید به طور فزاینده ای خودکار می شوند که نیاز به نیروی کار انسانی را کاهش می دهد و نیاز به ماشین آلات تخصصی را افزایش می دهد.
بخوانید: ۴۲ ایدهی تولیدی های پر رونق، و کسب و کارهای آنلاین پر سود
۵ نوع فرآیند تولید
تولید را می توان به پنج دسته تقسیم کرد که بر اساس انواع محیط ها یا خطوط تولیدی که استفاده می کنند تعریف می شوند. انواع مختلف فرآیندهای تولید شامل موارد زیر است:
- تکراری
- گسسته
- مغازه کار
- فرآیند
- پیوسته
- دسته ای
تکراری
تولید تکراری شامل استفاده از خطوط تولید اختصاصی برای تولید یک کالا یا اقلام مشابه در تمام طول سال است. مزیت در اینجا این است که تولید کننده زمان کمی را صرف راه اندازی خطوط تولید یا تغییر فعالیت می کند. اگر تقاضا فراتر از آنچه که می توانند با خطوط تولید فعلی خود تولید کنند، افزایش یابد، حداکثر نیاز به افزودن یک خط محصول دارند.
با این حال، یک تولید کننده ممکن است به اندازه کافی قادر به انطباق با تغییر تقاضای بازار نباشد. اگر اقلامی که تولید می کنند کاهش تقاضا را تجربه کند، جبران این ضرر در صورتی که نتوانند چیز دیگری تولید کنند، دشوارتر خواهد بود.
اگر تغییر تقاضا قابل پیشبینی باشد، مدیریت آن به اندازه کافی آسان است، زیرا تولیدکننده میتواند برنامهریزی کند که در آن زمانهای کم تقاضا، عملیات را ببندد یا کُند کند. با این حال، اگر تغییر در تقاضا غیرقابل پیشبینی باشد، یک محیط تولید تکراری ممکن است سودآورترین انتخاب نباشد، زیرا حفظ یک جریان درآمد ثابت میتواند دشوار باشد.
گسسته
تولید گسسته را می توان به عنوان نقطه مقابل ساخت تکراری درک کرد. به جای خطوط تولید اختصاصی، این محیط دارای خطوط تولید بسیار سازگار است که میتوان آنها را برای تولید طیف گستردهای از موارد که ممکن است کاملاً نامرتبط با یکدیگر باشند، تنظیم کرد.
مزیت اصلی تولید گسسته سازگاری است. از آنجایی که تقاضاها در طول سال تغییر می کند، این محیط می تواند برای تولید هر آنچه در آن زمان سودآورتر است، سازگار شود.
با این حال، هزینه این سازگاری افزایش زمان نصب و تغییر است. برای تطبیق یک خط محصول با یک محصول خاص، نیاز به راه اندازی و تغییر برای تولید آن است. هرچه تفاوت بین محصولات تولید شده بیشتر باشد، مدت زمان راه اندازی خط تولید بیشتر می شود.
زمان صرف شده برای تطبیق خط تولید، زمانی است که برای تولید یک محصول صرف نمی شود، بنابراین شرکت در طول انتقال، سودآوری خود را از دست می دهد. بنابراین، برای سودآور کردن یک محیط تولید گسسته، درآمد افزوده شده از تولید اقلام مختلف باید بیشتر از کاهش بهره وری در طول راه اندازی و تغییر باشد.
مغازه کار / کارگاهی
یک محیط کارگاهی معمولاً در تولیدکنندگان کوچکتر یافت می شود. به جای تعیین خطوط تولید، کارگاه ها دارای مناطق تولید هستند. این فرآیند شامل حداقل اتوماسیون و فرایندهای خودکار است و بیشتر به نیروی انسانی بستگی دارد. این نوع محیط تولید برای اقلام یکباره یا محصولات سفارشی بهترین است.
بهجای تولید انبوه کالاهای نهایی، کارگاهها معمولاً سفارشهای خاصی را دریافت و تکمیل میکنند. مانند یک محیط گسسته، یک کارگاه برای تولید طیف گسترده ای از اقلام مجهز است. با این حال، بر خلاف یک محیط گسسته، زمان زیادی برای راه اندازی یا تغییر وجود ندارد، زیرا تولید در خطوط تولید ثابت انجام نمی شود.
مزیت کلیدی محیط کارگاهی کم هزینه بودن و سازگاری است. با ساخت اقلام به سفارش، آنها نیازی به نگرانی در مورد تولید بیش از حد ندارند و در برابر تغییرات تقاضا انعطاف پذیرتر هستند. آنها با سازماندهی در مناطق تولید به جای خطوط تولید، نیاز به تطبیق خط محصول را با هر سفارشی که پر می کنند کاهش می دهند یا از بین می برند.
معامله در اینجا در مقیاس است. در یک نقطه خاص، یک کارگاه نمی تواند به راحتی سفارشات بالاتر از اندازه معین را پر کند. فقدان نسبی اتوماسیون یا خطوط تولید کارآمد، تولید انبوه هر کالای خاصی را دشوار می کند.
مطالب مرتبط: درباره مدیر تولید بیاموزید
فرآیند (پیوسته)
همانطور که از نام آن پیداست، پردازش مداوم زمانی است که یک تولید کننده به تولید یک اقلام (یا خانواده اقلام) در تمام طول سال ادامه دهد. آنها ممکن است مقداری را که تولید می کنند برای برآوردن تقاضاهای نوسانی تنظیم کنند، اما هرگز به طور کامل عملیات را متوقف نمی کنند.
پردازش مستمر در صنایعی که تقاضا نسبتاً ثابت است سودمند می باشد. حتی اگر مقداری نوسان وجود داشته باشد، سودآوری خالص در طول سال همچنان ارزش تولید مستمر کالا را دارد. با این حال، نقطه ضعف این فرآیند، هزینه بالای عملیات بدون توقف و خطر تولید بیش از حد است. اگر کاهش غیرمنتظره ای در تقاضا اتفاق بیفتد، تخلیه کالاهای تمام شده برای تولیدکننده ممکن است دشوار باشد.
فرآیند (دسته ای)
پردازش دسته ای زمانی است که تولید کنندگان دسته های جداگانه ای از اقلام را تولید می کنند. این می تواند سفارش های تکی باشد، مانند یک کارگاه، یا فقط یک برنامه ثابت از دسته های دوره ای.
این گزینه مناسبی برای صنایعی است که تقاضای متناوب یا نامنظم دارند. در بین دستهها، یک تولیدکننده میتواند هزینههای عملیاتی خود را بسیار پایین نگه دارد، که به افزایش حاشیه سود در دستههایی که تولید میکنند کمک میکند. نقطه ضعف این است که آنها ممکن است برای افزایش سریع مقیاس برای پاسخگویی به افزایش غیرمنتظره تقاضا مجهز نباشند.
مطالب مرتبط: درباره هماهنگ کننده عملیات بیاموزید
تولید کننده در مقابل عمده فروش
اشتباه گرفتن تولیدکنندگان با عمدهفروشها آسان است، زیرا خردهفروش یا توزیعکننده ممکن است کالاهای نهایی را از هر کدام بخرد. با این حال، تمایز اصلی این است که سازنده در واقع کالایی را تولید میکند در حالی که عمدهفروش به سادگی کالاهایی را میفروشد که در زمان خرید آنها تمام شده بودند. یک عمده فروش به سادگی به عنوان یک واسطه بین سازنده و کاربر نهایی عمل می کند.
این تمایز مهم است زیرا می تواند بر قیمت یک محصول تأثیر بگذارد، به خصوص اگر در تلاش هستید قیمت یکی از محصولات خود را تعیین کنید. اگر مستقیماً از تولیدکننده خرید میکنید، قیمتی که میپردازید ارزانتر از خرید از یک عمدهفروش خواهد بود. با این حال، قیمت عمدهفروشیها همچنان ارزانتر از توزیعکننده یا خردهفروش است، زیرا عمدهفروشان تمایل به فروش عمده دارند تا زمان و هزینه فروش یک محصول را کاهش دهند.
اگرچه خرید مستقیم از یک تولید کننده ارزان تر است، اما این همیشه امکان پذیر نیست. به منظور حفظ سودآوری، تولید کنندگان می خواهند کالاهای نهایی را در سریع ترین زمان ممکن تخلیه کنند. اینجاست که عمدهفروش وارد میشود. آنها معمولاً با تولیدکنندگان کار میکنند تا مقدار مشخصی از محصول را با قیمت مشخصی خریداری کنند، حتی قبل از اینکه تمام شود.
این به تولیدکنندگان اجازه میدهد تا با عدم نیاز به سرمایهگذاری در فروش مستقیم یا نگهداری مقادیر زیاد محصول برای مدت طولانی، مقدار قابل توجهی پول پس انداز کنند. همچنین درآمد آنها را کمی قابل پیش بینی تر می کند. آنها فقط می توانند آنچه را که قبلاً در قراردادهای مختلف خود با آن توافق کرده اند تولید کنند و در نتیجه از اتلاف تولید بیش از حد جلوگیری کنند.
با این حال، رابطه سازنده و عمده فروش به دلیل اینترنت شروع به تغییر کرده است. از آنجایی که اینترنت فروش مستقیم را بسیار آسانتر و مقرون به صرفهتر میکند، برخی از تولیدکنندگان تصمیم میگیرند که مستقیماً به مصرفکنندگان بفروشند و قیمتی کمتر از قیمت خردهفروشی یا حتی عمدهفروشی ارائه میدهند، اما بیشتر از آن چیزی است که تولیدکننده میتوانست به فروش عمدهفروشی برساند.
با این حال، حتی با وجود اینترنت، فروش مستقیم همیشه برای تولیدکنندگان عملی نیست. این به این دلیل است که همه تولیدکنندگان کالاهای مصرفی تولید نمی کنند. بسیاری از آنها در واقع قطعاتی را تولید می کنند که سپس توسط سایر سازندگان خریداری می شود تا بخشی از کالای نهایی تولید شده را تشکیل دهند.
به عنوان مثال، ممکن است کارخانه ای را راه اندازی کنید که فقط بخش خاصی از موتور خودرو را تولید می کند. تقاضای مصرف کننده برای آن قطعه خاص، بدون بقیه خودرو، محدود است. بنابراین، حتی با وجود توانایی فروش آنلاین، انجام این کار برای گیاه شما سود چندانی نخواهد داشت. در این صورت، شما همچنان به عمده فروشان متکی خواهید بود.