بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

۱۳ نوع مدیریت پروژه که می توانید اجرا کنید

مدیریت پروژه

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

مدیریت پروژه شامل هدایت کار یک تیم بر روی یک پروژه به منظور برآورده کردن و فراتر رفتن از اهداف و پیروی از الزامات است. درک انواع مختلف مدیریت پروژه می تواند به شما کمک کند تعیین کنید کدام روش برای پروژه خاص شما مناسب است.

در این مقاله از ایوسی، ۱۳ نوع استراتژی مدیریت پروژه شامل مزایا و معایب برای هر نوع را بررسی می کنیم.

انواع مدیریت پروژه

در اینجا ۱۳ نوع مدیریت پروژه وجود دارد:

چابک

این روش مدیریت پروژه به مدیران پروژه اجازه می‌دهد تا پروژه را به بخش‌های کوتاه تقسیم کنند و قبل از رفتن به بخش دیگر، ابتدا یک بخش را تکمیل کنند. تیم در طول هر کار با طراحی، ساخت و تجزیه و تحلیل پروژه در حین پیشرفت آنها می چرخد.

ویژگی های اصلی Agile عبارتند از:

  • برنامه ریزی قابل تطبیق

  • ایجاد ساده رویه های پروژه

  • سودمندی برای انواع پروژه ها

Agile در شروع پروژه نیاز به برنامه ریزی کم یا بدون برنامه ریزی دارد و تیم را قادر می سازد پروژه را در بخش های مختلف تکمیل کند. با این حال، Agile دارای معایبی است، از جمله اینکه تیم‌ها می‌توانند به دلیل عدم برنامه‌ریزی، خارج از وظیفه خود را مخاطره کنند. علاوه بر این، از آنجایی که Agile انعطاف پذیری را افزایش می دهد، تیم هایی که روی یک پروژه کار می کنند ممکن است نتوانند به طور دقیق هزینه های مربوط به تکمیل پروژه را برآورد کنند.

مرتبط: استفاده از روش مدیریت پروژه چابک

آبشار

روش Waterfall پروژه را مانند یک آبشار کامل می کند، جایی که مدیر پروژه الزامات را تعیین می کند و کل پروژه را قبل از شروع کار برنامه ریزی می کند. سپس، اعضای تیم یک مرحله از پروژه را در یک زمان تکمیل می کنند. کاربردهای متداول Waterfall شامل پروژه های تیمی کوتاه تری است که استانداردها و الزامات سخت گیرانه ای دارند، مانند پروژه های نظامی یا دولتی.

جنبه های مثبت رویکرد آبشار شامل این است که پروژه قبل از شروع کار کاملاً برنامه ریزی شده است، بنابراین هر عضو تیم از نقش ها و مسئولیت های خود آگاه است. یک عیب این است که در استفاده از روش Waterfall، مشتری پروژه را تا پس از اتمام آن مشاهده نمی کند، بنابراین نمی تواند در طول توسعه پروژه درخواست تجدید نظر یا اصلاح کند.

مطالب مرتبط: اهمیت مدیریت پروژه

اسکرام

عناصر متدولوژی اسکرام عبارتند از:

  • استفاده از تیم های کوچک از کارکنان

  • کار بر روی یک پروژه در بخش های کوتاه

  • تحویل سریع پروژه

از مزایای اسکرام می‌توان به تقسیم پروژه به «اسپرینت‌های» قابل مدیریت‌تر و امکان بحث در مورد جزئیات پروژه در زمان واقعی در طول توسعه پروژه اشاره کرد. ذینفعان و صاحب محصول در پایان هر دوی سرعت تمام کارهای تکمیل شده را مورد بحث و تحلیل قرار می دهند. در صورت نیاز به ایجاد هرگونه تغییر یا اصلاح، اعضای تیم می توانند قبل از رفتن به مرحله بعدی پروژه این کار را انجام دهند.

اسکرام برای تیم‌های کوچک مناسب‌تر است و در نتیجه، هر عضو تیم مسئول بخش خاصی از پروژه است. با این حال، اگر یکی از اعضای تیم مجبور به کناره گیری از پروژه باشد، ممکن است یافتن یک عضو تیم جایگزین برای ادامه کار کارمند کناره گیری شده دشوار باشد.

مرتبط: روش های کانبان در مقابل اسکرام: تفاوت چیست؟

کانبان

مدیریت پروژه Kanban انعطاف پذیری پروژه را فراهم می کند و بر تجسم و کارایی تمرکز دارد. علاوه بر این، یک استراتژی کانبان:

  • سیگنال های بصری را ارائه می دهد که فازهای یک پروژه را نشان می دهد

  • از یک برد Kanban استفاده می کند

  • فازهای یک پروژه را به عنوان “برای انجام”، “در حال انجام” و “انجام شده” طبقه بندی می کند.

  • زمان تکمیل تکالیف پروژه را ارزیابی می کند

برخی از مزایای روش کانبان این است که انعطاف پذیر است و به تیم ها اجازه می دهد وظایف را سازماندهی و اولویت بندی کنند. کانبان به تیم کمک می کند تا کارآمدتر باشد زیرا اعضای تیم قادر به تخمین زمان تکمیل برای هر عنصر پروژه هستند. یکی از معایب کانبان این است که اعضای تیم ممکن است از برد کانبان به اشتباه استفاده کنند که می تواند منجر به خطا در توسعه پروژه شود.

ناب

هدف روش ناب (Lean)  ارائه بیشترین ارزش به کارآمدترین روش ممکن است. Lean از این اصل سرچشمه می‌گیرد که مردم می‌توانند «با کمتر کار بیشتری انجام دهند» و بر رویارویی با ۳Mها (مودا، مورا و موری) تمرکز دارد.

در اینجا توضیح مختصری در مورد ۳Ms آورده شده است:

  • مودا: از بین بردن ضایعات با استخراج هر روش یا فرآیندی که ارزش ارائه نمی کند

  • مورا: برای متعادل کردن حجم کار، متغیرهای اضافی را حذف کنید

  • موری: برای جلوگیری از فرسودگی کارمندان، حجم کار اضافی را حذف کنید

مزایای روش ناب این است که کارایی پروژه را بهبود می بخشد و هزینه های پروژه را کاهش می دهد زیرا شما در حال حذف ضایعات و هرگونه فرآیند و رویه غیر ضروری هستید.

برخی از معایب Lean این است که به دلیل تمرکز بر “بیشتر انجام دادن با کمتر”، اجازه اشتباه را نمی دهد. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است سیاست های ناب را با ترکیب حداقل تجهیزات و مواد اولیه و منابع انتخاب کند. سپس، اگر شرکت به دلیل سیاست‌های ناب جدید دچار نقص تجهیزات شود، در نهایت می‌تواند پروژه را به تاخیر بیاندازد.

مرتبط: مهارت های مدیر پروژه: تعریف و مثال

شش سیگما

مشابه روش ناب، هدف استراتژی مدیریت پروژه شش سیگما تمرکز بر کیفیت با حذف ضایعات و خطاها در فرآیند توسعه پروژه است. شش سیگما یک استراتژی مبتنی بر داده است که از دو چارچوب کلیدی، مانند DMAIC (برای اصلاح شیوه‌های تجاری) و DMADV (برای طراحی شیوه‌های تجاری پیشرفته) تشکیل شده است.

مخفف DMAIC به این موارد اشاره دارد:

مخفف DMADV به موارد زیر اشاره دارد:

  • تعریف کردن

  • اندازه گرفتن

  • تجزیه و تحلیل

  • طرح

  • تأیید کردن

جنبه های مثبت شش سیگما این است که بر تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها تمرکز دارد، بنابراین شرکت هایی که از شش سیگما استفاده می کنند اغلب برای ارزیابی و سازماندهی داده ها برای تکمیل هر پروژه مجهزتر هستند. رویکردهای مدیریت پروژه مبتنی بر داده و مشتری محور مانند شش سیگما به شرکت کمک می کند تا نیازهای مشتریان خود را تعیین و درک کند. شش سیگما به دلیل هزینه اجرا و آموزش مورد نیاز کارکنان معمولاً برای مشاغل کوچک مناسب نیست.

مجموعه دانش مدیریت پروژه (PMBOK)

مجموعه دانش مدیریت پروژه (PMBOK) توسط موسسه مدیریت پروژه یک راهنمای جامع است که فرآیندها، شیوه ها و سیاست های مدیریت پروژه مرسوم را ارائه می دهد.

متدولوژی PMBOK شامل مراحل زیر در مدیریت پروژه است:

  • شروع کردن

  • برنامه ریزی

  • در حال اجرا

  • کنترل کردن

  • بسته شدن

مزیت اصلی روش PMBOK این است که یک نمای کلی از کل حوزه مدیریت پروژه است. مؤسسه مدیریت پروژه دائماً PMBOK را برای حفظ ارتباط و اطمینان از ادامه ترویج سیاست‌ها و استراتژی‌های مدرن بازبینی می‌کند. یکی از معایب PMBOK این است که در ارتباط با سایر متدولوژی های مدیریت پروژه، و نه به تنهایی، بهترین عملکرد را دارد.

روش‌شناسی پروژه‌ها در محیط‌های کنترل‌شده (PRINCE2)

روش‌شناسی پروژه‌ها در محیط‌های کنترل‌شده (PRINCE2) فرآیند گرا و بسیار ساختار یافته است. متدولوژی PRINCE2 مبتنی بر انجام وظایف اعضای تیم در پروژه های بزرگ است که به بخش ها تقسیم شده اند. مدیر پروژه هر مرحله از توسعه پروژه را از قبل جزئیات و برنامه ریزی می کند، بنابراین دستورالعمل ها، الزامات و مسئولیت های روشنی برای همه اعضای تیم وجود دارد.

PRINCE2 بر اجزای زیر تمرکز دارد:

  • اصول

  • تم ها

  • فرآیندها

  • خیاطی

جنبه های مثبت PRINCE2 شامل این است که برای پروژه های بزرگتر که در آن مدیر پروژه اهداف و الزامات پروژه را از قبل تعیین می کند، ایده آل است. اعضای تیم از هدف و اهداف پروژه و مسئولیت خود در قبال پروژه آگاه هستند. وقتی قبل از شروع پروژه تمام جنبه های پروژه به وضوح تعریف شود، به ایجاد ثبات و انسجام در بین اعضای تیم پروژه کمک می کند.

یک نقطه ضعف PRINCE2 این است که برای پروژه های بزرگ، مانند پروژه های فناوری اطلاعات در سطح سازمان، بهینه است. مدیران پروژه های کوچک ممکن است متوجه شوند که این روش برای رفع نیازهای آنها بسیار جامع و دقیق است.

مطالب مرتبط: نحوه نوشتن یک محدوده پروژه در ۵ مرحله (با مثال)

روش برنامه نویسی فوق العاده (XP)

متدولوژی برنامه نویسی شدید (XP) بر توسعه کدگذاری و آزمایش نرم افزار، افزایش کیفیت نرم افزار و تشویق ارتباط باز با مشتریان تمرکز دارد. پروژه های XP شامل مشتریان به عنوان اعضای تیم در طول توسعه پروژه می شود.

ارزش های اصلی برنامه نویسی eXtreme عبارتند از:

  • ارتباط

  • شجاعت

  • بازخورد

  • توجه

  • سادگی

مزیت XP این است که یک روش مدیریت پروژه سریع است که در آن تکمیل پروژه چند ماه طول می کشد. مزیت دیگر این است که XP ارتباطات باز و صادقانه را در تیم پروژه که شامل مشتری نیز می شود، ترویج می کند. وقتی همه اعضای تیم اهداف، دستورالعمل ها و خواسته های مشتری را برای پروژه درک کنند، به بهبود کارایی کمک می کند و همه اعضای تیم را درگیر و با انگیزه نگه می دارد.

نقطه ضعف XP این است که عمدتاً بر روی کدنویسی تمرکز می کند و می تواند ویژگی های طراحی را نادیده بگیرد. به طور کلی، چیدمان و طراحی نرم‌افزار آن را برای مشتری جذاب می‌کند، بنابراین تمرکز بر نحوه عملکرد نرم‌افزار بر خلاف ظاهر آن، می‌تواند چالش‌هایی را برای مشتری که سعی در فروش نرم‌افزار دارد ایجاد کند.

روش مسیر بحرانی (CPM)

روش مسیر بحرانی (CPM) به تیم توسعه پروژه اجازه می دهد تا وظایف فردی یک پروژه را سازماندهی و اولویت بندی کند. تیم هایی که از CPM استفاده می کنند ابتدا زمان تکمیل هر کار را تخمین می زنند و سپس کل پروژه را ترسیم می کنند.

تیم ها می توانند یک پروژه را به دسته های زیر ترسیم کنند:

  • وظایفی که ابتدا باید تکمیل شوند

  • وظایفی که باید با هم تکمیل شوند

  • آخرین کارهایی که باید تکمیل شوند

جنبه های مثبت CPM شامل توانایی اولویت بندی وظایف مختلف یک پروژه است. به این ترتیب، اعضای تیم در طول توسعه پروژه دارای یک مرجع بصری هستند و همه اعضای تیم می دانند که روی کدام وظایف باید کار کنند و هر کار چقدر باید طول بکشد.

برخی از معایب CPM شامل این است که قبل از شروع کار روی پروژه، برنامه ریزی هر جنبه از پروژه یک الزام است. بنابراین، اگر مشتری درخواست هر گونه تغییری کند یا در طول توسعه پروژه هر موردی تغییر کند، می تواند برنامه زمانبندی پروژه را مختل کند.

مرتبط: نمودار گانت چیست؟ تعریف، انواع و کاربرد

مدیریت پروژه یکپارچه (IPM)

متدولوژی مدیریت پروژه یکپارچه (IPM) در پروژه‌های بزرگی که نیاز به ورودی و همکاری گروه‌های خلاق و سایر بخش‌ها دارند، رایج است.

روش مدیریت پروژه یکپارچه دارای این عناصر کلیدی است:

  • منشور پروژه

  • محدوده پروژه

  • طرح مدیریت پروژه

  • اجرای پروژه

  • نظارت بر پروژه

  • کنترل را تغییر دهید

مزیت IPM این است که وضوح و انسجام بین اعضای تیم و سازمان آنها را فراهم می کند. IPM سیاست های ارتباط باز خود را از طریق به اشتراک گذاری اطلاعات پروژه با سایر بخش ها و اتحاد برای تکمیل پروژه نشان می دهد.

نقطه ضعف رویکرد IPM این است که تیم ها باید کل پروژه را از قبل برنامه ریزی کنند. همچنین کار با سایر تیم ها و بخش ها مستلزم سطح بالایی از ارتباطات و سازماندهی است.

مرتبط: مبانی مدیریت پروژه: تعریف، مراحل و اهمیت

ادغام پروژه ها روش های پایدار (PRiSM)

ادغام پروژه ها روش های پایدار یا (PRiSM) بر اهمیت پایداری و حفاظت از محیط زیست تأکید می کند. این روش پس از اتمام پروژه ادامه می یابد، زیرا هدف آن کاهش اثرات زیست محیطی پروژه است.

مزایای PRiSM این است که برای پروژه های زیست محیطی، مانند پروژه های املاک، صنعتی و انرژی که هزینه و پایداری زیست محیطی را تجزیه و تحلیل می کنند، مناسب است. در این نوع پروژه ها، تیم ممکن است شامل توسعه دهندگان، پیمانکاران و ذینفعان باشد.

نقطه ضعف PRiSM این است که فقط به پروژه های زیست محیطی محدود می شود.

مدیریت پروژه زنجیره بحرانی (CCPM)

مدیریت پروژه زنجیره بحرانی (CCPM) بر تخصیص و حفظ منابع تمرکز دارد. با استفاده از CCPM، مدیران اهداف پروژه را طراحی می کنند و تیم و منابع را با بودجه اختصاصی انتخاب می کنند.

جنبه های مثبت CCPM بر حفظ منابع و باقی ماندن در محدوده بودجه از پیش تعیین شده تمرکز دارد. یکی از معایب CCPM این است که برای تیم هایی که در یک زمان روی یک پروژه کار می کنند مناسب است.

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *