نماد سایت ایوسی

این نیز بگذرد

موج دریا

_ در بیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم کرد
رنگ آبی آسمان که می‌بینم و می‌دانم نیست
و خدایی که نمی‌بینم و می‌دانم هست.

_ در شگفتم که سلام آغاز هر دیدار است.
ولی در نماز پایان است، شاید این بدان
معناس که پایان نماز آغاز دیدار است.

_ خدایا بفهمانم که بی تو چه
می‌شوم اما نشانم نده!!!
خدایا هم بفهمانم و هم نشانم
بده که با تو چه خواهم شد.

_ ﮐﻔـﺶِ ﮐﻮﺩکی ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ.
ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ: ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ
آن‌طرﻑ ﺗﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺻﯿﺪ
ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﺳﻪ‌ﻫﺎ
ﻧﻮﺷﺖ: ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ
ﺟﻮﺍنی ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻮﺷﺖ: ﺩﺭﻳﺎی ﻗﺎﺗﻞ
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩی ﻣﺮﻭﺍﺭﻳﺪی ﺻﻴﺪ ﻛﺮﺩ ﻧﻮﺷﺖ:
ﺩﺭﻳﺎی ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ
ﻣﻮﺟﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺖ.
ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺍﻋﺘﻨﺎ ﻧﻜﻦ، ﺍﮔﺮ ﻣﯿ‌‌‌‌‌ﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎﺷﯽ.

بر آنچه گذشت، آنچه شکست
آنچه نشد … حسرت نخور؛
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمی‌شد

خروج از نسخه موبایل