با توجه به شرایط کنونی اقتصاد، شرکتهای صنایع مختلف حفظ همان سودهایی را که در اواسط دهه ۲۰۰۰ تجربه کرده بودند، چالش برانگیز میدانند. این قبل از بحران شناخته شده وام مسکن بود. بر اساس این محیط متلاطم تجاری خارجی، شرکت ها باید راه حل های خلاقانه و متفاوتی ارائه دهند تا سطح آگاهی خود را در مقابل مشتریان خود حفظ کنند.
بازاریابی افقی، ایده ای خلاقانه و موثر در تجارت
یکی از این راه حل های ابتکاری و خلاقانه بازاریابی افقی است، موضوعی که کاتلر و آرمسترانگ (Kotler and Armstrong)¹ به طور کامل مطالعه کرده اند. مفهوم بازاریابی افقی مبتنی بر ترکیبی از منابع مالی، تولیدی و بازاریابی است. ترکیب این سه عامل به این معناست که خیلی بیشتر از هر مفهوم فردی که به تنهایی عمل می کند، انجام دهد.
مثالی از بازاریابی افقی
قبل از اینکه به جزئیات بیشتر در مورد این موضوع بپردازیم، می توانیم یک مثال از بازاریابی افقی را در نظر بگیریم. شناخته شده ترین مثال در همکاری بین اپل و استارباکس (Apple and Starbucks) است.
اپل، زمانی که آیتونز را معرفی کرد ، وارد یک مشارکت انحصاری با استارباکس شد و به کاربران وای فای استارباکس اجازه داد آهنگها را از فروشگاه اپل آیتونز مرور، دانلود و خریداری کنند. اپل از این همکاری با فروش بالاتر iTunes سود می برد زیرا استارباکس مشتریان وفادار زیادی دارد که برای بازدید، استراحت و لذت بردن از تجربه منحصر به فرد استارباکس وقت می گذارند. هنگامی که اپل برای اولین بار فروشگاه موسیقی iTunes خود را معرفی کرد، امیدوار بود که یک میلیون آهنگ را در شش ماه بفروشد، اما در کمال تعجب، اپل بیش از یک میلیون آهنگ را در شش روز اول افتتاح فروشگاه موسیقی iTunes خود فروخت. بخش عمده ای از مشارکت از سوی فروشگاه های استارباکس بود.
نمونههای مشابهی از بازاریابی افقی شامل همکاریهایی از خرید کشتیها و راهآهنهای هنری فورد – و حتی یک مزرعه لاستیک در برزیل برای اطمینان از تامین لاستیکها – تا برونسپاری رادیکال قطعات Dreamliner توسط بوئینگ و اخیراً بازگشت به مالکیت بیشتر است. از دارایی های بالادستی و پایین دستی توسط شرکت هایی مانند پپسی و اوراکل .
همچنین نمونه ای از برخی شرکت ها در یک دسته محصول یا خدمات وجود دارد که بخشی از یک اتحاد هستند. شرکت های حمل و نقل هوایی مسافربری مانند Finnair، British Airways و غیره بخشی از اتحاد جهانی هستند، که اساساً به این معنی است که آنها پروازهای اتصال زیادی دارند. بنابراین خطوط هوایی اتحاد میتوانند از طریق آژانسهای مسافرتی که مسافران را در این شرکتها رزرو میکنند، حجم مسافر را افزایش دهند. فرض اتحاد این است که آژانسهای مسافرتی که مسافران را در یک خط هوایی رزرو میکنند، به احتمال زیاد همان مسافران را در خطوط هوایی متصل در داخل اتحاد رزرو میکنند.
بنابراین، این مثالها میتواند به شما ایدهای نسبت به بازاریابی افقی بدهد. هنگامی که یکی از شرکت های بیشتر برای ایجاد یک استراتژی منحصر به فرد ، به نفع همه نهادهای درگیر، هماهنگ می شود، این عمل به عنوان بازاریابی افقی شناخته می شود.
بازاریابی افقی با بازاریابی عمودی
بازاریابی افقی با بازاریابی عمودی متفاوت است. در بازاریابی عمودی، مشتریان هدف دو شرکت متفاوت و از صنایع مختلف هستند. در بازاریابی افقی، شرکت های درگیر شرکت های مشابه با خطوط تولید مشابه و در یک صنعت هستند. از آنجایی که آنها در یک صنعت هستند، به بازار هدف یکسانی غذا می دهند .
رویکرد بازاریابی افقی عمدتاً به دو یا چند شرکت میپردازد که بر افزایش پایگاه مشتری تمرکز میکنند، بدون اینکه واقعاً بودجه بازاریابی را افزایش دهند.
از آنجایی که مرکز اصلی این استراتژی بر بازار هدف متکی است، طبیعی است که به این نتیجه برسیم که این مخاطبان بازار هدف هستند که علایق و ویژگی های جمعیتی مشترکی دارند که شرکت ها در مشارکت های بازاریابی افقی می خواهند به آن دست یابند.
اکثر نمونههای مشارکت بازاریابی افقی که در بالا ذکر شد، یک ویژگی مشترک دارند. همه آنها با اذعان به فرصت شراکت با یک شرکت دیگر به منظور ارائه یک محصول جدید به بازار شروع کردند.
شرکتهای درگیر معمولاً برای افزایش ارزش عرضههای خود، مانند حوزههای تولید، توزیع یا بازاریابی، با یکدیگر همکاری میکنند. افزایش ارزش پیشنهادی، تجارت بیشتری را برای شرکت های درگیر در بازاریابی افقی به ارمغان می آورد. یک قانون اساسی این مفهوم این است که هر دو شرکت درگیر باید در یک موقعیت برد-برد قرار داشته باشند و هر گامی که در تحقق مشارکت برداشته میشود باید برای دو طرف راحت باشد.
¹ ^ کاتلر و آرمسترانگ کیستند؟
پروفسور کاتلر یکی از مقامات برجسته در بازاریابی در جهان است. پروفسور آرمسترانگ یک معلم برنده جایزه از دانشجویان رشته بازرگانی در مقطع کارشناسی است. آنها با هم دنیای پیچیده بازاریابی را کاربردی، قابل دسترس و لذت بخش می کنند.