بنر وب سایت مجموعه ایوسی
بنر وب سایت مجموعه ایوسی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایای ویژه طراحی سایت

با ۹ شکل از ناامیدی آشنا شوید / راه های غلبه بر ناامیدی

ناامیدی

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

در روایات داریم که:⠀

بزرگترین گناه بعد از شرک به خدا، ناامیدی است

و این روایت از نظر عقلی نیز کاملا قابل درک است؛ چراکه کسی که ناامید می شود، در واقع قدرت خداوند متعال را زیر سوال می برد.

به عنوان مثال وقتی ما فکر می کنیم شرایط مملکت، جامعه، خانواده و یا … به نحوی می باشد که قرار است موجبات بدبختی و فلاکت ما را رقم بزند، و بابت این داستان کاملا ناامید می شویم؛ یعنی داریم قدرت فلان سردمدار، یا بهمان دولت مرد، یا روند گروهی از مردم و یا … را بالاتر از قدرت خداوند قادر قلمداد می کنیم …

و این در حالی است که خودِ خدا بارها در قرآنش گفته است:

  • من روزیت شما را می دهم،
  • از رحمت من ناامید نشوید،
  • اگر با من باشید، من عزیزتان می کنم و هیچ چیز نمی تواند مانع این بشود،
    و …⠀

و اما باز عملکرد بعضی از ما انسان ها به گونه ای است که …..

مرتبط: چرا نباید ناامید بشویم؟  |  هرگز ناامید و غمگین نشوید

تعریفی از ناامیدی:

ناامیدی یک وضعیت روانی است که با احساس عدم امید، ناراحتی و از دست دادن انگیزه و شور زندگی همراه می‌شود. در واقع، ناامیدی به عنوان یک تجربه منفی احساسی و عاطفی میان افراد بروز می‌کند که به دلیل وقوع رویدادهای ناخوشایند، عدم تحقق آرزوها یا انتظارات برآورده نشده ایجاد می‌شود.

ناامیدی ممکن است از عوامل مختلفی نظیر شکست در روابط عاطفی، حوادث ناگوار، عدم موفقیت در تحصیل یا شغل، بیماری جسمی یا روانی، فشارهای مالی و اقتصادی و … نشات گیرد. این احساس می‌تواند تمام جوانب زندگی را تحت تأثیر قرار دهد و باعث کاهش انگیزه، افت اعتماد به نفس، خستگی، اضطراب و افسردگی شود.

به هر صورت؛ اگر چیزی بتواند انسان را در بیرون آمدن از سیاه چاله ی افسردگی کمک بنماید، آن چیزی جز حس امید نیست. روانشناسان مشهوری همچون، هانری بیلر و آنتونی سیولی در کتاب “امید در عصر اضطراب” از نگاه های مختلف، و با ترکیب روانشناسی با سایر علوم همچون فلسفه، انسان شناسی، زیست شناسی و حتی کلاسیک های ادبی، موضوع امید را به بحث و بررسی گذاشته اند.

بر اساس استدلالات این دو استاد و نویسنده ی مطرح روانشانسی، ۹ شکل برای ناامیدی می توان متصور شد، که هر کدام از این نُه مورد مربوط به اختلالی از یک یا چند نیاز اساسی دربرگیرنده امید (وابستگی، غلبه و بقا) است.

این روانشانسان ۳ شکل “مطلق” از ناامیدی که به دلیل عدم کارکرد یکی از این ۳ نیاز یا “سیستم های انگیزشی” (از خود بیگانگی، محکوم شدن به فنا و ناتوانی) است را مطرح می نمایند؛ همچنین آنها بر این اعتقادند که ۶ شکل “ترکیبی” از ناامیدی وجود دارد که در نتیجه ی بروز چالش برای دو نیاز حاصل می شوند.
و ما نیز با تشخیص اینکه با کدام یک از این ۹ نوع مواجه هستیم، می ‌توانیم بر ناامیدی غلبه نماییم.

در این مقاله براساس راهکارهای نویسندگان، برای هر نوع از ناامیدی و یأس، مجموعه ای از درمان های ذهن-جسم و روح ارائه شده است، که بازسازی افکار، دستیابی به گونه ی صحیح روابط امیدبخش و تمرین های خاصِ معنوی را شامل می شود. و با تکیه بر این درمان ها، ما قادر خواهیم بود که امید را به زندگی خود بازگردانیم.

مرتبط: ناامیدی و سردرگمی: پاسخ‌هایی برای غلبه بر آن‌ها [۱۵ مورد]

نیازهای اساسی دربرگیرنده امید:

البته، لیست نیازهای اساسی برای هر فرد ممکن است متفاوت باشد، اما در کل، نیازهای اساسی که می‌تواند امید را دربرگیرد، عبارتند از:

  1. سلامتی: داشتن سلامتی خوب و توانایی حفظ آن یک نیاز اساسی برای امید است. این شامل فعالیت‌های ورزشی منظم، تغذیه سالم، بهداشت شخصی و مراقبت از خود است.
  2. ایمنی: داشتن امنیت و حفاظت از خطرات جسمانی و روانی نیز یک نیاز اساسی برای امید به زندگی است. این شامل دسترسی به محیطی امن، حفظ حقوق و آزادی‌های شخصی، وجود شغل و درآمد مناسب و حمایت اجتماعی است.
  3. عشق و ارتباطات انسانی: برقراری روابط انسانی صمیمی و پر از عشق و احساسات مثبت، نیاز اساسی دیگری است که به امید کمک می‌کند. این شامل روابط خانوادگی، دوستانه، عشق و علاقه به همسر یا شریک زندگی و ارتباطات اجتماعی است.
  4. پیشرفت و توسعه شخصی: داشتن هدف‌ها، رشد شخصی و پیشرفت در زندگی نیز امید را تقویت می‌کند. تحصیل و یادگیری، شغل مناسب و فرصت‌های پیشرفت شغلی، توسعه مهارت‌ها و خودپنداره مثبت برای این نیاز اساسی اهمیت دارند.
  5. معنا و هدف زندگی: احساس داشتن معنا و هدف در زندگی نیز امید را تقویت می‌کند. این شامل ارتباط با ارزش‌های شخصی، کمک به دیگران، خدمت به جامعه و احراز هدف‌ها و آرزوها است.

این فقط یک لیست کلی است و باید توجه داشت که نیازهای اساسی هر فرد ممکن است متناسب با شرایط و محیط زندگی خود تغییر کند.

مرتبط: مقابله با اندوه و سختی در راه به دست آوردن هدف با ۱۲ راهکار عملی

۱- از خود بیگانگی (وابستگی)

وابستگی سبب می شود که افراد خود باخته بر این باور باشند که به نحوی متفاوت می باشند؛ همچنین آنها احساس رها شدگی دارند و فکر می کنند که دیگر لیاقت عشق، مراقبت یا حمایت را ندارند.
نتیجتاً این دسته از افراد، خود را از دیگران دور کرده، و حراس و ترس آنها نسبت به آسیب و طرد شدن خیلی بیشتر از عموم مردم است.

۲- رها شدگی (وابستگی و بقا)

واژه “رها شدن” یا “طرد شدن” به احساس رها شدگی کامل در زمان اوج نیاز اشاره دارد.

۳- بی انگیزگی (وابستگی و غلبه)

احساس بی انگیزه بودن، به ویژه برای قشرهای محروم و بی بضاعت جامعه که فرصت های رشد و شکوفایی و الگوهای دارای نقش مثبت در این اقشار ممکن است بی ارزش یا کم ارزش باشند، بسیار مشکل ساز است.

۴- ناتوانی (غلبه)

در هر رده ی سنی، افراد باید باور داشته باشند که قادر هستند تا نویسنده داستان زندگی خود باشند. اما زمانی که این نیاز ناکام می ماند و فرد قادر نیست تا از راه خود به سمت اهداف دلخواهش حرکت نماید، امکان به وجود آدن ای احساس ناتوانی در او زیاد می شود.

۵- بودنِ تحت سلطه (غلبه و وابستگی)

ظلم نیازمند مطیع ساختن فرد/افراد می باشد ….
واژه ی “مظلوم” از کلمه ی لاتین “press down” با معنی “تحت فشار قرار دادن” گرفته شده و مترادف آن “down-trodden”، بیان کننده ی حس “مورد ظلم واقع شدن” یا “تحقیر شدن” می باشد.

۶- محدودیت (غلبه و بقا)

هنگامی که سعی، تلاش و کوشش برای بقا و ماندگاری با حسِ عدم تسلط بر امور آمیخته و همراه می شود، این حس (حسِ محدودیت) در افراد جلوه می کند. این دسته از افراد خود را ناکارامد قلمداد می کنند و بر این باورند که توانایی بروز آن در جامعه را ندارند.

این گونه از ناامیدی در بین اقشار فقیر و همچنین افراد با معلولیت های شدیدِ جسمی و یا اختلالات یادگیری، بسیار شایع تر می باشد.

۷- بودنِ محکوم به فنا (بقا)

افراد مبتلا به این نوع از ناامیدی و یأس فکر می‌ کنند که زندگی آنها به انتها رسیده است و مرگشان کاملا حتمی است.
کسانی برای فرو رفتن در این باتلاق سهمگین و غیرمعمول مستعد تر هستند که به بیماری های مهلک و جدی مبتلا شده اند، و یا خود را کاملا از کار افتاده، علیل و ناتوان می ‌بینند.
این دسته از افراد در حالی که در گردابِ غیرقابل بازگشتِ‌ زوال گرفتاراند، خود را محکوم به فنا می یابند.

۸- اسارت (بقا و وابستگی)

دو شکل از ناامیدی ناشی از اسارت را می توان دید.
شکل اول، شامل اسارت جسمی یا عاطفی می باشد که توسط فرد یا گروهی برای شخص اعمال می گردد. همچون زندانیان و یا همچنین کسانیکه درگیر رابطه ای کنترل شده و البته ناهنجار می باشند. (ما از این حالت تحت عنوان “دگرحبسی” یاد می کنیم)
شکل دوم که به همان اندازه ناهنجار می باشد، “خودحبسی” است؛ این حالت در شرایطی رخ می دهد که شخص به دلیل احساس خویشتن داری، قادر به کنار گذاشتن رابطه ی بد نیست.

۹- درماندگی (بقا و غلبه)

افراد درمانده بر این باور هستند که قادر نیستند در این دنیا با امنیت و آرامش زندگی کنند.
آنها همچون گربه ی بدون پنجه و یا پرنده ای با بال های شکسته، مستعد و در معرض آسیب هستند.
در واقع ضربه ی روحی یا مواجهه ی به کرّات آنها با عوامل تنش زا و کنترل نشده می تواند این حس درونی (حس درماندگی) را در شخص ایجاد نماید.

چرا نباید ناامید بشویم؟

مرتبط: اهمیت صبور بودن و چگونگی پرورش صبر

نحوه ی غلبه بر از خودبیگانگی

و زیرمجموعه های آن (یعنی از خود بیگانگی، طردشدگی و بی انگیزگی)

از خود بیگانگی محض

ممکن است این شکل از ناامیدی و یأس، ناشی از تحریفات شناختی همچون تعمیم افراطی، ذهن خوانی یا تفکرات صفر و صدی باشد.
بسیاری از افرادی که احساس از خودبیگانگی دارند، به اشتباه فکر می کنند که هرگز هیچ کس دیگری در شرایط آنها نبوده و نخواهد بود.
درمان ذهن خوانی با بررسی شواهد عاطفی امکان پذیر است. این مسئله برای رویـارویی با این که سایرین واقعاً چه نظری نسبت شخص دارند، مسـتلزم شجاعت در قالب صراحت و اعتمـاد است.

اما درصورت داشتن حس طردشدگی (یا همان رهاشدگی)، آنچه که برای درک اینکه آیا حقیقت درون شمــا بازتاب کاملـی از دنیای بیرونی است یا نه، حائز اهمیت می باشد این است که ذهن خود را پاک نمایید.
اکثر افرادی که احساس طردشدگی دارند، درگیر تعمیم افراطی شمار تقریبا معدود و انگشت شماری از اتفاقات هستند.
با نمونه گیری گسترده تر، احتمال روبرو شدن با پاسخ های امیدوار کننده از سوی سایرین بیشتر است.

و درمان تفکر صفر یا صدی، تفکر در سایه ی قرار خود در معرض زنجیره ای از وقایعِ قابل احتمال در زندگی یک فرد است.

غلبه بر فناپذیری

و حواشی آن (یعنی محکوم به فنا بودن، درماندگی و اسارت)

افرادی که به دلیل تشخیص روانپزشکی و یا پزشکی احساس می نمایند محکوم به فنا هستند، امکان دارد قضاوتی عجولانه داشته باشند.
بهترین درمان برای قضاوت های عجولانه، “بررسی شواهد” موجود است.

در صورت تشخیص ابتلا به یک بیماری جدی، باز بررسی های خود را انجام بدهید و به دنبال حقایق بگردید.

به عنوان نمونه، استفان جی گولد (استاد انسان شناس دانشگاه هاروارد) در سن چهل سالگی به یک نوع سرطان نادرِ شکمی مبتلا شد. و با گفتن اینکه مدت زمان بقای او تنها ۸ ماه است، وی تحقیقات متعددی انجام داد.
او در مقاله خود با عنوان “The Median Isn’t the Message” به اینکه چگـونه دانش آماری در “بررسی شواهد” به او کمک کرده است، پرداخت.
او موفق شد به خود بگوید “خُب، نیمی از افراد بیشتر عمر می کنند. پس حالا چقدر شانس دارم جزو گروه دوم باشم؟”
و در ادامه با بررسی عواملی همچون سن، در پیش گرفتن سبک و شیوه زندگی سالم، تشخیص زود هنگام بیماری و کیفیت خدمات درمانی در دسترس، به نتایج امیدوارکننده‌ ای دست پیدا کرد؛ او تا ۲۰ سال بعد، و پیش از تسلیم شدن در مقابل یک بیماری غیرِمرتبط دیگر زندگی نمود.

غلبه بر ناتوانی

و حواشی آن (یعنی ناتوانی، تحت سلطه بودن و محدودیت)

سه اختلال شناختی که اغلب در بر دارنده ی احساس ناتوانی می باشند، بی ‌توجهی به امر مثبت، شخصی سازی و برچسب زدن را شامل می شوند.
زمانی که افراد استعدادها و توانایی های خوشان را نشناخته باشند، مستعد نادیده گرفتن هرگونه نشانه های موفقیت یا اثربخشی های شخصی می باشند.
درنظرگرفتن نشانه ها، راهکاری مناسب برای رویارویی و مقابله با بی‌ توجهی به امر مثبت است.
یکی از راهکارهای انجام این کار، تهیه ی فهرستی از موفقیت ها، به ویژه در حوزه ای که عموماً نادیده گرفته می شود خواهد بود.

به عنوان نمونه،

اگر شما تاکنون گرفتن نمره ی خوب در امتحان را نادیده می کرفتید، هرگونه موفقیت در این زمینه را یادداشت نمایید؛
یا اگر کار یا موفقیت اجتماعی را نادیده می انگاشتید، در مورد دستاوردهای شغلی یا گروهی مربوط به گذشته تان تأمل داشته باشید؛
یا اگر احساس شدید ناتوانی دارید، توصیه می شود تست افسردگی را امتحان نمایید، چراکه در بسیاری از موارد، این علت افسردگی است.

به بیان روانپزشکان و روانشناسان؛ در مورد کسانیکه مورد ظلم واقع می شوند، عموماً شخصی سازی و سرزنش خود دیده می شود.
استراتژی مقابله با خود سرزنشی نیز تجدید نظر می باشد. این امر نیازمند در نظر گرفتن تمام دلیل های احتمالیِ عامل ایجاد احساسات منفی است.

و در نهایت؛ افراد به دلیل ناتوانی جسمی یا روحی که احساس محدودیت دارند، عمده ترین قربانیان برچسب زنی می باشند.
برای رویارویی با برچسب های بد، “آنرا در خود تعریف کنید”
به عنوان نمونه؛ اگر حس “احمق بودن” دارید و این برچسب را به خود می زنید؛ به تعریف واقعی این کلمه فکر کنید.
آیا همیشه تصمیمات بد و احمقانه ای می گیرید؟
آیا شما همیشه بی دقت هستید و قادر به یادگیری نمی باشید؟
بدانید که خارج از این توصیفات، که برگرفته از واژه نامه ی “امریکن هریتیج” است، شما احمق نیستید.

مرتبط: چگونه به کودکان درباره احساسات خود آموزش دهیم

اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

آخرین کتاب‌های ایوسی

7 پاسخ

    1. ممنون از حسن نظرتون
      مایه افتخار تیم ایوسیه که می تونه رضایت همراهان گرامی همچون شما رو جلب کنه

  1. متأسفانه، ناامیدی و فکرهای خودکشی نشانگر یه وضعیت بسیار جدی هستند. من توصیه می‌کنم که به شدت از طریق مشاوره حرفه‌ای حمایت بگیرید. البته در اینجا هم من چند پیشنهاد برای شروع می‌دم:

    ۱. جستجوی کمک حرفه‌ای: تلاش کنید یه مشاور یا روانشناس حرفه‌ای رو پیدا کنید. آنها می‌توانند به شما کمک کنند تا با مشکلات و احساسات ناامیدی روبرو شید و راه‌های موثری رو برای حل آنها پیدا کنید.

    ۲. درباره احساسات خودتون صحبت کنید: با افراد قریب‌الوقوع خود، مثل خانواده، دوستان یا افراد معتمد، درباره احساسات و مشکلات خود صحبت کنید. ممکنه آنها بتونند پشتیبانی و درک شما رو فراهم کنند.

    ۳. رعایت خودمراقبتی: به خودتان مراقبت کنید و به عواملی مثل تغذیه سالم، استراحت کافی، ورزش منظم و فعالیت‌هایی که لذت برده و انرژی مثبت به شما می‌دن، توجه کنید.

    ۴. پیدا کردن یه هدف: تلاش کنید هدف‌های جدید در زندگی خود ایجاد کنید و به تدریج به سمت آنها حرکت کنید. این می‌تونه به شما احساس رضایت و امید بیشتری بده.

    ۵. جستجوی حمایت اجتماعی: به دنبال گروه‌ها یا مراکز حمایتی در منطقه خود بگردید که افرادی با مشکلات مشابه خود رو جمع آوری کرده‌اند. در اینجا شما می‌تونید احساس مشترک و انسجام رو با دیگران داشته باشید.

    ۶. پیشگیری از خطر: اگر در خطر قرار می‌گیرید یا به خودکشی جدی فکر کرده‌اید، لطفاً به شدت از نزدیکان خود، مراجع حرفه‌ای یا خطوط کمک روانشناختی فوراً پشتیبانی بگیرید.

    به خاطر داشته باشید که من فقط یه راهنمای معمولی در این خصوص هستم و نمی‌تونم جایگزین مشاوره حرفه‌ای و مراقبت‌های پزشکی باشم. بنابراین، استفاده از منابع مناسب و متخصصان مربوطه بسیار مهمه.

  2. من اینقدر ناامیدم که خیلی وقتا فقط فکر خدکشی به ذهنم می رسه
    به نظرتون چکار باید بکنم تا مشکلاتم حل بشه
    الان حتی خودمم نمی دونم اصل مشکلاتم چیه

  3. در سایه‌ی تاریکی شب، در کنار رودخانه‌ای عمیق، دلم پر از ناامیدی می‌تپد. به طولانی شدن سایه‌ها و کاهش تعداد ستارگان، احساس محرومیت را در دلم تقویت می‌کند. اما در این خستگی بی پایان، من همچنان به دست آوردن امید می‌افتم.

    می‌دانم که راهی که جلویم قرار دارد، پر از چالش‌ها و سختی‌هاست. پل‌هایی که باید در دل آبهای عمیق وجود داشته باشد، و تپش قلبم را با صدای بلندتری همراه می‌کند. اما حتی در لحظاتی که تنها با خودم هستم، تصویری از یک فرد قوی و پر امید می‌سازم.

    زمانی که آسمان را نگاه می‌کنم، روزهایی پر از نور و رنگ در ذهنم زنده می‌شود. آفتابی که سرشار از امید و خوابانده‌ام را به اجرا در می‌آورد. من ناامیدم، اما در اعماق دلم گلی برای امید کاشته‌ام.

    گاهی احساس می‌کنم که تنهاترین فرد جهان هستم، که هیچکس نمی‌فهمد درد و غمی که درونم پنهان است. اما حتی در این تاریکی بیکران، تصویری از یک فرد شجاع و پر امید می‌سازم.

    چشمانم را به سمت آینده گردانده‌ام، پر از آرزوها و رویاهایی که هنوز به واقعیت پیوسته نیستند. اما با هر قدمی که می‌گذارم، امید مرا درون خودم به جوانی و تازگی تبدیل می‌کند. می‌آموزم که به هر روزی که به پایان می‌رسد، با لبخندی نگاه کنم و به روزهای آینده با بازوهایی باورنکردنی خیره شوم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *