– این پسر به کی رفته!؟
– چقدر این بچه بیادبه.
– پس توی مدرسه چی به شما یاد میدن.
– جامعه واقعا خراب شده به خدا، خیلی باید مراقب بچهها بود.
– خراب بشه این دانشگاهها.
– این همه پول کلاس فوق برنامه و تقویتی دادم، چی شد پس؟!
– آخه من چی برات کم گذاشتم بچه؟!
– میشه چند لحظه خفهخون بگیری؟! سرم رفت بچه.
– ساکت باش بچه، اعصاب ندارم.
– و …
اینها جملاتی هستند که اکثر پدر و مادرها از صبح تا شب و به صورت مداوم در حال مرورشون هستند؛ ولی متاسفانه اکثر ما والدین از این موضوع غافل هستیم که بخش اعظمی از ما همان خانواده و بخش مهم بچههایمان هم خود ما هستیم.
پس لطفا خرده نگیرید، چراکه خود کرده را تدبیر نیست.
در واقع کسی بیشتر از خودِ ما مقصر نیست، و البته اینکه مقصرِ شرایط و عملکرد نامطلوب ما کیست، اصلا به فرزندان ما مربوط نیست؛ نباید این موضوع بسیار مهم را فراموش کنیم که فرزندان ما فقط آن چیزی را اجرا میکنند که میبینند، میشنوند و حس میکنند.
لطفا دلتان را به صدای بلند و دستوراتتان خوش نکنید؛ فرزند شما متوجه نیست که شما در چه تنگنایی به سر میبرید. او فقط میبیند، جمع میکند و اجرا میکند. همین ….
لطفا خودتان را در ذهن خودتان مرور کنید و به خاطرِ خودتان بیاورید که چه قدر شبیه همانهایی هستید که گاهی در دلتان به آنها خشم داشتید.
از همین رو؛ من اصلا نمیگویم برای فرزندتان چهکار کنیذ؛ من نمیگویم مراقب فرزندتان باشید. نه. اصلا.
فقط کافی است مراقب خودتان باشید. همین که مراقب خودتان باشید، همه چیز به روال صحیح خودش برخواهد گشت و رفته رفته تمام منفیها فرزندتان نیز کم رنگ و کم رنگ تر خواهد شد و زندگی معمولی، خوب و یا حتی شاید هم عالی خواهد شد.