شما در یک کنفرانس صنعتی هستید که در حال رد و بدل صحبت های کوچکی هستید. بحث عموما از «چه کسی را میشناسی» به «آنچه که انجام میدهی» تبدیل میشود. اینکه زمانی که ما قصد همکاری با هم را داریم و میخواهیم در فلان حیطه با هم مشارکتی داشته باشیم؛ «تو چه کاری از دستت بر میآید»
در پاسخ به این رویهی صحبتی، احتمالا ابروهایت درهم میرود، کمی سرت را تکان میدهی و به داخل محدودهی امن خود میخزی:
- … پس، ما در حال ساختن یک پلتفرم چند کاناله هستیم که از …
- … پس، من مدیر برند جهانی برای نمونه کارهایمان از …
- … پس، من اخیراً زمانی که به …
به جملات بالا اندکی توجه کنید؛ بخشی از این مکالمات که کم اهمیتترین قسمت به نظر می رسد، در واقع به طور چشمگیری پیام شما را چارچوب بندی می کند، و آن، همان اولین کلمه کوچک است: «پس». یا همان “بنابراین”
همه – از CMOها گرفته تا “بروگرامرهای” با فلیپ فلاپ – این کار را انجام می دهند (منظور استفاده مکرر از “پس” یا همان “so” در پروگرامینگها). این مانند روش تکنوراتی ها برای شروع یک جمله با “مانند” است. با این حال، بسیار بیشتر از این حرفا، در درون خود حرف دارد.
در واقع بهرهگیری مکرر از “پس” یک گرایش مخرب است. شروع جمله با “پس” پیام شما را جهتدهی میکند و ناخودآگاه به مخاطب هشدار میدهد که آنچه میخواهید بگویید با چیزی که تا این لحظه درباره آن صحبت میکردید متفاوت است.
ما در کسبوکارها به سه دلیل اصلی باید «پس» را کنار بگذاریم:
۱. “پس” به مخاطب شما توهین می کند
آن گره کوچک پیشانی، خم شدن خفیف ابروها، و همزمانی اینها با “پس” به مخاطب شما می گوید: “من سعی می کنم این گفته شما را بیمعنی یا احمقانه جلوه دهم، پس ممکن است شخصی مانند شما حداقل شانس را در درک اهمیت کاری که من انجام می دهم داشته باشد”
و به این صورت شخصی که با او صحبت می کنید با شما تماس نمی گیرد، زیرا او اگرچه حتی آگاهانه این توهین را تشخیص نمی دهد. اما قراردادی که شما در مورد «پس» ایجاد کردهاید ناخودآگاه ثبت میشود و آسیب متناسب با آن نیز وارد میشود.
۲. “پس” اعتبار شما را تضعیف می کند
بکارگیری “پس” این چنین نیز اعلام می کند که: از اینجا به بعد قسمت تمرین شده و از قبل آماده شدهی بحث من می آید.
این مانند صحبت های یک بازیکن پوکر است که به مخاطبان شما اعلام می کند که در شرف ورود به میدان هستند. مشاهده و درک این یکی راحت تر از توهینی است که در بالا در مورد آن صحبت کردم.
۳. “پس” نشان می دهد که شما ۱۰۰٪ با آنچه می گویید راحت نیستید.
درست همانطور که شروع با “پس” اعلام می کند که این بخش از گفتگو بسیار عمدی و از قبل تنظیم شده خواهد بود، همچنین نشان می دهد که شما آنقدر که فکر می کنید با داستان خود راحت نیستید.
به جای اینکه به طور واضح به سؤال یا خواسته آنها پاسخ دهید، دست به عصا بر روی یک گفتهی کلیشهای تمرین شده تکیه می کنید. معمولاً، هر چیزی که از «پس» پیروی میکند، جملهای است که با دقت ساخته شده است، که طی تکرارها و واکنشهای مخاطبان تکامل یافته است.
و البته دلیلی وجود دارد که ما آن را انجام می دهیم. در روانشناسی، این چیزی است که به عنوان “نشانگر” شناخته می شود. این یک نشانه کوچک برای ذهن شناختی ما است که می گوید: “سریع، بخشی را که تمرین کردیم را صدا کن.”
درست همانطور که یک مربی سخنوری به شما می گوید که جای خالی را با “امم” پر نکنید، باید با شروع با “خُب” پاسخ خود را به عنوان یک زمین تمرین شده قاب بندی نکنید.
دفعه بعد از شما خواستهای طلب میشود، سعی کنید “پس” را حذف کنید. به این صورت شما بسیار مطمئنتر به نظر میرسید، و همین نظم کوچک در واقع داستان شما را جذابتر و مقبولتر میکند.
شما آن مردی خواهید بود که چیزهایش را میداند، نه آن مردی که فیلمنامه را میداند.
از خواندن، اشتراک گذاری و دنبال کردن مطالب ما سپاسگزاریم! 🙂