فن بیان، هنر متقاعدسازی
احتمالا در ذهن شما نیز چنین سؤالی رخ داده باشد که چگونه یک سخنران، قدرت ویژه و فوقالعادهای در متقاعد نمودن سایرین را دارد و یا اینکه چگونه یک تبلیغ سیاسی میتواند بر روی رأی و نظر غالب مردم تأثیر بگذارد؟
فن بیان یک هنرِ قدرتمند برای متقاعدسازی سایرین با کلمات و گویش است و در واقع این هنر نه تنها راز نهفته در کامیابیِ سخنرانیها و تبلیغاتِ موثر است، بلکه یکی از اسرار افراد موفق در راهبرد امور و مقاصد شخصیشان به شمار میرود.
فن بیان، هنر متقاعدسازی یا بلاغت، هنری بسیار قدیمی و باستانی است که در زمان حاضر (قرن بیست و یکم)، به رغم افزایش ابزارها و تکنولوژیها برای برقراری یک ارتباط بسیار آسان، متاسفانه این هنرِ ظریف و بسیار قدرتمند از ارتباطاتِ روزانهی عمومِ مردم فاصله گرفته است؛ با این حال، خواسته یا ناخواسته با نظر به درهم تنیده بودن زندگی مردم و اجتماعی بودن انسانها، میتواند گفت همهی فعالیتهای بشری، مرتبط با این فن و هنر میباشند.
گسترهی فن بیان
در حقیقت فن بیان، انتخابِ صحیح روشها، استراتژیها و رویکردهایی برای برقرار نمودن اصولی ارتباط با سایرین است. و در این بین، ممکن است این ارتباط مکتوب و نوشتاری، گفتاری و آوایی و یا حتی دیداری و شنیداری باشد. زمانی که ما با اقشار مختلفی از مخاطبان خود در خصوص یک موضوع واحد صحبت میکنیم، علیرغم یکسان و واحد بودن موضوعِ سخن، برای هر طیف از این مخاطبان، رویکردهای متفاوتی و گاه متضادی را اتخاذ میکنیم. به زبانی دیگر، اگرچه موضوع مورد بحثمان، کاملا یکسان میباشد اما استراتژی ما با توجه به نوعِ مخاطبمان تغییر میکند؛
و این تغییر گاهی با جزئیات همراه است و گاهی کلیتر عنوان میشود، گاهی تند و صریح است و گاهی آرام و در لفافه، گاهی همراه با مقدمه چینی هایی است و گاه بدون حاشیه، و …
مرتبط: ۱۳ نوع اصلی سخنرانی (با مثال ها و نکات)
اصول سهگانهی فن بیان ارسطو
همان طور که بیان شد، فن بیان و سخنوری دارای قدمتی تاریخی و بسیار کهنه است، که در این بین، وجود بیانات افرادی همچون ارسطو در خصوص سخنوری گواهی بر این موضوع است؛ ارسطو در خصوص فنون بیان اصول سهگانهای طرح کرده است که توجه به این سه اصل برای هر سخنور و سخنرانی ضروری مینماید؛
سه اصل ارسطو برای سخنوری شامل اتوس (ethos)، پاتوس (pathos) و لوگوس (logos) میباشند که این سه اصل مرتبط با اقتضای شرایط و زمان صحیح در قالب کایروس (kairos) قرار میگیرند. البته ممکن است هر یک از این اصول سهگانه به تنهایی در یک گفتوگو و صحبت دوسویه مورد بهرهبرداری قرار بگیرند، اما برای یک گفتوگو و داشتن بیانی تأثیرگذار، بهتر است ترکیبی از این اصول مورد استفاده قرار گیرد.
اصل اول: اِتوس
اتوس (یا ایتوس) یک واژهی یونانی با معنی شخصیت و منش میباشد و همانطور که از معنیاش پیدا است، این اصل به شخصیت شخص (بویژه تسلط و تخصص او در موضوع بحث) مرتبط میباشد. و اگرچه که گاه اِتوس با اصول اخلاقی یا اتیک (ethics) اشتباه گرفته میشود، اما اتیک نیز خود یکی از مؤلفههای اِتوس یا شخصیت یک شخص یا حتی یک سازمان است.
در حقیقت ایتوس به اعتبار و جایگاهی که سخنور قبل از ارائهی خود با خود به همراه دارد اشاره مینماید؛ از همین رو است که ایتوس نقش به سزایی در میزان پذیرش و مقبولیت بیانات یک سخنران در نزد مخاطبان دارد. پس کاملا محرز است که یک ایتوس خوب و موثر باید عموما پیش از شروعِ سخنرانی و ارائه شکل گرفته باشد. مثلا اگر در یک سمینار در خصوص فروش، همان ابتدا سخنران به عنوان یک مدیر از یک شرکتِ موفق معرفی گردد، قطعا مخاطبان خیلی بختر سخنران را به عنوان یک متخصص خواهند پذیرفت.
علت اهمیت ایتوس
اگر به میزان ایتوس یک سخنران نظر بیاندازیم، قطعا شاهد پیامدهای کاملا متفاوتی در میزان ایتوس هر سخنران خوایم یافت که همین موضوع اهمیت بسیار ویژهی ایتوس را به تصویر میکشد. بدین منظور در زیر تعدادی از پیامدهای مربوط به ایتوس بالا و ایتوس پایین برای شما فهرست شده است.
در ایتوس بالا:
شنودگان و مخاطبان تمرکز ویژهای خواهند داشت و به خوبی به سخنان گوش فرا میدهند.
تصور مخاطبان این است که مطالب مفیدی ارائه خواهد شد و از همان ابتدا به ارائهی محتوا احترام میگذارند.
مخاطبان از هم بسیار راغب و آمادهی دریافت ارائهها هستند.
حضار از همان برای پذیرش متقاعد شدهاند؛ از همین رو، تلاش چندان زیادی برای جذب و متقاعد کردن ایشان نیاز نیست.
در ایتوس پایین:
مخاطبان چندان تمرکز نخواهند داشت و به خوبی به مطالب گوش نمیدهند.
شروعی ضعیف برای سخنرانی و ارائه میتواند سبب شود مخاطبان دیگر گوش ندهند.
میزان رغبت مخاطبان برای گرفتن ارائه پایین است.
متقاعد کردن در این حالا نیازمند تلاش زیاد و ارائهی بسیار خوب است.
ویژگی های ایتوس
پس با نظر به آنچه که در بالا گفته شد، مشخص است که ایتوس دارای اهمیت و جایگاه بالایی در یک سخنرانی و یا هر نوع ارائهای است؛ اما حال باید دید که برای داشتن یک ایتوس بالا، باید چه ویژگیهایی وجود دشته باشد؟
در واقع ایتوس را میتوان با چهار ویژگی مهم محک زد؛ و دارا بودن این چهار ویژگی است که بالا یا پایین بودن ایتوس هر سخنور را به تصویر میکشد.
- قابل احترام و اعتماد پذیر بودن
- همانندی با مخاطبان
- اقتدار
- تخصص و اعتبار
در ادامه هر یک از ویژگی های بالا توضیح داده خواهد شد.
۱- قابل احترام و اعتماد پذیر بودن
رفتار یک ارائه دهنده در تعیین میزانِ درجهی این مولفه بسیار موثر است؛ در واقع اگر مخاطبان سخنور را شخصی مطمئن بیابند، بسیار بیشتر مایل خواهند بود تا به او احترام بگذارند، و بسیار راحت تر فکر میکنند که آنچه او میگوید کاملا صحیح و پذیرفتنی است. البته رسیدن یا نرسیدن به این قضاوت، بر اساس المانهایی همچون فاکتورهای زیر شکل میگیرد:
- اخلاقیات
- ارزش ها و عقاید
- صداقت و روراستی
- همدلی
- سخاوتمندی
۲- اقتدار
این مولفه، از سری مولفههایی است که غالبا در زمان ارائه و سخنرانی بیشتر نمود و بروز میکند و اگرچه نمود آن در حین سخنرانی بیش از قبل از سخنرانی مشهود است، اما شکلگیری آن در وجود سخنران یا ارائه دهنده باید از قبل صورت پذیرفته باشد. در واقع اگر سخنران فردی کاملا متخص و درای معلومات، با اعتماد به نفس بالا، با تسلطی مناسب به فنون بیان، مسلط به زبان بدن مناسب و … باشد، قطعا در زمان ارائه نیز از اقتدار بسیار بالاتری برخوردار خواهد بود.
و قطعا نوعِ برخورد سخنران با میزان اقتدار او کاملا همراستا است و درجهی اقتدار وی است که برخوردی کاملا متفاوت را در رویارویی با مخاطب ایجاد میکند. زمانی که ارائه دهنده از اقتدار بالایی برخوردار باشد، مخاطبان رغبت بسیار بیشتری برای گوش فرا دادن به او دارد؛ چراکه تحقیقات نیز کاملا ثابت کرده است که مخاطبان پذیرش بسیار بیشتری نسبت به صحبت های افراد مقتدر دارند.
۳- همانندی با مخاطبان
تحقیقات نشان داده است که مخاطبان احساس راحتی بسیار بالاتری نسبت با کسانی دارند که شباهت بیشتری نسبت به خود در او میبینند؛ همچنین زمانی که مخاطب، سخنران را شبیه به خود در مییابد بسیار راحتتر و سریعتر متقاعد میشود. از همین رو، اینکه سخنران بتواند در همان ابتدا شباهتهای احتمالی را یافته و به خوبی ارائه کند، بابِ پذیرش را به خوبی باز کرده و بهتر میتواند با مخاطب خود ارتباطی صمیمانه و اثرگذار برقرار کند.
و بدین منظور راهکارها و روشهای زیادی نیز وجود دارد؛ مثلا سخنران میتواند در همان ابتدا اطلاعاتی از خودش نظیر سن، ارزشها، باورها و اعتقادات، شغل، علایق و سلایق، و ویژگی های شخصیتی دیگر را بیان نماید. و یا گذشتهای از خود را بیان کند که شباهت بسیار زیادی به اکنون مخاطبش دارد.
۴- تخصص و اعتبار
تخصص به دانش، آگاهی و تسلط سخنور درخصوص موضوع در موردِ ارائه اشاره دارد. و اعتبار نیز چیزی است که مخاطب درخصوص کیفیت دانش سخنور از آن موضوع در ذهن خود تصور و تجسم میکنند. البته اعتبار به مواردی جدای از تسلط فعلی سخنور در روند ارائهی محتوا نظیر پیشرفتهای کسب شدهی قبلی توسط سخنور، جوایز دریافت کردهی او، رزومهی کاریاش، تاییدههایی که از سایرین – بویژه از افراد معتبر – دریافت کرده، تالیفات او، میزان تجربهی او سابقهی کمی و کیفیِ تخصصاش و … نیز بستگی دارد.
اصل دوم: پاتوس (pathos)
تأکید پاتوس بر احساسات مخاطب است. امروزه از این اصلِ ارسطو هم برای تحریک احساسات مثبت و هم تحریک احساسات منفی بهره برده میشود. یک سخنران، یک نویسنده و مؤلف، یک ارائه دهنده با پاتوس میتواند احساسات مخاطب را در خصوص موضوعی خاص تغییر دهد یا احساسات خاصی را در او برانگیزد.
در این خصوص ارسطو میگوید:
“در مرکز تصمیمگیریهای ما احساسات قرار گرفتهاند و این در حالی است که حتی اگر ما از آنها آگاهی نداشته باشیم، باز هم احساسات به صورت ناخودآگاه بر قضاوتها و تصمیمگیریهای ما تأثیر میگذارند”.
همچنین به گفتهی او احساسات با درد یا لذت همراه هستند؛ همچون احساساتی نظیر خشم، ترحم، ترس، تنفر، دوست داشتن و …
از همین رو، برای صحبت در خصوص هر یک از این احساسات، بایستی آنها را در سه بخش مدیریت بکنیم؛ پیدا کردن وضعیت ذهنی، یافتن ارتباطاتی که بیشتری تولید این حس را دارند، و یافتن زمینههایی که بروز این حس را تشدید میکنند. به عنوان نمونه برای احساس “خشم” لازم است مشخص کنیم که:
- وضعیت ذهنی افراد خشمگین چگونه است؟
- هر کس معمولا در ارتباط با چه افرادی احساس خشم میکند؟
- آنها در چه زمینههایی دچار خشم میشوند؟
و ضرورت موارد فوق از این باب است که یک اگر ارائه دهنده بخواهد حس و هیجانی خاص را درخصوص موضوعی در مخاطبانش ایجاد بکند، لازم است آن را به خوبی انتقال دهد و بدین صورت روی مخاطبان خود تاثیری صحیح و اساسی بگذارد. و از همین رو اگر او به اندازهی کافی پاتوس یا همان هیجانات و احساسات را نداشته باشد، احتمالا مخاطبانش تلاش خواهند کرد تا ایرادی در استدلال های او بگیرند.
علت اهمیت پاتوس
تحقیقات نشان داده که احساسات و هیجانات برانگیزاننده هایی میباشند که احتمال ترغیب مخاطبان و شنودگان را برای پذیرش و انجام آنچه را که ارائه دهنده ارائه میکند را بیشتر میکنند. و از همین رو است که پاتوس شانس سخنور را برای درک صحبت هایش از سوی مخاطبان، پذیرش استدلال هایش توسط ایشان، و عمل به گفتههایش توسط آنها را بیشتر میکند.
راهبردهایی برای بهبود پاتوس:
پس با نظر به اینکه کاملا مشخص شد که پاتوس برای یک ایراد حرفهای سخنرانی یا یک ارائهی مطلب و یا جذب یک مخاطب بسیار اهمیت دارد؛ حال باید دانست که به چه روشی میتوان پاتوس را افزایش داد؟ که بدین منظور میتوان از راهکارهایی همچون موارد زیر به خوبی بهره گرفت:
انتخاب موضوعات و نکات هیجانی
بهره گیری از جملاتی که هیجانات مخاطب را بر میانگیزد یکی از شیوههای مناسب برای تقویت پاتوس است؛ بدین منظور لازم است مخاطب هنر و ظرافتی خاص در تغییر کلمات و جملات خود داشته باشد و بداند که در هر زمان چگونه مفهوم و محتوای خود را ارائه کند؛ برای مثال بیان جملهای همچون ” اضطراب اجتماعی تان را ضربه فنی کنید” تاثیر هیجانی بسیار بیشتری نسبت به جملهای همچون “یاد بگیرید چگونه در جمع صحبت کنید” دارد.
بهرهگیری از قیاسها و ضربالمثلها
استفاده از استعارهها، ضربالمثلها و یا قیاسها هم میتواند حس و هیجانی مناسب را در مخاطب ایجاد بکند و هم میزان مقبولیت و پذیرش گفتهها را با استناد به گفتهای مشهور و مطرح دوچندان بکنه؛ البته برای دستیابی به این فواید لازم است در بهرهگیری از موارد یاد شده، سخنان را با مطالب و جملاتی گره زد که مخاطبان با آنها آشنا هستند.
بیان هیجانی جملات
البته منظور از بیان هیجانی را میتوان از دو منظر عنوان کرد؛ اول ارائهی جملات با حس و شوری خاص که گویای حسِ نهفته در محتوا است و دوم بهرهگیری از کلمات و جملهبندیهای خاص که به خودی خود چاشنی هیجان را در دل دل خود جای دادهاند. به عبارتی دیگر، مورد اول را میتوان در زبان بدن یافت و مورد دوم را در فن بیان و جملهبندی.
استفاده از جملات خاطره بخش
پیدا کردن و به کار بردن جملاتی که بتواند خاطراتی خاص و اثرگذار را در مخاطب بیدار کند نیز میتواند در افزایش پاتوس بسیار موثر افتد؛ مثلا به کار گیری جمله یا جملاتی که حاوی نوستالژیهای دوران کودکی مخاطب باشد میتواند حس و هیجانی خاص را به وجود او تزریق کند.
بهرهگیری از شوخ طبعی
استفاده از شوخ طبعی و یا به کار بردن لطایف شیرین و معقول شادمانی مخاطبان را افزایش میدهد و در پی آن نیز آنها بیشتر ترغیب خواهند شد تا به صحبت های سخنران گوش فرا بدهند.
استفاده از داستان ها
گفتن داستانها در یک ارائهی مطلب هم میتواند بر شیرینی مطلب بیافزاد و هم میزان رسوخ محتوا در ذهن مخاطب را به مراتب بیشتر کند. از همین رو است که میتوان گفت سریع ترین روش برای ارتباط هیجانی بهرهگیری از داستان گویی است. برای مثال بعد از ایراد سخنرانی درخصوصِ اهمیت رعایت قوانین رانندگی، ارائهی یک داستان واقعی از عدم رعایت قوانین توسط کسی که منجر به ایجاد حادثهای بزرگ شده است و یا بیان داستانی از شخصی که به دلیل رعایت قوانین، چگونه از مهلکهای خطرناک در یک حادثه جانِ سالم به در برده است، میتواند به خوبی اهمیت قوانین و رعایت آن را تایید کند.
کمک گرفتن از زبان بدن
بروز و نمود برخی از احساسات در بدن سخنران، بسیار بهتر میتواند میزان و نوعِ احساس و هیجان سخنران را به مخاطب منتقل کند و حتی میتواند اثرگذاری دوچندان بر روی مخاطب داشت باشد. به طوری که طبق تحقیقات پروفسور آلبرت محرابیان درخصوص ارتباطات عاطفی، مشخص شده است که کلام فقط ۸ درصد اثرگذاری در ارتباط دارد و ۳۷ درصد مربوط به تُنِ صدا و ۵۵ درصد آن نیز به زبان بدن تعلق دارد، که این درصدها موضوع اهمیت زبان بدن را به خوبی نشان میدهد
همچنین گاهی اوقات به تصویر درآوردن برخی از مطالب و بصری کردن بعضی از محتواها میتواند بسیار قدرتمندتر از کلمات بر وجود مخاطب نفوذ کرده و حس و هیجان او را بربیانگیزد و بدین صورت احتمالا تاثیرگذاری کلمات سخنران را افزایش دهد.
بهره گیری از محتوای تصویری
جدای از اثرگذاری زبان بدن، بهرهگیری از محتوای تصویری نیز میتواند میزان پذیرش مخاطب را بسیار بالاتر ببرد و درک او را نیز از موضوع عمیق تر نماید. مثلا نشان دادن تصویر کودک ترسیده، صحبت های ما درباره علل ترس کودکان را بسیار موثرتر می سازد.
یک تذکر
اگرچه تمامی موارد فوق و موارد بسیار دیگر میتواند در افزایش پاتوس بسیار موثر باشد و به خوبی احساسات و هیجاناتِ بجا و صحیح را در مخاطبان ایجاد کند، اما لازم است تا سخنور مطمئن شود هیجانی که می خواهد به مخاطب خود تزریق کند مناسب با شرایط و جو محل و مخاطب میباشد.
همچنین برای سخنران لازم است که اگر در روند ارائهی محتوای خود به طور سهوی احساس منفی را در مخاطبانش ایجاد کرد، تلاش کند تا خیلی زود علت را پیدا کنید و از مخاطبان خود بابت آن علت عذرخواهی کند.
اصل سوم: لوگوس (Logos)
و در نهایت یکی از مهمترین عوامل جهت اقناع مخاطبان نیز لوگوس است؛ و لوگوس ارائهی ادعاهای معقول و بهره گیری از پشتیبانی منطقی برای اثبات این ادعاها است. یعنی لوگوس وابسته به استدلال منطقی است که از همین رو نیز کلمهی لاجیک (logic) یا منطق برگرفته از لوگوس میباشد.
در حقیقت لوگوس بر شفافیت، صحت و ثبات مباحث تأکید میکند. یک سخنور یا ارائه دهنده با ارائهی ادعاهای معقولِ خود و حمایت از این ادعاها بوسیلهی منطق، اصل لوگوس را در سخنرانی، مباحثه و یا مناظرهی خود مورد توجه قرار میدهد. البته اثبات منطقی در این اصل، بایستی بر اساس حقایق و آمار و دادههای صحیح صورت بگیرد.
درضمن با نظر به اثباتهایی که در لوگوس صورت میگیرد، اصل اتوس (اعتبار) نیز افزایش مییابد، چراکه اثبات درستی اطلاعات و منطق آنها نشان دهندهی آگاهی و بالا بودن دانش سخنران است. به همین دلیل، لوگوس را میتوان توسعه دهندهی اتوس قلمداد کرد.
اما اگر سخنران بخواهد به لوگوسِ بالا دسترسی پیدا نماید لازم است سوالات زیر را برای خود طرح کرده و آنها را از خود بپرسد:
- آیا پیام های وی از انسجام کافی برخوردار است؟
- آیا شواهدِ موجود ادعاهای سخنران را حمایت می کند؟
- آیا واکنش های مخاطبان نسبت به ادعاها منجر به نتایج دلخواه سخنران میشود؟
علت اهمیت لوگوس
استدلالات منطقی در یک سخنرانی یا ارائه، به راحتی فراموش نمی شوند؛ همچنین بکارگیری منطقی متقن و محکم موجب استوار شدن سخنرانی یا ارائه میشود و بر میزان حقانیت و پذیرش به طور قابل توجهی میافزاید. از همین رو است که لوگوسدر یک سخنرانی از درجهی اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
راه هایی جهت تقویت لوگوس:
اما حال که با مفهوم لوگوس آشنا شده و فهمیدیم اهمیت آن در یک سخنرانی و خطابه به چه میزان اهمیت دارد؛ لازم است بدانیم چگونه میتوان بر میزان لوگوس افزود. که بدین منظور میتوان روشهای زیر را پیشنهاد کرد:
افزایش میزان آگاهی
یک سخنران زمانی میتواند از استدلالهای کارساز و منطقی به خوبی بهره بگیرد که از دانش، آگاهی و علمی بالا برخوردار باشد؛ بیشک ارائهی استدلالهای آبکی و فاقد پشتوانهی علمی، نه تنها نمیتواند اثری مطلوب بر ارائه بگذارد، بلکه به راحتی ناپختگی و بی پایه بودن محتوای ارائه شده را برملا میکند.
فصاحت و بلاغت در کنار آگاهی
اگر سخنران از آگاهی کافی برخوردار باشد، اما در ارائهی استدلالها نتواند با زبانی ساده، شیوا و روان به سخنرانی بپردازد، احتمالا نتواند مطابق با درک و فهم مخاطبان خود صحبت کرده و لذا پذیرش آنها را نیز نتواند دریافت کند. پس یک سخنران یا ارائه دهنده باستی از زبانی و جملاتی استفاده نماید که به راحتی برای کلیهی مخاطبان قابل فهم و درک باشد و نباید از اصطلاحاتی سخت، فنی و پیچیده استفاده کند.
استفاده از اَشکال و نمودارها و مستندات
بهرهگیری از شکلها، نمودارها و چارتهایی ساده اما مملو از اطلاعاتِ مربوط به ارائهی ارائه دهنده موجب قابل فهمتر شدن ارائه و پذیرش بیشتر خواهد شد و بر میزان لوگوس میافزاید. همچنین میان مستندات نیز میتواند بر تایید مطالب بیافزاید و لوگوس را افزایش دهد؛ البته لازم است بین شواهد و مستندات ارتباطی واضح برقرار گردد.
فعالسازی مخاطبان
درگیر کردن مخاطبان در موضوع به وسیلهی طرحِ سوالاتی چالش برانگیز میتواند موجب فعال شدن آنها در جلسات و افزایش گوش فرا دادنشان به مطالب و هدایت بهتر آنها به سوی خودتاملی گردد. همچنین صحبت درخصوص دیدگاه های مخالف نیز علاوه بر افزایش فعال سازی مخاطب، به سخنران اجازه میدهد که نشان دهد چرا استدلال های او منطقیتر است.
چاشنی کردن قطعیت
سخن گفتن از وقایع و آمارهای قطعی میتواند جای هرگونه بحث و مخالفت را قطع کند و فصل الخطابی بر گفتهها باشد. پس سخنران میتواند در نطق خود از آمارهای رسمی، تئوریها،
بهره گیری از بصری سازی
در سخنرانیها، خطابهها و ارائه ها، غالبا عناصر بصری همچون اشیاء و ویدئوها به سختی به چالش کشیده میشوند و از پذیرش بالاتری نیز برخوردار هستند.
استفاده از نقل قولها
به کار گیری نقل قول ها از متخصصان و افرادِ سرشناس درخصوص موضوعات، میتواند بر کیفیت و سندیت ادعاهای سخنران بیافزاید و آنها را اثبات کند.