ایوسی

تغییر چارچوب های ذهنی، لازمه موفقیت در هر تجارت و کسب و کار

What is a paradigm shift?

امروزه غالب مردم مایل هستند تا در هر تجارت یا کسب و کاری که مشغول به فعالیت هستند، به بهترین وجه ممکن رشد کرده و به موفقیت برسند.
آنها بدین منظور از هر تلاش و کوششی فرو نمی گذارند و وقت اعظمی از شبانه روز خود را صرف رسیدن به خواسته های خود می کند.

اما غالباً افرادی که وقت زیادی را صرف رسیدن به موفقیت می‌کنند، علیرغم تلاش فراوانی که در شغل یا فعالیت خود به کار می بندند، به نتیجه مطلوبی نمی رسند.

علت چیست؟

با بررسی دقیق عدم موفقیت غالب مردم، می‌توان به راحتی دریافت که علت عدم پیروزی آنها و عدم رسیدن شان به مقصود و اهدافشان به روشی باز می‌گردد که همیشه از آن بهره گرفته اند.

در واقع اگر قصد موفقیت در کسب و کار و تجارتی را داشته باشید؛ لازم است چارچوب ذهنی خود را متناسب با آن تجارت و کسب و کار تنظیم و مرتبط کنید.

تغییر چارچوب های ذهنی

به منظور موفقیت و پیروزی در هر تجارت و کسب و کاری، روش ها و چارچوب های ذهنی متناسب با آن تجارت و کسب و کار نیاز و ضروری است.

میزان و نحوه باور، جدیت، اهمیت دادن، ارزش گذاری و … برای یک موضوع، به تصورات و الگوهای ذهنی ما از آن موضوع و مفهومِ آن بستگی دارد.

هر فرد در رویارویی با موقعیت هایی مشابه در زندگی عکس العمل و برخوردی متفاوت دارد؛ و این تفاوت از نوع نگرش ها و الگوهای ذهنی متفاوت افراد ناشی می شود.

در واقع شروع هر تجارت نیازمند هدف‌گذاری شخصی و یا حتی تیمی می باشد؛ و این هدف‌گذاری نیازمند انگیزه‌ های قوی، چشم انداز، نگرش ‌های صحیح و بهره‌گیری از آموزش ‌هایی بجا و لازم، جهت درک و انجام چگونگی انجام آن می باشد.

باید بدانید که هر کسب و کار, استراتژی ها، روش ها و الگوهای متناسب با خودش را می‌طلبد و انتخاب یک کسب و کار بدون در نظر گرفتن این الگوها مطمئناً با شکست مواجه خواهد شد.

 

یک نکته:

توجه کنید که صرفاً یک کسب و کار و تجارت نیازمند الگوی ذهنی متناسب و صحیح نمی باشد و هرگونه فعالیت و انتخابی برای شما در زندگیتان نیازمند برگزیدن صحیحی از الگوهای ذهنی می باشد.

 

مثالی از الگوی ذهنی

برای درک بهتر، شما می توانید الگوهای ذهنی زیر را در یک انتخاب در نظر بگیرید.

در نظر بگیرید جوانی قصد انتخاب همسر و ازدواج دارد، و الگوی ذهنی آن از تشکیل خانواده و انتخاب همسر صرفاً اطفاء غرایز است.
او می‌خواهد با برگزیدن همسر، خود را از نظر روحی، روانی، جنسی و عاطفی ارضا کند.

از این بابت محدوده ی ملاک های او به زیبایی دختری محدود می شود که قصد ازدواج با او را دارد.

 

ازدواج - انتخاب همسر

 

حال جوان دیگری را در نظر بگیرید که قصد ازدواج دارد؛ اما الگوی ذهنی او برای انتخاب همسر: برگزیدن یک شریک زندگی می باشد، شریکی که از زمان ورود آن به زندگی این جوان تا زمان مرگش و در هر شرایط و اوضاعی با این جوان همراه و هم پا خواهد بود.

از این رو این نگاه بلندمدت این جوان موجب می شود که ملاک زیبایی دختر صرفاً یکی از چندین ملاکی باشد که برای برگزینی مد نظر قرار می‌دهد.

جوانی که الگوی ذهنی خود را برای زندگی مشترک بدین صورت تنظیم کرده است، به طور قطع ملاک هایی همچون:

را مورد توجه ویژه قرار می‌ دهد.

 

چارچوب صحیح ذهنی لازمه موفقیت

کاملا مشخص شد که الگوی ذهنی به چه صورت می تواند در ملاک های ما در شروع یک فعالیت و انتخاب موثر بیافتد.

پس لازم است حساسیت ویژه ‌ای برای برگزیدن الگوی ذهنی متناسب و صحیح با هر فعالیتی را داشته باشیم و بدانیم که لازم است برای انتخاب صحیح و عملکردی درخور برای هر مسیر الگوی مناسب را نیز برگزینیم

 

پارادایم شیفت

حال که نیاز توجه به الگوی ذهنی را درک کردیم، باید بدانیم که پارادایم شیفت چیست و در زندگی ما چه اثری می تواند داشته باشد. به طور کلی پارادایم شیفت به معنی تغییر و جابجایی الگوهای ذهنی است.

این یک واقعیت است که هر شخص مسائل پیرامون خود را متناسب با چارچوب های ذهنی که به آن عادت کرده مورد بررسی قرار داده و تحلیل و توصیف می کند.
از این رو شرایط فعلی و گذشته هر شخص در شکل گیری چارچوب ذهنی او بسیار موثر است.

اما چندان معلوم و قطعی نیست که چارچوب ذهنی که از پیش شکل گرفته برای یک انتخاب و فعالیت مفید و سازنده باشد.

پس باید این موضوع را مورد توجه ویژه قرار داد که همان طور که علم و تجربه در مسیر تدریجی توسعه ی خود، رفته رفته آجر بر روی آجر می گذارد تا بنای علمی و تجربی اش رفیع تر و بزرگ تر شود؛ هر فرد نیز در روند زندگی خود بدین صورت عمل می کند.
از این رو همانطور که در لحظاتی حساس و مهم در تاریخ علم و تجربه، بنای ساخته شده ی علمی و تجربی به طور کامل فرو می ریزد و پی ‌ریزی بنایی جدید صورت می گیرد؛ هر شخص نیز باید در موقعیت های مهم و حساس زندگی خود بنای چارچوب ذهنی خود را تخریب کرده و اقدام به پی ‌ریزی چارچوبی دیگر کند.

در واقع منظور از پارادایم شیفت همین موضوع است و پارادایم شیفت یا تغییر الگوهای ذهنی بدین معنی نیست که به صورت تدریجی اقدام به رشد و توسعه الگوی ذهنی خود کنیم، بلکه به معنی حذف کلیه مفروضات پایه ای ذهن خود و شروعی مجدد برای ساخت چهارچوب ذهنی خود می باشد.

 

یک مثال برای درک بهتر

در نظر بگیرید که یک خانه تقریبا قدیمی دارید که در آن یک خانوار سکونت می کنند، اگر شما قصد و نیت جای دادن یک یا دو خانواده دیگر را در این خانه داشته باشید می توانید با افزودن یک یا دو واحد دیگر بر طبقه فوقانی آن، این کار را انجام دهید.

اما اگر شما قصد داشته باشید در این خانه تعداد خیلی بیشتری خانواده را جای دهید بی شک افزایش طبقات به منظور ایجاد واحدهای جدید، می تواند بسیار خطرناک باشد؛ چرا که فونداسیون و پی ریزی ساختمان کنونی توان تحمل فشار چندین طبقه را ندارد.

از این بابت در چنین زمانِ حساسی، لازم است به طور کامل ساختمان شما تخریب شود و از نو اقدام به پی ‌ریزی و ساخت و ساز کنید.

 

 

تغییر ۳ پارادایمی که سد راه موفقیت شما می شوند

حال خوب است طبق گفتار باب پراکتور (Bob Proctor – نویسنده بسیار مشهور کتاب پرفروش “ثروتمند متولد می‌شوید” در سال ۱۹۸۴) ۳ پارادایم متداولی که سد راه موفقیت شما هستند را شرح دهیم.

می پرسید برای موفقیت باید چه کرد؟ در این مقاله به شما می گویم که چطور با تغییر پارادایم ها و ساخت عادت های موفقیت به آن دست یابید. این مطلب فقط در مورد شما نیست، بلکه درباره من یا هر کسی دیگر روی این کره خاکی که می خواهد بیشتر داشته باشد یا انسان مهم تری باشد، است.

خود من در طول زندگی ام با خیلی از پارادایم هایی که راهم را به سوی موفقیت سد می کردند مواجه شدم، اگر چه یکی از بزرگترین آن ها که قبلا به آن معتقد بودم این بود که:

اینکه من، در مورد خودم چه فکر می کنم، مهم نیست!

و همین پارادایم به ظاهر ساده تبدیل به یکی از موانع پیشرفت من شده بود. من معتقد بودم چیزی که دیگران در مورد من فکر می کنند، عامل موفقیت یا شکست من است. آنها هستند که تصمیم می گیرند من چقدر پول در بیاورم، چه روابطی داشته باشم و چقدر در زندگی ام پیشرفت کنم.

اکنون من می دانم که هر آنچه از زندگی خودم می دانم محدود به تصویر ذهنی من از خودم است که دید من را به زندگی تعیین می کند. با این حال من هر لحظه که رشد می کردم سعی می کردم خودم را بیشتر با تصویر ذهنی مثبت و ایده آل خودم تطبیق بدهم.

ولی در مورد شما…

چه چیزی سد راه موفقیت شماست؟

پارادایم های ما بر اساس باورها و رفتارهایی که به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه انتخاب کرده ایم بوجود آمده اند. باورهای ما همیشه به عنوان یک واقعیت به نظر می رسند تا روزی که تصمیم می گیریم درستی آنها را ارزیابی کنیم. در اینجا لیستی از ۱۹ باور که راه من را برای رسیدن به موفقیت سد کرده بودند قرار داده ام. این لیست را بخوانید و ببینید که آیا هر کدام از آن ها در شما هم صدق می کند یا نه؟

  1. من دیگر خیلی پیر شده ام یا هنوز خیلی جوانم.
  2.  فقط با دیدن باور می کنم.
  3.  من پول یا منبع کافی ندارم.
  4.  من نمی توانم.
  5.  من وقت کافی ندارم
  6.  من هرگز نمی توانم به سقف درآمدم برسم.
  7.  تغییر کردن سخت است.
  8. تلاش نکردن بهتر از شکست خوردن است.
  9.  من هرگز موفق نخواهم شد.
  10. من لایق بهترین ها نیستم.
  11. هیچ منفعتی در داشتن آرزوهای بزرگ نیست.
  12. من قرار است همیشه شکست خورده باقی بمانم.
  13.  من تحصیلات یا تجربه کافی را ندارم.
  14. من مهم نیستم.
  15. من آماده نیستم.
  16.  من به اندازه کافی قوی نیستم.
  17.  همه چیز همانطوری که هست خوب است.
  18.  من در خانواده ای خوب به دنیا نیامدم.
  19.  من لایق شاد بودن نیستم.

کدام یک از این ها برایتان آشنا بود. آیا باوری داشتید که همزمان با خواندن این لیست به ذهن تان برسد؟ اینقدر نگویید چرا پیشرفت نمیکنم ، چرا پیشرفت نمیکنم، همین ها که به نظر ساده و بی اهمیت می رسند، موانع پیشرفت شما و سد راه موفقیت شما هستند، دقت می کنید؟

گام بعدی چیست؟

تا الان شاید تا حدودی پارادایم های محدود کننده تان را تشخیص داده اید. اینکه بدانید با چه چیزی سر و کار دارید خوب است، ولی اگر می خواهید به رشد ادامه دهید، شما باید پایتان را فراتر از پارادایم های کلیشه ای بگذارید.

برای شروع ما می خواهیم کمی به شما ایده بدهیم که دقیقا چکار باید بکنید تا ادامه ی مسیر را بتوانید خودتان بروید. ۳ تا از پارادایم های محدودکننده در لیست بالا را می خواهیم با دیدگاه سازنده ای تغییرشان دهیم که می تواند به شما کمک بکند تا باورها، افکار و رفتارهایتان را تغییر دهید و موفقیت و خوشحالی بیشتری را در زندگی تان تجربه کنید.

پارادایم ۱: فقط با دیدن باور می کنم

شما چیزی می خواهید که بتواند زندگی تان را تغییر دهد، ولی تابحال چنین کاری را انجام نداده اید، پس فکر می کنید اینکار برای شما غیرممکن است. ممکن است آرزو داشته باشید که کاش این تغییر را انجام می دادید ولی این را برای خودتان غیرممکن فرض می کنید و در خودتان نمی بینید که بتوانید به آن چیز برسید.

دیدگاه سازنده: وقتی میبینمش که باورش کنم.

راه دیگر برای گفتن این دیدگاه این است که باید باورش کنید تا به دستش بیاورید. راجر بنیستر فردی که در المپیک ۱۹۵۴ یک مایل راه را در کمتر از ۴ دقیقه دوید، نمونه بارز این دیدگاه است.

هیچ کس تا آن لحظه به چنین رکوردی دست نیافته بود، در حالی که بنیستر در اعماق قلبش ایمان داشت که میتواند اینکار را انجام دهد. پس برای اینکار تمرین کرد و در نهایت اینکار را انجام داد.

برای اینکه چنین دیدگاهی را داشته باشید شروع کنید به تصور چیزی که می خواهید. سعی کنید آن را طوری تصور کنید که هم اکنون اتفاق افتاده است. سپس عبارت “وقتی میبینمش که باورش کنم” را روزی ده بار و به مدت حداکثر سی ثانیه برای خودتان بنویسید.

جهان هستی به چیزی که شما باور دارید واکنش نشان می دهد نه به چیزی که آرزوی آن را دارید.

پارادایم ۲: من نمی توانم

“نمیتوانم” کلمه ‌ای رایج است که سد راه موفقیت شماست. هر بار که شما از کلمه “نمی توانم” استفاده می کنید تمام قدرت تان را از دست می دهید و استعدادهایتان را تقلیل می بخشید.

دیدگاه سازنده: چطور می توانم؟

اگر نمی خواهید کاری را انجام دهید، گفتن “نمیتوانم” مشکلی ندارد؛ اما اگر واقعاً چیزی را می خواهید اما می گویید “نمی‌توانم”، چون از این میترسید که آن را درست انجام ندهید یا انجام دادن آن را بلد نیستید، شما خودتان را قربانی رویدادها و پیشامدهای اتفاق نیفتاده می کنید.

دفعه بعد که واژه “نمیتوانم” به ذهنتان می ‌آید آن را پس بزنید و با گفتن “چطور میتوانم؟” از این رویدادها پیشی بگیرید. این کار در ذهن تان این موضوع را تبدیل به یک مسئله می کند تا بتوانید آن را حل کنید، با تلاش کردن برای یافتن یک‌ راه حل، قوای ذهنیتان شروع به کار می کند که منجر به خلق ایده‌ هایی برای موفقیت تان خواهد شد.

پارادایم ۳: من آماده نیستم

آیا تا به‌ حال کسی را دیده ‌اید که روی لبه استخر و در حالت شیرجه بایستد ولی بگوید “من آماده نیستم؟”  آن‌ها همان ‌جا ایستاده‌اند، در حالت شیرجه، با لباس‌های شنایشان؛ آمادگی بیشتر از این؟

هیچ مشکلی در برنامه ‌ریزی برای آینده یا زمان گذاشتن برای طراحی یک برنامه بی ‌نقص وجود ندارد. اما اگر برنامه ‌ریزی و آماده‌ سازی تنها کاری است که شما انجام می دهید بدین معناست که ترس شما را از رو به‌ جلو رفتن باز می دارد.

اگر عادت دارید که منتظر شوید تا هر چیزی که از منطقه امن شما خارج است برای شما به بهترین نحو، ممکن شود در دردسر بزرگی افتاده اید! ممکن است چنین گرایشی داشته باشید که “کافی است یک کار دیگر انجام دهم” و همین گرایش شما را از حرکت رو به‌ جلو باز می دارد.

دیدگاه سازنده: همه‌چیز خوب است.

همه ما گاهی شروع به بهانه‌ تراشی در این مورد می کنیم که اتفاقات آن‌ گونه که ما انتظار داشتیم پیش نرفت چون‌ که روی این اصل تمرکز نکرده‌ ایم که از هر موقعیتی بهترین استفاده را ببریم، بدون توجه به اینکه چه پیش می‌آید.

پس به ‌جای اینکه از این بترسید ممکن است شکست بخورید یا نتوانید آن را به ‌درستی انجام دهید، بعد از کمی آماده ‌سازی به خودتان بگویید که همه ‌چیز خوب است. درک کنید که هر اتفاقی بیفتد، حال شما خوب خواهد بود. شکست، مسئله خیلی بزرگی نیست، از آن یاد بگیرید و به پیشرفت ادامه دهید. اگر توماس ادیسون هزار بار شکست نمی خورد، تبدیل به معروف‌ ترین مخترع آمریکایی نمی شد.

مهم نیست با چه الگویی پیش می ‌روید شما هر لحظه می توانید آن را تغییر دهید و نتایج جدیدی به دست بیاورید، تکرار، تکرار، تکرار…

وقتی دیدتان را تغییر می ‌دهید چه اتفاقی می افتد؟

در تصویر زیر چه میبینید؟

در ابتدا ممکن است تصویر یک اردک را ببینید ولی با تغییر دادن زاویه دیدتان می توانید تصویر یک خرگوش را ببینید.

هر طور که شما این تصویر را میبینید (یک خرگوش یا یک اردک) نشان‌ دهنده نحوه تفکر، احساسات تان و پاسخگویی ذهن تان نسبت به آن است. این قدرت قبول کردن یک دیدگاه جدید در پارادایم زندگیتان است.

خروج از نسخه موبایل