نماد سایت ایوسی

حقایقی از فراروانشناسی

فراروانشناسی

فراروانشناسی

فراروانشناسی (Parapsychology ) مطالعه رویدادهای روانی است. این پدیده ها شامل تبادل اطلاعات بین یک فرد و محیط اطرافش بدون استفاده از حواس پنج گانه است. آنها شامل ادراک فراحسی (مانند تله پاتی – telepathy)، تأثیر ذهن بر ماده (روان حرکتی – psychokinesis)، تجربیات غیرعادی (مانند تجارب زندگی گذشته و تجربیات نزدیک به مرگ) و تجسمات (apparitions) هستند. از مدت ها قبل چنین مواردی گزارش شده است.

در سال ۲۰۰۵، برایان جوزفسون (Brian Josephson، برنده جایزه نوبل)، گفت که بسیاری از دانشمندان هنوز تحت تأثیر شواهد فراروانشناسی و ماوراء الطبیعه قرار نگرفته اند. جوزفسون ادعا می کند که برخی از دانشمندان در مورد ایده هایی مانند تله پاتی احساس ناراحتی می کنند و گاهی اوقات احساسات آنها هنگام ارزیابی مانع ایجاد می شود.


اصطلاحات فراروانشناسی:

تله پاتی – Telepathy:

انتقال اطلاعات خارج از حواس پنجگانه (بینایی، بویایی، شنوایی، لامسه و چشایی)

پیش شناخت – Precognition:

انتقال اطلاعات در مورد آینده.

روشن بینی – Clairvoyance:

انتقال اطلاعات در مورد مکان های دور.

سایکوکینزیس – Psychokinesis:

توانایی ذهن برای تأثیرگذاری بر چیزهای خارج از بدن فرد (ماده، زمان، مکان یا انرژی)

تجربه نزدیک به مرگ – Near death experience:

تجربه حواس پنج گانه توسط فردی که مرده است.

تناسخ – Reincarnation:

تولد دوباره روح شخص یا جنبه دیگری از آگاهی در بدن دیگری پس از مرگ.

تجربه ظاهری – Apparitional Experience:

نسبت دادن رویدادهای فیزیکی به ماوراء الطبیعه.


چرا مردم باور می کنند؟

نظریه رئالیسم وابسته به باور – Belief Dependent Realism Theory

این نظریه که توسط روانشناس مایکل شرمر (Michael Shermer) ایجاد شده، بیان می کند که مغز با دیدن الگوها، دنیا را درک می کند. به همین دلیل ذهن دائماً به دنبال الگوهای جدید برای درک بهتر دنیای بیرون است. با این حال گاهی ذهن الگوهایی را در جایی پیدا می کند که هیچ کدام وجود ندارند. به این می گویند پدری (Paternicity). پدرانه تمایل به یافتن الگوها است، حتی زمانی که واقعاً وجود ندارند. وقتی این اتفاق می افتد، مردم اغلب جهان را از طریق این الگوهای نادرست می بینند.

اکتشافی – Heuristics

اکتشافی روش‌هایی برای تفکر است که تلاش ذهنی را حفظ می‌کند و امکان تصمیم‌گیری سریع در مورد مقدار زیادی از اطلاعات را فراهم می‌کند. یکی از مشکلات اکتشافی این است که آنها اغلب اشتباه می کنند.

انواع اکتشافی

لنگر انداختن و تنظیم، نوعی اکتشافی است که در آن فرد در مورد یک سوال حدس می زند. سپس، هنگامی که آن شخص اطلاعات جدیدی را یاد می گیرد، پاسخ خود را بر اساس حدس اصلی خود تنظیم می کند. روانشناسان آموس تورسکی و دانیل کانمن (Amos Tversky and Daniel Kahneman) برای اولین بار این نوع اکتشافی را کشف کردند. در یکی از اولین مطالعات خود در مورد لنگر انداختن و تنظیم، آنها شرکت کنندگان را به دو گروه تقسیم کردند، یکی از دو مسئله را به آنها دادند و از آنها خواستند که پاسخ را حدس بزنند.

این دو مسئله عبارت بودند از:

  1. ۱x2x3x4x5x6x7x8
  2. ۸x7x6x5x4x3x2x1

۱ لنگر در مسئله اول و ۲ لنگر در مسئله دوم است. میانگین حدس گروهی که مسئله اول را در نظر می گیرد (با ۱ به عنوان لنگر) بسیار کمتر از گروهی است که مشکل دوم را ارائه می دهد (با ۲ به عنوان لنگر). میانگین حدس گروه اول ۵۱۲ و میانگین حدس گروه دوم ۲۲۵۰ بوده است. اگرچه این پاسخ ها بسیار متفاوت بودند، هر دو با پاسخ واقعی که ۴۰۳۲۰ بود، بسیار فاصله داشتند.

اکتشافی در دسترس بودن زمانی استفاده می شود که یک فرد به یک سوال بر اساس اینکه چقدر به راحتی نمونه های یک رویداد به ذهن می رسد، پاسخ می دهد. به عنوان مثال می توان زندگی در محله ای با نرخ جرم و جنایت بالا و بیش از حد تخمین زدن میزان سرقت هایی که هر ساله در ایالات متحده رخ می دهد.

خروج از نسخه موبایل