اعتماد /~e~temAd/ مترادف اعتماد: اتکا، استظهار، استواری، اطمینان، پشتگرمی، تکیه، توکل، ثقه، دلگرمی، وثوق برابر پارسی: استواری، باور، پشتگرمی، سپردن، واگذاری، واگذاشتن معنی انگلیسی: belief, confidence, credit, dependence, reliance, trust, trustfulness اعتماد به این عقیده است که یک فرد یا یک گروه قابل اعتماد و راستگو هستند. این مفهوم به معنای اعتقاد یا اطمینان به قابلیت
اطمینان /~etminAn/ مترادف اطمینان: استظهار، اعتماد، ایقان، ایمان، ایمنی، تکیه، ثقه، خاطرجمعی، وثوق، یقین برابر پارسی: آرامش، آرام دلی، آرمیدن، استواری، آسودگی، بی گمانی معنی انگلیسی: assurance, belief, certainty, confidence, credit, dependence, reassurance, reliance, sureness, surety, trust, safety اطمینان به احساس یا وضعیتی از آرامش، امنیت و قوت روحی اشاره دارد. این کلمه در واقع، حالتی از مطمئن بودن و ایمان
اشتیاق /~eStiyAq/ مترادف اشتیاق: آرزومندی، تعشق، رغبت، شوق، عطش، علاقه، میل، وجد، هوس برابر پارسی: آرزومندی، شور، شیفتگی معنی انگلیسی: eagerness, anxiousness, fondness, ardent desire, enthusiasm, snap, zip, bang, alacrity, animation, appetite, ardor, avidity, effervescence, fervency, fire, gameness, heartiness, hunger, hurry, impatience, intentness, keenness, readiness, relish, sunshine, thirst, urge, verve,
